مرور افکار معمار تحریم ایران
محسن صالحیخواه، روزنامهنگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
سعید جلیلی نامزد پست ریاستجمهوری است؛ مردی که به حق و به طور مستند میتوان او را یکی از معماران تحریم ایران در دهه هشتاد و نود خورشیدی دانست. اکثر سیاستورزان چه در حلقه مریدان جلیلی تعریف شوند و چه در زمره منتقدان و مخالفان او، جلیلی را از لحاظ شخصی انسان خوب و محترمی تعریف میکنند. نگارنده هم تا کنون صحبتی بر خلاف این تعاریف نشنیده است. اما خوب و محترم بودن یک سیاستمدار دلیلی برای دوست داشتن او نیست. از زمانی که ورود جلیلی به کارزار انتخابات چهاردهم قطعی شد، کاربران شناخته شدهای در فضای مجازی و رسانه این خط را راهاندازی کردند که سعید جلیلی نقطهضعفی برای به تعبیر آنان «زدن و تخریب» ندارد برای همین، مخالفانش برای او نقطهضعف درست میکنند. به مناسبت همین مغالطه که سازندگانش آن را باور دارند، خوب است که افکار و کارنامه سعید جلیلی را مرور کنیم. آقای جلیلی در جایی گفتهاند که نباید در دفاع از حق و حقیقت لکنت داشته باشیم، برای همین این روزنامهنگار کوچک نیز بدون لکنت مینویسد.
کدام کارنامه؟
دوستداران سعید جلیلی معمولاً با مبالغه از عناوین شغلی او یاد میکنند؛ عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو شورای راهبردی روابط خارجی، نماینده رهبری در شورایعالی امنیت ملی. حسن روحانی ۲۴ سال در این سمت و ۸ سال در سمت ریاست شورا بود، شمخانی ۱۰ سال این جایگاه را داشت و سعید جلیلی نیز از سال ۱۳۸۷ در این سمت است. شورای راهبردی روابط خارجی را کمال خرازی وزیر خارجه دولت اصلاحات مدیریت میکند و عباس عراقچی معاون جواد ظریف دبیری آن را بر عهده دارد. جلیلی نیز یکی از اعضای این شوراست. مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز مجموعی از سیاستمداران اصلاحطلب و اصولگراست که از سیدمحمد صدر تا محمود احمدینژاد اعضای آن هستند. عضویت در این نهادها و شوراها در کنار دیگر اعضا معنی پیدا میکند و یک امتیاز ویژه برای جلیلی محسوب نمیشود. کارنامه آقای جلیلی در مدیریت و معاونت در وزارت خارجه و دفتر رهبری و همچنین دبیری شورایعالی امنیت ملی و هدایت مذاکرات هستهای خلاصه میشود که نتیجه مورد آخر به وضوح مشخص است.
سیاستمدار بنیادگرا
سعید جلیلی شاگرد خلف مکتب آیتا… مصباح و از سویی دیگر، سیاستمداری هوشمند است. این مکتب فکری، نوعی از بنیادگرایی و تصلّب را تجویز میکند. از سالهای میانی دهه هفتاد که طرح آموزش افکار آقای مصباح به طور گسترده و انبوه در میان دانشجویان و سپس دانشآموزان آغاز شد و تا کنون نیز ادامه دارد، «حقانیت آن مکتب» دال مرکزی این گفتمان بوده است.
این تفکر که تنه به تنه بنیادگرایی میزند، طی سالها بال و پر گرفت و خود را در سیاست خارجی، داخلی، سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی نشان داد. سعید جلیلی از همان مکتبی است که لایحه حجاب و طرح صیانت را پیگیری میکرد. این دو پدیده، محصول شاگردان مرحوم مصباح در مجلس شورای اسلامی بوده است. همان طور که هرجا سخن از تندروی سیاسی – مذهبی به میان میآید، بالاخره یکی از شاگردان مرحوم مصباح یا خروجیهای موسسه ایشان خودنمایی میکند. نوشتم که سعید جلیلی سیاستمدار هوشمندی است و برای همین در سه سال گذشته، اظهارنظر تند و تیز و عریانی از او در این باره نمیبینیم. اظهارات جلیلی به طور معمول سنجیده، کلیگویانه و ایدئولوژیک است. ممکن است از گشت ارشاد یا کف خیابان و مانند آن صحبت نکند، اما این مسائل را در قالب مباحث انقلابی، دشمنشناسی، جنگ ترکیبی و مانند آن و همچنین حضور در مراسمهای مرتبط با این مسائل به عنوان سخنرانی مطرح میکند. او خود را استراتژیست میداند و سعی میکند که راهبردی صحبت کند. بنابراین، برای پیدا کردن رد این افکار باید به سختی در سخنرانیهای او ردی پیدا کنیم. برای مثال، جلیلی ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ طی سخنرانی در حسینیه جماران به بررسی ابعاد مختلف جنگ تمدنی، فشار خارجی و اهمیت انتخابات پرداخت و در میان صحبتهایش چند جمله گفت که اهمیت بیشتری دارد: «در دفاع از حق و حقیقت چه در قضیه حجاب و چه در حوزه فضای مجازی نباید دچار لکنت شویم. در این صورت پایههای کشور لطمه نخواهد دید. باید نگاهمان را با قدرت، بدون لکنت و با برنامه پیاده کنیم.»
فارغ از این که حق کیست و حقیقت چیست، سعید جلیلی سیاستمداری صادق است. میگوید باید نگاهمان را با قدرت در این حوزهها پیاده کنیم و پشتوانه نگاه خود را نیز قرائتی اصیل از انقلاب اسلامی میداند. مهم هم نیست که این قرائت در حال حاضر خواهان داشته باشد یا نه. همانطور که با آغاز دولت سیزدهم بحث گشتهای ارشاد به طور جدی پیگیری شد و به رخدادهای ۱۴۰۱ رسید و هنوز هم این درگیری اجتماعی ادامه دارد، در دولت احتمالی جلیلی این رویه به طور جدی دنبال خواهد شد و حمایت رادیکالهای درون مجلس را نیز بیش از قبل خواهد داشت. نه این که دیگر کاندیداهای این انتخابات الزاماً برنامهای برای حل این مساله و مسائل مشابه دارند و قرار است تغییری رخ دهد؛ اما چارچوب فکری و جریانی که جلیلی به آن تعلق دارد، نشان میدهد که وضعیت این موضوع وخیمتر خواهد شد. خروجی این تفکر، طرح نور، برخورد پلیسی، نشنیدن صدای مخالف و رقم خوردن این تصاویر دلخراش در خیابانها است که حتی یک مورد آن هم نباید وجود داشته باشد.
معمار تحریمها
سعید جلیلی تنها معمار تحریمهای ایران نیست اما به طور قطع یکی از آنهاست. او از آن اشخاصی است که مساله هستهای ایران را تبدیل به مهمترین مساله تاریخ کشور و مساوی با حیثیت ساختار کردند و دست به قربانی کردن زندگی شهروندان ایرانی پای این پرونده زدند. مساله هستهای بسیار بسیار مهم است. اما نه آنقدر که بخواهد به زندگی یک ملت گره بخورد. مساله هستهای تنها یکی از مسائل ایران است و جلیلی در دوران مسئولیت خود سنگاندازیهای مختلفی در مسیر حل آن کرد. این سنگاندازیها از همان نگاه آرمانگرایانهای ریشه میگیرد که همه چیز را در تقابل تعریف میکند. به قول نویسنده سایت عصرایران جلیلی «سوپرمنی [است] که نتیجه سال های مذاکرات هستهای او، تصویب ۶ قطعنامه علیه ایران بود که ۵ تایشان تحریمهای گسترده علیه ایران را رقم زد و مردم را به معنای واقعی درمانده کرد!»
سنگاندازیهای جلیلی را میتوان در کلام دو نفر از دیپلماتهای ارشدی که تلاش زیادی برای حل پرونده هستهای ایران داشتند، جستجو کرد. جواد ظریف ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ در کلابهاوس گفت: «ایران در اردیبهشت ۱۴۰۰ عضو شانگهای شد و قبلاً بزرگترین مانع برای عضویت ما در شانگهای قطعنامههای فصل هفتی بود. هند و چین هر دو در بریکس و شانگهای هستند؛ اما هند بزرگترین شریک آمریکا برای مهار چین است. در ذیل این قطعنامهها آمریکا توانسته بود ایران را از بازار جهانی نفت در سالهای ۹۰ تا ۹۲ حذف شود. این کار، بهسختی انجام شد. بعد از برجام اگرچه دوباره به بازار نفت برگشتیم ولی پس از اعمال مجدد تحریمها دوباره، این بار بهآسانی، از بازار نفت حذف شدیم. البته در دولت آقای احمدینژاد هم با پایمردی دکتر صالحی و با اجازۀ رهبری مذاکرات با عمان شروع شد و ما متوجه ضرر این قطعنامهها شده بودیم؛ اگرچه آقای جلیلی همان موقع مخالف مذاکرات عمان بود.»
علیاکبر صالحی وزیر پیشین امور خارجه و رئیس سابق سازمان انرژی اتمی نیز سنگاندازیهای جلیلی را اینطور روایت کرده است: «من خیلی تلاش کردم با آقای جلیلی هماهنگی کنم. اما ایشان راضی به این کار نبود و دو سه ماه طول کشید که ما برای بار اول سر میز مذاکرات بنشینیم. بعد استفتا و نقشه راهی برای دور دوم مذاکرات اندیشیده شد اما دوباره از طرف ایشان اشکالاتی به وجود آمد. دو دور مذاکرات یک سال به طول انجامید که ظریف در مصاحبهای گفت یک سال فرصتسوزی شد. حضرت آقا مخالفتی با مذاکره هستهای با آمریکاییها نداشتند و آمریکاییها نیز ابراز تمایل کرده بودند. آمریکا آماده بود که این مسأله را هر چه زودتر با ما حل کند و فیصله دهد تا در رقابت فشرده در دوم اوباما و رامنی در انتخابات ریاست جمهوری، برگ برندهای به دست داشته باشد؛ اما با کارشکنیهای آقای جلیلی این اتفاق نیفتاد.»
ایران هنوز هزینه ۶ سال مذاکره سعید جلیلی را میدهد. اما از زبان تندروها، سعید جلیلی ناجی و جواد ظریف خائن است. در حالی که باید مشخص شود تحریمهایی که بر ایران وضع شد و این وضعیت اقتصادی را رقم زد، از سال ۱۳۹۱ (به عنوان سالی که نقطه آغاز تحریمهای سخت ایران بود) تا امروز که در خرداد ۱۴۰۳ قرار داریم، چند صد میلیارد دلار به کشور ما ضرر زده است. اگر روایت حشمتالله فلاحتپیشه نماینده ادوار مجلس در گفتگویی که شهریور ۱۴۰۱ با خبرآنلاین انجام داد را معیار قرار بدهیم، ضرر ماهیانه تحریمها ماهانه حدود ۳ میلیارد دلار و سالانه ۳۶ میلیارد دلار در نظر بگیریم، و ایام اجرای برجام را نادیده بگیریم، حدود ۴۰۰ میلیارد دلار ضرر به کشور وارد شده است. آقای جلیلی پاسخ این ضرر و زیان و زندگیهای برباد رفته ایرانیان را میدهد؟
مرد در سایه
سعید جلیلی رئیس دولت سایه است. تشکیل دولت سایه، یک امر پذیرفته شده به خصوص در سیستمهای پارلمانی دموکراتیک است. در این دولت که از سوی حزب تشکیل میشود، عملکرد دولت و وزرای آن تحت نظر قرار میگیرد و گاهی راهکارهای جایگزین نیز پیشنهاد میدهند. گاهی نیز دولت سایه تلاش در سرنگونی دولت مستقر دارد. به گفته جلیلی، او ۱۰ سال دولت سایه را هدایت کرده است. یعنی از سال ۱۳۹۲ که در انتخابات شکست خورد و بیش از دو سال در دولت سیدابراهیم رئیسی این رویه را ادامه داده است. ما برای دولت سایه جلیلی کارکرد نخست را در نظر میگیریم. سایت سعید جلیلی (حیات طیبه)، گزارشهای مختلفی از کارگروههای این دولت سایه منتشر کرده است؛ از جمله کارگروه اقتصادی. خوب است گزارش عملکرد این دولت سایه که طبق گفته آقای جلیلی در اختیار برخی مسئولان دولت آقای رئیسی قرار گرفته، منتشر شود که ناظران بدانند تاثیر آن چه بوده است.
جلیلی ۱۰ مهر ۱۴۰۰ در جلسه کارگروه کشاورزی دولت سایه با سرپرست جدید سازمان تعاون روستایی اظهار داشت که «وظیفه خودمان میدانیم همانطور که برنامهها و نکاتی را نسبت به کلیات مسائل کشور تقدیم دولت کردیم، حالا نسبت به بخشها، سازمانها و حتی معاونتهای دستگاهها برنامههایی که آماده شده است را نیز تقدیم کنیم تا انشاءالله مورد استفاده قرار گیرد.» ۳ شهریور ۱۴۰۰ (صبح روز برگزاری جلسه رای اعتماد به کابینه سیزدهم) نیز ملاقاتی میان سعید جلیلی، دبیران کارگروه اقتصادی دولت سایه و سیداحسان خاندوزی وزیر پیشنهادی اقتصاد و امور دارایی برگزار شد. در جریان این جلسه قرار شد که نتیجه پژوهشها، جلسات و بررسیهای کارگروه اقتصاد دولت سایه در اختیار وزیر پیشنهادی اقتصاد قرار بگیرد. این جلسات حداقل با جواد اوجی وزیر نفت و بهرام عیناللهی وزیر بهداشت نیز برگزار شده است. آقای ساداتینژاد وزیر پیشین کشاورزی که در حال حاضر حکم سه سال زندان برای پرونده نهادههای دامی او صادر شده و پرونده چای دبش او هنوز در افکار عمومی و دستگاه قضایی باز است نیز در این جلسات حاضر بوده و آقای جلیلی تا کنون درباره آن سکوت کرده است. نام مدیران نفتی وابسته به سعید جلیلی (از لحاظ فکری و سیاسی) نیز پیش از این منتشر شده. بنابراین میتوانیم بگوییم آقای جلیلی خیلی هم در سایه نبوده است.
جلیلی مسئول است؟
در سه سال گذشته، مدیران دولت سیزدهم پای گفتگو با رسانههای منتقد ننشستند و هر وقت که آمارها و اعداد اعلامی آنان به چالش کشیده شد، به ارسال جوابیه بسنده کردند. یکشنبه گذشته، رسانه اقتصادی «فراز» درصد تغیر قیمتها در سه سال مسئولیت دولت سیزدهم (۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳) را این گونه اعلام کرد:
گوشت قرمز ۳۸۳ درصد، مرغ ۱۲۰ درصد، تخممرغ ۲۳۶ درصد، روغن ۵۳۳ درصد، برنج ایرانی ۲۴۹ درصد.
سکه تمام ۲۵۲ درصد، دلار ۱۳۰ درصد.
قیمت هر متر مربع خانه ۱۵۲ درصد، اجارهبهای خانه ۶۰ متری ۲۳۰ درصد.
شاید دولتیها پاسخی بابت این ارقام به رسانهها ندهند، اما ما هم شهروند همین کشور هستیم و سه سال گذشته را همین جا زندگی کرده و این تغییرات را با تمام وجود حس کردهایم. در سه سال گذشته، یک حاکمیت یکپارچه در کشور وجود داشت، سنگاندازی نبود، چین نفت ایران را میخرید و ترامپی وجود نداشت. آیا این اعداد و ارقام متناسب با این حاکمیت یکپارچه است؟ آقای جلیلی یکی از چهرههای صاحبنفوذ در دولت سیزدهم و نهادهای غیردولتی محسوب میشود. مرد بانفوذی بوده و هست. شکست خوردن در انتخابات یا فرستادن پیروان به مجلس با رایهای حداقلی، دلیلی بر عدم نفوذ او نیست. سعید جلیلی یکی از مسببان وضع موجود است که اهدافی بزرگ را دنبال میکند. اهدافی که مشخص نیست چه بر سر ایران خواهد آورد. او در حال حاضر باید پاسخگو باشد و نه مطالبهگر!
انتهای پیام
جناب روزنامه نگار کوچک
اکنون که آقای رییسی رییس جمهور منتخب ملت به شهادت رسیده و جامعه در فضایی قرار دارد که دنبال شبیه ترین فرد به ایشان برای ریاست جمهوری هست ، تخریب آقای رئیسی نه از نظر اخلاقی کار درستی است و نه برای تبلیغ کاندید مورد نظرتان کار مفیدی است
چه بخواهید چه نخواهید مردم ایران شبیه ترین کاندید ( هم در اخلاق هم در اطاعت از ولی هم در تقوا ….) به شهید را انتخاب خواهد کرد
جلیلی معمار تحریم ها ؟
علی اکبر صالحی و جواد ظریف تلاش زیادی برای حل پرونده هسته ای ایران کردند ؟ موقع نوشتن این جملات خنده خودت را چطور کنترل کردی
هنوز جای هشت سال تلاش آقای روحانی و ظریف و سایر رفقا خوب نشده لطفا حداقل 10 سال دیگر مراجعه کنید
حالا که به لطف فضای مجازی مردم می توانند روزنامه ها و اظهار نظرات افراد مختلف ( قالیباف ، جلیلی ، لاریجانی، ظریف ) را هنگام تصویب برجام ببینند این روش شما برای تخریب جلیلی شانسی برای موفقیت ندارد . چون در اون زمان آقای جلیلی جزو سیاستمداران انگشت شماری بود که مخالف صریح خودش رو با این ترکمانچای دوم نشان داد
حالا مردم می تونند نتایج درخشان توافق برجام را که مخصوصا از سال 97 داره خودش رو نشون میده با نظرات آقای جلیلی در سال های 92 تا 95 تطبیق بدهند و با خیال راحت در انتخابات شرکت کنند
اگر در زمان مسئولیت جلیلی در مذاکرات ، علیه ایران قطعنامه تصویب شد ، در زمان مسئولیت ظریف چندین برابر آن قطعنامه تصویب شد و به قول شما مردم درمانده و قربانی شدند !
اگر سال 92 جلیلی به ریاست جمهوری می رسید در بدترین حالت تحریم باقی می ماند و صنعت هسته ای روز به روز جلو می رفت و ابزاری بود در دست ما تا در توافقات احتمالی طرف مقابل را تحت فشار بگذاریم .
اما روحانی رئیس جمهور شد و نه تنها صنعت هسته ای ، سیمان گرفته شد بلکه در اقتصاد، گلابی هم از برجام عایدمان نشد.
پررویی نجومی !
انتهای پیام