خرید تور نوروزی

صلح و منازعه در سیاست ایرانی

محمدرضا جوادی یگانه و مقصود فراستخواه در نشستی «صلح و منازعه در سیاست ایرانی» بررسی کردند.

محمدرضا جوادی یگانه، جامعه‌شناس، در کانال تلگرامی خود نوشت: «پنجمین همایش بین المللی «صلح و حل منازعه» در تاریخ ۷ و ۸ خرداد برگزار شد. در نشست تخصصی «صلح و منازعه در سیاست ایرانی: از فهم نظری تا دشواری‌های عملی» محمدرضا جوادی یگانه و مقصود فراستخواه دو جامعه‌شناس ایرانی مقالات خود را در این حوزه ارائه کردند.

فقدان شرایط فیصله بخش در ایران

جوادی یگانه در این نشست، شیوه مواجهه با منازعه را در جامعه ایران را مطرح می‌کند و به برخی علل تاریخی آن از جمله امنیت می‌پردازد. این جامعه شناس و استاد دانشگاه در ارائه مقاله‌ای با عنوان «مدیریت منازعه در فقدان شرایط فیصله بخش در ایران» می‌گوید: «ما می‌توانیم از وضعیت به تصویری از وضعیت سیاسی در ایران برسیم و منازعات اجتماعی نمونه‌ای از منازعات در یک جامعه‌اند.

محور آن‌ها، تضاد و رقابت بر منابع و سرمایه‌های اجتماعی، مانند احترام و آبرو است. زمانی فیصله‌بخشی حل این منازعات،‌ نیاز به دوئل یا بازی‌های شجاعانه داشت. اما جامعه می‌تواند به‌جای دوئل‌ها، فیصله‌بخشی قانون و هنجارهای اجتماعی را پیشنهاد کند. اما با اینکه دولت در فیصله‌بخشی نزاع‌ها قدرت گرفته‌است، هنوز هم جامعه مرزهای روشنی با دولت در زمینه حل منازعات اجتماعی دارد».

مدیریت منازعه

محمدرضا جوادی‌یگانه با اشاره به مدیریت منازعه در ایران ادامه می‌دهد: «حل منازعه در جامعه ایران، بیش از آنکه فیصله‌بخش یا مصالحه‌شونده باشد، مدیریت‌شده است. حل منازعه نیازمند تعریف هنجارهای روشن برای حدود منازعه و شیوه‌های اتمام آن و از بین بردن زمینه های وجود منازعه است. در همین چارچوب است که می‌توان از کارکرد‌های مثبت نزاع در جامعه بر اساس نظرات «گئورگ زیمل»، «لوئیس کوزر»، «رالف دارندروف»، «آلبرت هیرشمن» و سایر صاحب‌نظران جامعه‌شناسی سخن گفت».

ابهام، تأخیر و مدیریت وجهه‌

این استاد دانشگاه در ادامه می‌گوید: «بی‌دولتی تاریخی در جامعه ایران و بازگشت آن در دوران اخیر، باعث شده‌است جامعه ایران به جای حل منازعه، به مدیریت منازعه روی‌ آورد تا در شرایطی که هنجارها و ساختارهای فیصله‌بخش و تمام‌کننده منازعه وجود ندارد، بتواند بدون آنکه نیازمند قضاوت و تصمیم در باره منازعه باشد، آن را مدیریت کند و از سطح تنش بکاهد یا آن را به بعد موکول کند. ویژگی اصلی مدیریت منازعه در ایران،‌ ابهام، تاخیر و مدیریت وجهه‌ است».

سازه‌های صلح آمیز و منازعه‌ساز

مقصود فراستخواه جامعه شناس در ارائه مقاله خود با عنوان «تاملی در دشواری مصالحه و رفع منازعه در سیاست ورزی ایرانی» می‌گوید:‌ «اساسا سازه‌های نظری ما در خصوص ایران منازعه‌خیز و منازعه ساز است زیرا سازه های نظری ما مدام منازعه را بازتولید می‌کند. زمانی که پرسش از مسئله ایران مطرح می‌شود ما با سازه‌های نظری مواجه‌ایم. در تاریخ معاصر ایران متفکرانی سعی کردند با یک سازه‌ای مسئله ایران را توضیح دهند. در اینجا سازه‌های ایرانی در خصوص پرسش ایران به وجود آمده است. برخی از این سازه‌ها صلح آمیز بودند و ما همچنان داریم از همان سازه‌ها بعد از ۲۰۰ سال نفع می‌بریم. مهم است که چه سازه‌هایی تحول، توسعه و تغییرات ایران را توضیح می‌دهد.

در این نوع از سازه‌ها، تجدد در قالب هماهنگی با ایدئولوژی موجود در جامعه توضیح داده می شود. این مدل سازه‌ها است که مصالحه را تولید می‌کند به جای آنکه منازعه بازتولید شود. تغییر برای بخشی از گروه‌های اجتماعی رهایی بخش است اما برای گروه‌های قدرت، ثروت و منزلت به آسانی در تاریخ ایران قابل پذیرش نبود. به نظرم سازه نظری درباره ایران صلح آمیز بود و منازعه ایجاد نمی کرد تا مسئله ایران را به صورت رضایت بخش توضیح دهد. به نظر من ما راه پیشا مشروطه تا مشروطیت را با همین سازه‌ها طی کردیم و من تصور می کنم یکی از پیشرو ترین ملت‌های موفق در منطقه در نظام مشروطیت بودیم و نان آن را هم مردم خوردند و همچنان دستاورد آن دوره وجود دارد».

صلح و منازعه در سیاست ایرانی
صلح و منازعه در سیاست ایرانی

تدبیر دولت و تربیت ملت

او ادامه می‌دهد: «بعد از مشروطه ما جنگ جهانی داشتیم و دولت های متخاصمی شکل گرفت؛ ایران سختی‌های زیادی را متحمل شد اما دوام آورد زیرا مسئله ایران با سازه‌های نظری صلح آمیز توضیح داده‌ می‌شد. تا دوره پهلوی سازه‌های ما به حسب مفهومی درباره ایران صلح آمیز بود. حتی رضا شاه تندی‌هایی در دوران حکومت خود داشت و رویه های اجرایی خطا و غلطی را استفاده کرد اما سازه نظری «تدبیر دولت و تربیت ملت» بود. این یک سازه صلح آمیز است و می تواند ایران را به صورت صلح آمیز توضیح دهد».

سازه‌های ایدئولوژیک

این جامعه‌شناس در ادامه می‌گوید: «مشکل وقتی به وجود آمد که برخی سازه‌های ایدئولوژیک تازه‌ای وارد توضیح مسئله ایران شد. این سازه‌های ایدئولوژیک به لحاظ ماهوی به تولید منازعه دست زدند. توضیح ایران با مفهوم گذار یکی از این سازه‌های منازعه آمیز است. از این طریق بود که تصور کردیم جامعه ایران از استبداد باید به صورت خطی به دموکراسی به مثابه پایان تاریخ برسد. نتیجه این شد که سامان‌های سیاسی به عنوان سازه‌های موقت تلقی شدند تا از عقب ماندگی جدا شیم و به سراغ دموکراسی به مثابه پایان تاریخ برویم.

در این فضا است که امکان تفکر در خصوص تدبیر دولت از بین می‌رود و به دنبال الگوهای آماده می‌رویم. بنابراین فرصت برای خیال‌پردازی‌های سیاسی، ایدئولوژی‌های عامه‌پسند و سیاست ورزی توده انگیز ایجاد شد. در دنیا برخلاف ما که سازه‌هایی غیر از دموکراسی به مثابه پایان تاریخ بررسی می‌شود. هر کشوری برای خود سامان‌هایی دارد که آن سامان‌ها را باید جدی گرفت زیرا از این طریق دولت‌ها برای خود پایداری ایجاد می‌کنند. اینجاست که ما درک واقعی درباره تغییر ایران در گرو‌های اجتماعی را از دست دادیم».

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا