پاسخ یک اصلاح طلب به «چرا انقلاب کردید؟»
«محمدعلی ابطحی»، فعال سیاسی اصلاح طلب و رییس دفتر سیدمحمد خاتمی در دوران ریاست جمهوری، در یادداشتی فیسبوکی درباره ی این که چرا انقلاب کردید؟ نوشت:
مد شده! کاری نمی شود کرد. مثل همه مدهای دیگر. مگر تا خود چله تابستان می شود چکمه را از پای بعضی خانم ها در آورد؟
یا مگر می شود رک گفت که چهارشنبه سوری پر از سنت های ایرانی را با انفجار نباید قاطی کرد؟ و صدها مد دیگر. در مورد انقلاب هم چند سالی است مد شده بگویند چرا انقلاب کردید. البته این مد دلایل مختلفی دارد. یکی اینکه مشکلات این روزهای جامعه فراوان شده است. مشکلات سیاسی، اخلاقی، اقتصادی. همه اینها گفته می شود به دلیل انقلاب بوده است.
جوان امروز هم دوست دارد زندگی کند. این مشکلات زندگی اش را تخریب می کند. وقتی به او گفته می شود به خاطر انقلاب است، طبعا بلافاصله می پرسد چرا انقلاب کردید.
دلیل دومش وجود رسانه های فراگیر است. همه می توانند حرف بزنند. این اتفاق مهم این سالهای جهان است. در مورد انقلاب اسلامی ۵۷ هم همه می توانند صحبت کنند. موافق و مخالف. از مخالفان انقلاب که طبعا توقع دفاع و یا توضیح منطقی وجود ندارد.
علاوه بر آن که همین گستردگی رسانه ها به آنها کمک کرده است که خوبی های دوران قبل انقلاب را به تناسب نیازهای جوانی نسل موجود پر رنگ کنند و از تونل زمان آن را بگذرانند و به من و تو انتقال دهند. و از مشکلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی چیزی نگویند.
در این روایتها فقط جنپه های شیرین و مثبت دوران پهلوی نقل می شود. طبعا سوال بعدی این خواهد شد که چرا انقلاب کردید؟
دلیل دیگر این سوال و این مد، دفاع بد رسانه های رسمی و خصوصا صدا و سیما از انـقلاب است. در تلویزیون رسمی به جای اینکه انقلاب را و دلایل آن را توضیح دهند، و شرایط جامعه را همچنان که هست توضیح دهند، بسیار بد دفاع از انـقلاب می کنند.
مرحوم دکتر شریعتی جمله معروفی داشت که می گفت برای خراب کردن هر چیزی بهترین راه بد دفاع کردن از آن است. نیاز های حکومتی در هر سال تطبیق داده می شود به انقلاب ۵۷. مردم و به خصوص جوانها تصور می کنند که در وقت انـقلاب هم مردم چنین آرمانهایی داشته اند.
پریروزها تلویزیون را می دیدم. یکی از آرمانهای امام دفاع می کرد. اصرار داشت بگوید امام مهربان نبوده است و بسیار هم خشونت طلب بوده است. دیگری در همین تلویزیون رسمی اصرار داشت انقلابیون و امام و رهبری را سمبل افراطی ها معرفی کند. این دفاع بد مسیری جلو راه جوانی که از خشونت و افراطی گری بیزار است نمی گذارد جز آن که بگوید چرا انـقلاب کردید.
این ها واقعیت ها نیست. این دفاع بد دلیل دیگری است که مد شده است بپرسند چرا انـقلاب کردید. از سوی دیگر به جای هرکسی از ظن خود، هرکسی از لج خود که در مقطعی به حق یا ناحق از رفتار مسوولان پس از انـقلاب اسیب دیده است، به جای اینکه آن رفتار را نقد کند، فوری این را می گوید که این رفتارها نتیجه اصل انقلاب است. در حالی که خود آنان در زمان انقلاب از انقلابیون بوده اند. تقریبا اکثر طیف هایی که در برابر انقلاب شناخته می شوند – به جز سلطنت طلبان – در روزهای انقلاب ایران جزو حامیان انقلاب بوده اند و در انقلاب ۵۷ سهیم بوده اند. همین اکثریت ملی نشانه آن است که انقلاب یک ضرورت آن دوران بوده است و رفتارهای بعد انقلاب نمی تواند باعث شود که اصل انقلاب مورد سئوال قرار گیرد.
این را برای نسل جوان امروز که دچار مد چرا انـقلاب کردید شده اند، باید بی رودربایستی گفت که انـقلاب اسلامی در سال ۵۷ یکی از موارد نادری در تاریخ است که اکثریت قاطع مردم به تصمیم واحدی رسیدند. بسیاری از مردم قبل از رهبران حزبیِ آن روزها وارد معرکه و موج انقلابی شدند. همه گروههای سیاسی آن روزها که بعدها حتی سلاح در روی انـقلاب کشیدند آن روزها انقلابی بودند. در آن سالها نمی شد کسی انقلابی نباشد. حد اقل در آن فاصله نیمه ۵۷ تا نیمه ۵۸ حتی یک شعر، رمان، فیلمی که در آن به انـقلاب نقد داشته باشد وجود ندارد.
با اینکه روشنفکران و شاعران معمولا منتقد هستند، ولی یک اثر کوچک در مخالفت با انقلاب و یا امام در آن تاریخ ها وجود ندارد. خیلی ها یادشان نیست که آن روزها دوران جنگ سرد و رویارویی شرق و غرب بود. رژیم ایران غربی بود. مستشاران آمریکایی مقرشان در ایران بود. حداقل شوروی حاضر بود سلاح در اختیار انقلابیون ایران قرار دهد. بعضی انقلابیون چپ هم اصرار داشتند وارد فاز نظامی شوند اما امام خمینی نپذیرفت که وارد فاز مسلحانه شود. و انقلابی با حد اقل خونریزی انجام شد.
تازه یک باره هم این اتفاق نیفتاد. هم نیروهای مذهبی و هم نیروهای انقلابی چپ و هم روحانیت سالها به رژیم پهلوی نظرات اصلاحی خود را عرضه می کردند. امام خمینی در سال ۴۲ شاه را با عنوان آقای شاه نصیحت می کرد. گروههای سیاسی مسلحانه و غیر مسلحانه نسبت به سانسور، شکنجه، خفقان، وابستگی سیاسی، بی توجهی به آرمانهای دینی و اسلامی سالها تذکر دادند. اما هیچ صدایی از سوی حکومت شنیده نمی شد. وقتی همه این مراحل طی شد، یک تصمیم جمعی در جامعه شکل گرفت که خواستار سقوط شاه شد.
در آن دوران یک ملت تصمیم گرفت. نمی شود بی توجه به واقعیت آن دوران، مردم را نادیده گرفت و با یک کلمه پرسید چرا انـقلاب کردید. مسیر طبیعی جامعه بود. گرچه می شود مسیر و روند رفتارهای بعد انـقلاب را نقد کرد و قبول نداشت و به آن اعتراض داشت اما اصل انقلاب ان سال را که محصول رفتار یک ملت به صورت دستجمعی بود نمی شود نادیده گرفت.
آن دوران جامعه نمی توانست انـقلاب نکند. به جای استفاده از مد چرا انـقلاب کردید از تلاش برای بازگشت به آرمانهای اصلی انـقلاب البته متناسب با شرایط دوران فعلی باید گفت.
انتهای پیام
جناب ابطحی
زمانی هم که انقلاب کردیم ، انقلاب مد شده بود ، نمیدانید ما دانشجویان چه کفی میزدیم برای قذافی دیوانه. رسانه ها هم نبود و کسی نمیتوانست حرف بزند ، تازه حرفی هم نبود جز ستایش از مارکسیسم و ابوذر !
سیمای ما هم تونل زمان بسازد ، البته نه مثل سریال شاه . نیازی هم نیست ، چون تونل در جلو چشم ماست !