خرید تور نوروزی

لزوم تفکیک بین جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی

«سیدحمیدحسینی یزدی» عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی نوشت:

این ایام سی و هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران است. انقلابی که زمینه‌های آن از سالها پیش و در پی مبارزات مردم و گروهها و جریانات سیاسی منتقد رژیم پهلوی آماده شده بود و نهایتاً با رهبری حضرت امام خمینی (ره) و همراهی سایر گروهها و جریانات مبارز به پیروزی رسید.

در مورد علل و ریشه‌های وقوع انقلاب سخن بسیار گفته شده است، عده‌ای ریشه اصلی انقلاب را مطالبات اقتصادی می‌دانند، عده‌ای مطالبات فرهنگی را مطرح می‌کنند، عده‌ای خفقان و استبداد را علت العلل انقلاب می‌دانند و … اما آنچه مهم است وجود مجموعه‌ای از آرمانها و اهداف و معارفی است که انقلاب اسلامی با آن شناخته می‌شود و با جستاری در اظهارات و بیانات رهبر فقید انقلاب و مبارزین دیگر پیرو ایشان قابل دستیابی و احصاء کردن است.

در این بین بیانات حضرت امام در پاریس بسیار حائز اهمیت است زیرا بیانات پاریس ایشان عمدتاً در پاسخ به پرسش خبرنگارانی ایراد می‌شده است که از اهداف انقلاب و کیفیت حکومت جدید سؤال می‌کرده‌اند. آرمان‌ها و اهدافی چون استبداد ستیزی، آزادی بیان و مطبوعات، استقلال، استکبارستیزی، عدالت گستری، برابری، پاسداشت کرامت انسانی، جمهوری بودن حکومت با تمامی لوازم و خصائصش، ارتقاء نقش مردم در تعیین سرنوشت سیاسی و اجتماعی، بهبود وضعیت اقتصادی، ارتقاء جایگاه زنان در اجتماع و …. همگی جزو مؤلفه‌های معرفتی انقلاب اسلامی بوده‌اند که البته هرکدام از این آرمانها قابلیت تفسیرهای مختلفی دارد و حتی ممکن است انقلابیون 57 نیز تفسیر واحدی از این آرمانها نداشتند و مفهوم واحدی را استنباط نمی‌کردند.

لاجرم یکی از نتایج طبیعی پیروزی انقلابها، تولد نظام سیاسی جدید با ساختارها و نهادهای سیاسی جدید و دولتمردان جدید است. انقلاب اسلامی نیز از این امر مستثنی نبود و به فاصله کمی پس از سقوط شاه، نظام جمهوری اسلامی متولد شد.

کارکرد هرنظام سیاسی برآمده از یک انقلاب یا مکتب فکری خاص، تحقق مبانی فکری و آرمانها و اهداف آن انقلاب یا مکتب است. با این مبنا نظام جمهوری اسلامی صرفاً نظامی سیاسی مانند سایر نظامهاست که باید آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی را محقق کند. لذا انقلاب اسلامی نرم افزار و مجموعه‌ای از آرمانهاست و نظام جمهوری اسلامی به مثابه سخت افزاری است که نرم افزار را باید اجرا کند. اگر نظام سیاسی موفق به تحقق اهداف انقلاب نشود کارآمد نیست. کارنامه عمل جمهوری اسلامی نیز باید با اهداف انقلاب محک بخورد تا عیار کارآمدی آن سنجیده شود. لذا این دو از هم منفک هستند و همسانی با هم دیگر ندارند.

عدم تفکیک بین انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی مفاسدی دارد که عینی‌ترین آنها در نحوه رفتار با منتقدان و نحوه برخورد با انقلاب اسلامی دیده می‌شود.

این همانی انقلاب اسلامی با جمهوری اسلامی در ذهن طیفی از مردم و نیروها، موجب فرو رفتن انقلابیون دیروز در لاک محافظه کاری به اسم انقلابی گری شده است.

این نوع بینش موجب می‌شود که مفاسد، ناکارآمدی‌ها و نواقص نظام جمهوری اسلامی با انگیزه دفاع از انقلاب و جلوگیری از تضعیف آن توجیه شود و منتقدان معتقد به آرمانهای انقلاب با انگ ضدانقلابی از صحنه خارج شوند که این مفسده را همگان به وضوح دریافته‌اند و دیده‌اند.

در طرف مقابل نیز بینش این همانی این دو موجب شده است که تمامی اشکالات نظام سیاسی معلول انقلاب اسلامی تلقی شود همچنانکه می‌بینیم امروزه ناراضیان و منتقدان نظام سیاسی به ویژه جوانانی که انقلاب را ندیده‌اند، اصل انقلاب را مورد اشکال قرار می‌دهند و در مورد درستی اصل انقلاب تردید دارند.

این نوع نگاه را دو طیف به ظاهر متضاد ترویج می‌دهند ولی در حقیقت دو لبه یک قیچی هستند. یکی طیفی از نیروهای سیاسی که خود را انقلابی می‌خواند و جهت بسط قدرت خویش و حذف رقیبان از ابزار برچسب زنی استفاده می‌کند و از نام انقلاب کاسبی می‌کند و یا کسانی که با نیت دفاع از انقلاب چنین می‌کنند و دیگری ضدانقلابهای مذهبی و غیرمذهبی که از ابتدا با انقلاب اسلامی همراه نبودند.

تفکیک انقلاب اسلامی از جمهوری اسلامی تنها راه گریز از مفاسد فوق است که این امر نیازمند اصلاح فرهنگ و نگاهی است که سالها توسط دو لبه قیچی ترویج می‌شود و تریبونها و نهادهای رسمی و حکومتی نیز بعضاً مروج این نوع نگاه هستند.

پایبندی به تفکیک جمهوری اسلامی از انقلاب اسلامی نتایجی دارد. یکی اینکه جمهوری اسلامی به مثابه نظامی سیاسی امر مقدسی نیست، دو دیگر آنکه امکان انحراف در جمهوری اسلامی وجود دارد و ممکن است روزی با جمهوری اسلامی مواجه باشیم که ماهیتی ضدانقلابی داشته باشد. انحراف احتمالی در جمهوری اسلامی می‌تواند معلول ساختارها و نهادهای سیاسی برآمده از قانون اساسی باشد، می‌تواند معلول مناسبات قدرت برآمده از فرهنگ عمومی و سیاسی ایرانیان باشد یا می‌تواند علل شخصی داشته باشد و معلول عمل دولتمردان باشد. سه دیگر آنکه منتقدین معتقد به انقلاب اسلامی با هر قرائتی، ضدانقلابی نیستند و اتفاقاً انقلابی‌تر از دیگرانند، کسانی که با رجوع به مبانی و اهداف انقلاب 57، جمهوری اسلامی را نقد می‌کنند و اعتراض می‌کنند انقلابی هستند. چهارم آنکه توجیه نواقص و ناکارآمدی‌های نظام، نه تنها انقلابی گری نیست بلکه عملی ضدانقلابی است.

اگر به این تفکیک و نتایجش پایبند باشیم، نه عده‌ای می‌توانند اشکالات را به انقلاب اسلامی نسبت دهند و خیزش مردمی 57 را منکوب کنند مگر اینکه اشکالات را معلول مستقیم مبانی انقلاب بدانند و نه عده‌ای می‌توانند به بهانه انقلاب منتقدین را حذف کنند.

عماد افروغ: وجه انتقادی انقلاب اسلامی تضعیف شده

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا