مرضیه آذرافزا: پذیرفتهاند که اجبار برای پوشش جواب نمیدهد
نگار فیضآبادی و آسیه توحیدنژاد، انصاف نیوز: مردم و بدنهی قدرت دربارهی حجاب نظرات مختلفی دارند. به باور مرضیه آذرافزا، فعال سیاسی و اجتماعی، دولت هم متوجه شده است که اجبار برای پوشش جواب نمیدهد. برای رسیدن به امنیت اخلاقی، باید بتوانیم شجاعانه دربارهی حجاب صحبت کنیم تا به مدلی معتدل برسیم.
انصاف نیوز: دولت در حال حاضر دربارهی حجاب چه نقشی ایفا میکند و در ادامه باید چطور تصمیم بگیرد؟
آذرافزا: در خود دولت و مجلس و نهادهای انتظامی و نظامی هم این امر روشن شده است که شیوههای اجبار و سرکوبگری برای حفظ اعتقادات، جواب نمیدهد و در این زمینه باید کارهای ترویجی و فرهنگی انجام داد.
بهشخصه رعایت ضوابطی برای پوشش در مجامع عمومی را اصولی میدانم و آرزو میکنم که شهروندان خودخواسته به این پذیرش برسند که حوزهی خصوصی و عمومی متفاوت هستند و رفتار و پوشش زنان و مردان در حوزهی عمومی نباید جنسیتزده باشد.
دولت باید باب گفتوگو را در رسانهها باز کند. جامعه ظرفیت بالایی برای مداراگری و تحمل نگاههای متفاوت و رعایت اعتدال دارد و اگر امکان طرحِ شجاعانه و آزادانهی این موضوعات باشد، میتوان به تعریف کارآمدی دربارهی پوشش مردان و زنان رسید تا هم امنیت اخلاقی در جامعه برقرار شود و هم شهروندان به لحاظ روانی دائم احساس تهدید نکنند.
ممکن است اقلیتی بخواهند در برابر منطقیترین سبک رفتار اجتماعی هم تمرد کنند، اما صدمهی این تمرد به میزانی نیست که به نظام ارزشی آسیب بزند که بتوان آن را عامل اصلی فساد به حساب آورد. برعکس این، شیوههای جبری و برخورد سرکوبگرایانه بوده که هم به اصل باورها لطمه جدی زده و هم موجب واکنش و تحمیل انواع هزینهها بر جامعه شده است.
انصاف نیوز: از تحمل گفتید، ما برای بحث امروز میخواستیم موضوع الزام حجاب را از دیدگاه موافق و مخالف بررسی کنیم اما طرفداران الزام به حجاب حاضر نشدند بیایند. به نظر میرسد تحملی در میان کارشناسان آن طیف وجود ندارد، چطور میشود تحمل و تعادل را بین مردم و کارشناسان ایجاد کرد؟
آذرافزا: همین امتناع برای ورود به موضوع الزام حجاب از سوی آن افراد نشانه این واقعیت است که آنها هم پذیرفتهاند که اجبار جواب نمیدهد. الگوهای رفتاری و پوششی جامعه در حال تغییر است.
زنانی که طی زمان از پردهنشینی وارد عرصههای مختلف کار و فعالیت نرمافزاری و سختافزاری شدهاند، حتی با باورهای مذهبی میخواهند به گونهای دیگر در اجتماعات حاضر شوند تا فعالیت برایشان عملیتر باشد؛ چه برسد به نسلی که تحت تاثیر تحولات زمانه (درست یا نادرست)، باورها و الگوی زیست متفاوتی دارد. اگر قرار باشد جامعه در این موضوع به توافقی منطقی، مدنی و اخلاقی دست یابد، این توافق از طریق گفتوگو و مفاهمه حاصل میشود، نه جبر و فشار.
حل شدن بیهزینهی مسئلهی حجاب به دو طرف برمیگردد؛ اول به واقعبینی و مداراگری قدم به قدم حاکمیت و بعد به بلوغ فعالان مدنی و شهروندانی که به روشهای اجبار و فشار اعتراض دارند، نیاز داریم. حجاب را نباید به معضل سیاسی و امنیتی بدل کنند و لازم است مروج نگاه اعتدالی در زمینه پوشش باشند.
وقتی بعضیها برای رفتارهای تند و رویکرد براندازانهشان پشت حجاب سنگر میگیرند، موضوع توافق در دستانداز میافتد. اگر بتوانیم در نوخواهی و تحولگراییمان، پیام همزیستی مسالمتآمیز را به دیگرانی بدهیم که مثل ما فکر نمیکنند، به تقویت تحمل و پذیرش تکثر کمک میکنیم.
انصاف نیوز: برای فرستادن این پیام مسالمتآمیز چه موانعی وجود دارد؟
آذرافزا: گرایشی در حاکمیت بوده که از ارعاب بهعنوان ابزاری برای تحمیل معیارها و تامین منافع خود استفاده کرده است. از این سو تحولخواهانی بوده و هستند که در میدان تقابل و ستیز، دنبال تحقق اهداف خود میگردند، موانع را باید در درون این دو گرایش افراطی دید.
انصاف نیوز: از نظر شما اصلاحطلبان برای اینکه موضوع حجاب تبدیل به یک موضوع سیاسی- امنیتی نشود، از تشکیل کارزار و… پرهیز میکنند، اما همین حالا هم این حجاب، سیاسی- امنیتی شده است. نظرتان چیست؟
آذرافزا: اصلاحطلبان باید هم به اقشار مذهبی و معیارهایشان توجه کنند و هم به نسلهایی که نو میشوند و هنجارهای کاملا متمایزی را به فضای اجتماعی وارد میکنند. اصلاحطلبان با توجه به پیشینه و شناسنامهی خود میتوانند نقش مثبت و مؤثری برای توافقات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در جامعه بازی کنند.
نواندیشان دینی در پژوهشهای خود در قرآن و سنت، ضمن مخالفت استدلالی با اجبار، برداشتهای قابل توجه و مستدلی را ارائه دادهاند که متمایز از برداشتهای سنتی است و میتواند برای توافق اجتماعی برای یک پوشش عرفی و قابل قبول برای معدل جامعه، راهگشایی کند.
پس از انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی، فتوای امام خمینی در باب احکام ثانویه برای مصوبات مجلس و پس از آن نظریه ولایت مطلقه فقیه ایشان، فتواهایی برای گرهگشایی در تعارض میان احکام فقهی و قوانین برآمده از مجلس بود که بر مبنای مصلحت جامعه و منافع عامه به تصویب رسیده بودند. فتواها به سود قانون مدنی و مصلحت عمومی از سوی یک مرجع دینی صادر شده بودند.
اینکه اگر دو سوم نمایندههای مجلس، قانونی را تصویب کنند، آن قانون حکم شرع را پیدا میکند و شورای نگهبان نمیتواند آن قانون را به دلیل عدم تطابق با فقه سنتی رد کند یا اگر مصلحت جامعه ایجاب کند، حتی احکام اولیه دینی میتوانند موقتا تعطیل شوند.
البته مقاومت فقهای سنتی اجازه نداد که این فتاوا به بار بنشیند. همین اخطارها و تهدید به کفنپوشیها در جریان تدوین قانون اساسی برای شرط مرد و شیعه بودن در مورد مقام ریاست جمهوری، فشار حداکثری آورد که نوگرایانی مثل بهشتی تنها توانستند به جای مرد، کلمه تفسیربردار «رجل» را در متن بگنجانند.
چگونه است که بنا به نظریهی ولایت مطلقه فقیه که بنیانگذار این نظام آن را تبیین کرده، احکام اولیه اسلام مثل نماز و روزه و حج، اگر مصلحت ایجاب کند، میتواند تعطیل شود ولی اجبار به پوشش موی زنان که کل جامعه و نظام را در معرض بیثباتی قرار میدهد، و مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی سالها قبل خطر آن را هشدار داده، نمیشود کنار گذاشته شود و باید همه امنیت و منافع ملی و حیثیت مرجعیت دینی و اساسا اهداف دین را خرج اجبار برای پوشش موی زنان کرد؟!
متاسفانه این فتواهای امام خمینی، ناشناختهترین و غریبترین و در عین حال راهگشاترین میراث ایشان در حل بنبستهای ناشی از تعارضات شرع و قانون است که در تنازع میان سنتگرایان اقتدارگرا و مخالفان نظام جمهوری اسلامی گم شده است.
اقتدارگرایان، شناخته یا ناشناخته آن را به سود باورها و منافع خود مصادره کردهاند و مخالفان غالبا ناشناخته آن را کوبیدهاند. اصلاحطلبان خصوصا آنها که تابلوی پیروی از امام خمینی را در دست داشتهاند، برای تبیین این فتاوا کاری کردهاند؟
این زبان و منطقی متعلق به نظام است که با همان میشود تضعیف جمهوریت و تنزل جایگاه مجلس و بی معنا کردن یا با مسامحه، کم معنا کردن نهاد انتخابات توسط جریان خالصساز را به چالش کشید و پاسخ طلبید.
دستکم از جناب حسن آقای خمینی انتظار میرود به عنوان یک کارشناس و مدرس برجسته در حوزهی دین و کسی که با تفکر امام خمینی آشنایی دقیق دارد، این فتاوا و شأن نزولشان را تبیین کند. یقینا تبیین اصول این مصلحتگرایی هم در حل و فصل معضل حجاب اجباری و هم در گشودن گرههای کور دیگر در حوزه سیاست داخلی و خارجی، راهگشا خواهد بود.
در مجموع بهترین کمک اصلاحطلبان برای خروج از شرایط نامطلوب کنونی، کماکان اتحاذ رویکرد راهحلمحوری در جامعه است. هم در حوزه نظری و هم در فضای سیاسی با ایفای نقش مفصلی میان نسل انقلاب و نسل جوان و میان مردم و حاکمیت چنان که محدودیتها و معذورات و نگاهها و نیازها از دو سو بهتر فهمیده شود و زمینه تفاهم ملی و رشد جامعه فراهم شود.
انصاف نیوز: گاهی گشت ارشاد در خیابانها هست و گاهی هم تراکم کمتری دارد. این شرایط قرار است تا چه زمانی ادامه پیدا کند؟
آذرافزا: تا وقتی که مسئولان در عمل به این نتیجه برسند که این راه نتیجهای ندارد و اگر فشارها افزایش پیدا کنند، جامعه عصیان میکند و تضمینی نیست که اعتراضات مشابه ۱۴۰۱ تکرار نشود. امیدوارم نگاه واقعبینانه غلبه پیدا کند، چون بیثبات شدن شرایط، هیچ سودی برای هیچ طرفی ندارد.
انصاف نیوز: مسأله تابهحال با حضور زنان در مدیریتهای ارشد و در انتخابات ریاست جمهوری چه بوده است؟
آذرافزا: بخش ایدئولوژیک و سنتی حاکمیت برای حضور زنان در مدیریت کلان، مقاومت کرده است. اما بنا به تحولات زمانه، کمکم تغییرات را پذیرفته و البته تغییرات با کندی صورت گرفته و بسیار کمتر از ظرفیت جامعهی ما بوده است.
بخش غیر ایدئولوژیک دنبال منافع اقتصادی و سیاسی است و دغدغه اصلیشان دین و مذهب و سنت نیست و اگر سودشان اقتضا کند با روی کار آمدن زنان مشکلی نخواهند داشت و اقداماتشان بیشتر ویترینی و نمایشی است.
جامعهی مدنی ما نیاز به بروز تواناییهای زنان متخصص و نظریهپرداز دارد. اگر این توانایی با نیرومندی نمایان شود، جامعه در سطوح مختلف به آسانی نمیتواند اهمیت نقش زنان توانمند و کارشناس را نادیده بگیرد.
روند معنادار حضور زنان در پستهای تعیینکننده، با احتیاط از دورهی هاشمی رفسنجانی شروع شد و در دوره محمد خاتمی محتاطانه ارتقا پیدا کرد و احمدی نژاد هم با این روند کنار آمد و یک وزیر زن انتخاب کرد. حضور زنان در بدنهی کارشناسی دولت روحانی هم تقویت شد.
این تجربه نشان میدهد که حضور جریان و چهرههای توسعهگرا در دولت و مجلس، زمینه را برای ارتقای جایگاه زنان در جامعه فراهم میکند. اگر جامعه ما تهدید امنیتی نداشته باشد، راه منزلتیابی زنان هم هموارتر میشود.
از سوی دیگر زنان هم باید حضور بیشتر و پررنگتری در محافل فرهنگی و تخصصی پیدا کنند. انرژی و توان آنان نباید فقط مصروف بیان حقوق تضییعشدهشان شود. ما به زنانی نیاز داریم که پشت تریبون بروند و در حوزهی های مختلف سیاسی، اقتصادی، روابط بینالملل، انرژی پاک، محیطزیست، صنعت و معدن و… با صدای رسا سخن کارشناسانه بگویند. بروز توان کارشناسی زنان، باور عمومی جامعه را نسبت به کفایت آنها و ضرورت ورودشان به مدیریت کلان متحول میکند.
انصاف نیوز: شما جزو کسانی هستید که فکر میکنید در هر شرایطی باید در انتخابات شرکت کرد؟
آذرافزا : یأس و عصبانیت کسانی را که با توجه به تجربه این سالها مایل نیستند در هیچ انتخاباتی شرکت کنند، کاملا درک میکنم و با آنها همذاتپنداری دارم؛ ولی از آنها میپرسم که برای بهبود شرایط چه راهحل موثری را پیشنهاد میکنند و امکاناتشان برای تحقق راهحلها چیست؟
واقعیت این است که جواب روشنی به این پرسش داده نشده است. ما در شرایطی نیستیم که حداکثری به مسائل نگاه و مطالبهگری کنیم. اگر در یک انتخابات رقابتی، مسائل و مطالباتی از سوی یک طرف رقابت مطرح و پیگیری شود که مطالبهی عمومی جامعه است، کار سیاسی و شهروندی درست، شرکت در انتخابات است. اگر هیچ کدام از نامزدها درک و دغدغهای برای موضوعات اصلی جامعه نداشته باشند، شرکت در انتخابات بیمعناست.
جامعه و دولت ما یکسان نیست. همانطور که جامعه در حال تحول بوده، درون دولت هم تغییر صورت گرفته است. زمانی آقای باقری کنی هم بهنوعی میخواست برجام را پاره کند اما حالا میخواهد آن را احیا کند! زمانی کاربرد واژه مذاکره جرم بود، حالا کاربردش در ادبیات رسانههای دولتی هم، عرفی و منطقی است.
متاسفانه یکی از مشکلات جامعهی ما (هم در سطح نخبگان و هم عامه جامعه)، حداکثرخواهی و مطلقگرایی است؛ چیزی که مختص جوامع در حال توسعه است. این نگاه موجب میشود که مردم حتی باوجود دستاوردهای مثبت، احساس شکست و ناامیدی کنند. مثال واضح آن فضای عمومی در پایان دورهی ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی است؛ درحالیکه شرایط کشور در عرصهی اقتصاد، مطبوعات، فرهنگ و سیاست خارجی به میزان کاملا قابل ملاحظه بهبود یافته بود.
حاصل این یأس آن میشود که بسیاری در انتخابات شورای دوم شرکت نمیکنند و درنهایت محمود احمدینژاد سر از شهرداری تهران درمیآورد و در سال ۸۴، در انتخابات ریاست جمهوری ۱۸ میلیون نفر شرکت نمیکنند تا احمدینژاد با ۱۷ میلیون رای رئیس جمهور شود! چرا؟ چون جامعه فکر میکرد خاتمی که کاری نکرده، در نتیجه خود را به مهلکهای انداخت که هنوز هم از آن متاثر هستیم.
تجربه تلخ دیگر در دولت حسن روحانی اتفاق افتاد. روحانی با وعدهی حل پرونده هستهای روی کار آمد و از او استقبال شد و در چهار سال اول به وعدهاش وفا کرد. اما ناگهان در چهار سال دوم مطالبات جامعه از او خیلی زیاد و سخت شد، درحالیکه ترامپ هم از برجام خارج شده بود، یأس جامعه را فراگرفت و همه چیز بر گردن روحانی افتاد!
ما در شرایطی نیستیم که نیروهای دموکراسیخواه بتوانند کل مطالباتشان را روی میز دولت بگذارند و بگویند یا اینها را به ما بدهید یا در انتخابات شرکت نمیکنیم! بپسندیم یا نپسندیم، قدرت بسیج دولت از کل گروههای سیاسی دیگر در کشور بیشتر است. باید روی مطالبات محدود و مهمی تاکید کرد که در شرایط برد-برد، شهروندان و دولت را منتفع میکند. هنوز ما تا رسیدن به بلوغ نسبیگرایی که خصیصه بارز جامعه توسعه یافته است، فاصله داریم و وقت زیادی هم نداریم.
نه دولت میتواند ناراضیان جامعه و جریانهای سیاسی مخالف و منتقد را انکار کند یا آنها به طور کامل کنار بزند و نه نیروهای سیاسی بیرون قدرت، قادرند پایگاه رای حکومت و توان سازماندهیاش را انکار کنند.
درحالحاضر حوزههای مشترکی برای تفاهم وجود دارد که میشود با نگاه ملی برای تفاهم و بدهـ بستان بیشتر، سرمایهگذاری کرد. مسألهی لغو تحریمها و باز شدن قفل اقتصاد که محصول سیاست خارجی تنشزداست یکی از آنهاست.
دولتها برای بقا به پشتوانه ملی و حمایتهای مردمی نیاز دارند. تغییرات نسلی، پشتوانه مردمی دولت را در معرض تهدید قرار داده است. دخیل کردن جریانهای سیاسی معترض و منتقد ملی میتواند این تهدید را به فرصت بدل کند و رویکرد تنشزدایی در سیاست داخلی را در کنار تنشزدایی در سیاست خارجی بنشاند و از دل آن ثبات و امنیت و پیشرفت کشور را به ثمر بنشاند.
انصاف نیوز: تعداد زیادی از افراد را که اقدام به ثبت نام در انتخابات کردند، گروهی حاصل اشکالات اساسی تحزب میدانند. نظر شما در این مورد چیست؟
آذرافزا: تحزب و حزب در جامعه ایران هنوز به میزان حداقلی هم جا نیفتاده است. مشکل اینجاست که طی بیش از یک قرن گذشته، مطالبات مدرن به فضای سیاسی کشور وارد شده، ولی به علت نبودِ یک رویکرد تعریف شده و بومی توسعهگرایی در ایران، زیرساختهای مدرن به تناسب آن مطالبات، در ساختار اجتماعی و سیاسی کشور ایجاد نشده است. البته در انتخابات بعضی از چهرهها به پشتوانهی نهادهای قدرت به صحنه آمدهاند و بعضیها هم برای دیده شدن!
انصاف نیوز: نکتهی قابل توجه دیگر این است که معمولا منتسب نبودن به هیچ جریان و حزبی در میان سیاستمدارن ما با افتخار اعلام میشود. چرا چنین چیزی را مثبت میدانند؟
آذرافزا: به نظرم جامعه ما علیرغم ظرفیتهای قابل توجه مدنی، هنوز از تودهواری رنج میبرد، هنوز چهرهمحور است و نه نهادمحور. تحزب سر سفره اقشار مختلف نیست که اقبالی برای پیوستن به حزب و حتی نهادهای اجتماعی داشته باشند. از سوی دیگر هزینه کار سیاسی در کشور به علت وجود نگاه امنیتی بالاست و فعالیت در احزاب گاهی برابر با از دست دادن موقعیتهاست. بنابراین چرا تعجب کنیم که نامزدهای انتخاباتی از زیر تعلق به احزاب شانه خالی کنند؟!
انتهای پیام