انتخابات 8 تیر و نقش تاریخی جبهه اصلاحات | فرخ نگهدار
فرخ نگهدار، فعال سیاسی چپگرا، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، دربارهی انتخابات 8 تیر نوشت:
اکنون رسما اعلام شده است آقایان پزشکیان، پورمحمدی، جلیلی، زاکانی، قاضی زاده هاشمی و قالیباف برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری رقابت خواهند کرد.
۱. سقوط کابینه رئیسی
شیوه خشن مهندسی انتخابات 1400 برای نظام و کشور هزینه ای کمر شکن داشت. آن انتخابات درهای مشارکت را به روی اکثریت بزرگ مردم، و بخش بزرگی از حامیان جمهوری اسلامی، بست تا راه را برای کارآمدن ناکارآمدترین دولت در جمهوری اسلامی بگشاید. این بی تدبیری از یک سو حکومت را به مقابله گسترده در خیابان ها با معترضان، آنطور که در اعتراضات زن زندگی آزادی دیدیم، سوق داد و از سوی دیگر فساد و ناکارآمدی به تورم لجام گسیخته، به کاهش بنیه اقتصادی کشور و رها شدن تمام طرح های توسعه، به ریزش سنگین ارزش پول ملی و خانه خرابی میلیون ها شهروند زحمتکش کشور منتهی شد.
ترکیب تائید صلاحیت شدگان نشان می دهد که این بار مهندسی انتخابات سه ضلعی خواهد بود و به دلیل درماندگی کشنده دولت سیزدهم، و نظر به تحولات بینادین در توازن قوا در منطقه و جهان، این بار راه گشوده شده است که کسی جز همفکران و همدستان دولت سیزدهم، دولت چهاردهم را تشکیل دهد.
۲. وضعیت انتخابات در جمهوری اسلامی
انتخابات در چند دههی اخیر، جز در نخستین سال، هیچگاه آزاد نبوده و همیشه طوری مهندسی شده است که حاصل رای مردم با اراده حاکم بر حکومت تقابل نداشته باشد. انتقال از خاتمی به احمدی نژاد، برای تمرکز بیشتر قدرت با هدف ایستادگی موثرتر در برابر امریکا بود. انتقال از احمدی نژاد به روحانی برای ترمیم شکاف در حکومت و تنش زدایی با امریکای اوباما بود. انتقال از روحانی به رئیسی برای یکپارچه سازی اراده حاکم، برای تکیه بر مقاومت در برابر امریکا و اسرائیل، بود. و تمام این موارد انتقال قدرت با رای و تلاش و مدیریت نظام صورت گرفت. از خرداد 76 تا امروز هیچ انتخاباتی در ایران برگزار نشده که معنای آن شکست برخی در برابر مردم باشد. تنها انتخاباتی که امید میرفت اراده مردم برخی را به عقب نشینی وادارد سازد انتخابات 88 بود. انتظار این نیست که انتخابات ۸ تیر نیز نوع دیگری برگزار شود.
تغییر بنیادین توازن قوا در منطقه و جهان
کاهش تمایل ایالات متحده به مداخله نظامی در منطقه و گسترش توان نظامی و سوق الجیشی ایران و بلوک نیروهای همسو با آن تناسب قوای تازه ای در منطقه پدید آورده که قدرت هایی که هستی خود را در گرو حضور و حمایت نظامی امریکا تعریف می کردند را به تغییر در استراتژی دفاعی فراخوانده است. کشورهای عرب نفتی خط مشی کاملا تازه ای، به ویژه در قبال ایران را در پیش گرفته اند. دولت دست راستی اسرائیل اما خیره سرانه از هرگونه انطباق با وضع تازه امتناع می کند. واکنش رهبران دست راستی اسرائیل به حمله 7 اکتبر، آن کشور را به مسیری بی بازگشت، و آن خود آن رهبران را به سوی سقوطی ناگزیر سوق داده است. آنها که تا 7 اکتبر خود را پیروز میدان می دیدند، اکنون خود به اتهام نسل کشی و ارتکاب جنایات جنگی تحت پیگرد قرار گرفته اند.
این تحول اما محال بود بدون حمایت و نقش آفرینی فعال جمهوری اسلامی رخ دهد. حضور و نقش آفرینی نیروهای نظامی متکی بر حمایت نظامی و لجستیک جمهوری اسلامی در سوق اسرائیل به مسیری بی بازگشت نقشی تعیین کننده داشته است.
اکنون، پس از 8 ماه از آغاز جنگ خونین، جهان آموخته است که بدون مشارکت و همراهی جمهوری اسلامی نه پایان دادن به این جنگ خونین متصور است و نه حل و فصل دیگر بحران های منطقه.
۳. انتخابات 8 تیر سه ضلعی است؟
شکست فاحش دولت سیزدهم و سیاست های آن از یک سو، و شکل گیری توازن قوای تازه در عرصه جهانی و منطقه ای و فرصت های گرانبهای ناشی از آن از سوی دیگر، عملا امکان تشکیل دولت چهاردهم توسط همراهان دولت فعلی را منتفی کرده است. ترکیب 6 نامزد موجود و تصمیم شورای نگهبان نیز کاملا محرز می کند که خروجی انتخابات دولتی متشکل از همفکران و همراهان دولت سیزدهم نخواهد بود. جلیلی، زاکانی، قاضی زاده و پورمحمدی عملا شانس پیروزی ندارند. بنابراین تا اینجا انتخابات سه ضلعی است:
ضلع حامی جلیلی: بنیادگرا
ضلع حامی قالیباف: عملگرا
ضلع حامی پزشگیان: اصلاح طلب
چنانچه مهندسی آراء مستثنی شود، با توجه به حجم سبد رای هر یک از این سه نامزد و سطح پائین مشارکت تا این لحظه، به نظر نمی رسد در دور اول رای گیری به نتیجه برسد. و اگر در دور اول نتیجه قطعی نشود احتمال رفتن پزشکیان به دور دوم بیش از نرفتن اوست.
۴. مهمترین مسائل پیشاروی حکومت
تحکیم موقعیت کشور با بهره گیری از فرصت های ناشی از کاهش سطح مداخله امریکا در خاورمیانه و موقعیت تازه اسرائیل، احیای برجام، لغو تحریم ها و دسترسی سهل به بازارهای جهانی، و تنظیم رابطه با شرق و غرب شاخص ترین مساله پیشاروی حاکمیت در سیاست خارجی است. در عرصه سیاست داخلی دشوارترین چالش پیشاروی حکومت گشودن بن بستها و اصلاح نظام حکمرانی است. اما علیرغم اختلاف نظر فاحش در راس حکومت در دو عرصه فوق گمان نمی رود مسایل فوق مهمترین مبنای مهندسی سه ضلعی انتخابات و تائید صلاحیت ها بوده باشد.
هر کس مسئولیت امور اجرایی حکومت را عهده دار شود، قبل از همه با بی اعتمادی عمیق و خشم جوانان، با رسوخ فراگیر و درمان ناپذیر فساد در تمام اندام های دولت به معنای عام آن و رانتخواری لجام گسیخته، با تعدد توانفرسای مراکز قدرت و تصمیم سازی و عدم تبعیت آنها از دولت، با خزانه ای تهی، تورمی خفه کننده، و اقتصادی واقعا درمانده مواجه خواهد بود.
انتظار می رود نقد دولت سیزدهم در زمینه عدم مهار تورم و ریزش ارزش پول ملی، رها کردن طرح های توسعه، توسل به خشونت علیه معترضان به حجاب اجباری، بستن فضای مجازی و ضعف مفرط اینترنت، مهاجرت نخبگان، تشدید بحران محیط زیست، از راستاهای اصلی چالش نامزدهای اعتدالی و اصلاحی علیه جناح های حاکم باشد.
امری که بیش از همه ناشی از درماندگی غم انگیز نظام انتخاباتی کشور و حکومتی کردن تمام نامزدهاست. بدون لغو کامل نظارت استصوابی، بدون تضمین حق احزاب قانونی کشور برای معرفی مستقیم نامزد در انتخابات، بدون به رسمیت شناختن حق موجودیت و فعالیت احزاب قانونی در میان مردم و دیدبانی و نقد حکومت است. اما چون تمام نامزدها وجودشان محصول نظارت استصوابی است، بعید است علل راستین نهادینه شدن فساد در تمام ارکان حکومت مورد بحث قرار گیرد.
۵. پیش بینی سطح مشارکت
علیرغم رقابتی شدن انتخابات 8 تیر، تا این لحظه تخمین زده نشده است سطح مشارکت از حدود %50، یعنی کمی بیش از 48.8% در انتخابات گذشته بالاتر رود. بالاترین نرخ مشارکت برابر 84.8% در خرداد 88 بوده است. و میانگین سطح مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری در 30 ساله اخیر حوالی 70 درصد بوده است.
سطح پائین مشارکت در انتخابات هشت تیر دلایل واضح دارد:
در هم شکسته شدن باور مردم به قدرت نهاد ریاست جمهوری و هیچ کاره دیدن آن در مقابل دستگاههای دیگر،
مقابله خشن با اعتراضات 96 و 98، به ویژه با اعتراضات پس از مرگ مهسا در 1401
تحقیر خشن رای دهندگان باورمند به جمهوری اسلامی به ویژه در انتخابات 88، 1400 و 1402
باور عمومی به آلودگی عمیق دولت به فساد،
از این نظر قابل پیش بینی است که اکثریت بزرگ مردم تحقیر شده و آسیب دیده، بهخصوص جوانان و دیگر حامیان جنبش زن زندگی آزادی، توجهی به انتخابات نکنند، هیچ تفاوتی میان نامزدها نبینند، بازی اصلاح طلب اصول گرا را تمام شده بپندارند، و باور کنند که رای دادن هیچ تاثیری بر زندگی ایشان ندارد و فقط برخی را در ادامه حکومت امیدوارتر میکند.
اما نگاه گروه های اجتماعی ذینفعان، از جمله صاحبان کسب و کارها، جامعه دانشگاهیان، روزنامه نگاران و فعالین فرهنگی، جامعه پزشکان و وکلا، تشکل های معلمین و کارگران و غیره، و حتی بخش عمده ای از ایرانیان مقیم خارج، به یک انتخابات رقابتی، با شهروندان زخم خورده و تحقیر شده، متفاوت است. آنها علیرغم بی اعتقادی عمیق به ساختار فعلی، و بیگانگی مفرط با حکومتگران، حس می کنند که بین تندروها و میانه روها، بین جلیلی و قالیباف و پزشکیان، تفاوت ها واقعی است. آنها به تجربه دیدهاند نفع آنهاست مهار دولت دست تندروها نباشد و در دست میانه روها باشد. هشیاری و چالاکی سیاسی گروه های ذینفعان در ایران در منطقه واقعا بی نظیر است. آنها به دقت تفاوت رفتار جناح های تندرو و میانه رو در سیاست خارجی، سیاست اقتصادی، شیوه مهار فساد، رفتار با ناراضیان به ویژه زنان، کارآمدی اجرایی، و غیره را روزمره رصد می کنند. حالا با اعلام اسامی نامزدها بسیاری از این گروه ها که می بینند حکومت منعی یا مقاومتی در برابر پیروزی اصلاح طلبان ندارد، ممکن است ریسک بزرگی در اعلام حمایت از پزشکیان احساس نکنند.
۶. تقویت چشمگیر موقعیت جبهه اصلاحات
ابتکار و چالاکی جبهه اصلاحات ایران در معرفی آقایان آخوندی، پزشکیان و جهانگیری به عنوان نامزدهای اختصاصی جبهه قبل از اعلام نظر شورای نگهبان ابتکاری مدبرانه، هوشمندانه و بسیار به موقع بود. واکنش قاطع آقای خاتمی در اعلام حمایت از تصمیم نهایی جبهه اصلاحات، جایگاه جبهه در سپهر سیاسی کشور را ارتقا داده و به ویژه نشانه ای شد بر توانمندی و عزم جبهه برای روزنه گشایی و راهگشایی از راه انتخابات.
در روزهای گذشته، 151 نفر از فرهیختگان دلسوز و فعالین سیاسی شاخص، که همه دغدغه ایران دارند، و عموما همراستا با اصلاح طلبان گام برداشته اند، ضمن انتشار بیانیه مبسوطی با عنوان «راهگشایی کنیم» بر عزم خود برای کاهش شکاف حکومت و مردم، افزایش مشارکت، و حمایت از نامزدهای اعتدالی و اصلاح گرا تاکید کرده اند. آنها در انتخابات اسفند گذشته هم بیانیه «روزنه گشایی کنیم» را منتشر کرده بودند. با انتشار بیانیه «راهگشایی کنیم» در شبکه اجتماعی و رسانه ها بسیاری گمانه زنی کردند که آنان ممکن است در انتخابات پیش روی با رویکرد مصوب جبهه اصلاحات و نظر آقای خاتمی همراهی نکنند.
اما اکنون با انتشار فهرست نامزدهای مورد تائید نظام قطعی است که همه امضا کنندگان به اتفاق از نامزد جبهه اصلاحات، آقای پزشکیان، حمایت خواهند کرد. این حمایت وزن و اهمیت جبهه اصلاحات در میان نیروهای سیاسی کشور را باز هم ارتقا خواهد داد.
طیفی از اصلاح طلبان که برای تغییرات ساختاری در جمهوری اسلامی فعالیت می کنند و تحولخواه نامیده می شوند، هنوز درباره این انتخابات زود هنگام اظهار نظر نکرده اند. با شناختی که از آقایان موسوی و تاجزاده و مدنی، یا خانم ها رهنورد و وسمقی و فائزه هاشمی، یا فعالین نهضت آزادی و ملی مذهبی در دست است، آنها در این انتخابات علیه مشارکت موضع گیری نخواهند کرد و در مقابل تصمیم جبهه اصلاحات نخواهند ایستاد. گمانه غالب این است که آنها در قبال آقای پزشکیان برخوردی مثبت و روشی مطالبه گرانه خواهند داشت. شاخص ترین چهرههای تاثیرگذار مبارزات مدنی، از جمله خانم ستوده، فرهاد میثمی، نیز اگر موضع گیری کنند روشی مطالبهگرانه خواهند داشت.
تصمیم برخی تصمیمگیران به حذف مجدد آقای لاریجانی حامیان ایشان و طیف اصولگرایان میانه و اعضای دولت روحانی را ملزم کرده است که حالا درباره موضع گیری خود در انتخابات تصمیم گیری کنند. تشخیص این که این طیف کنار جلیلی یا قالیباف خواهند ایستاد یا پزشکیان اصلا دشوار نیست. حذف آقای لاریجانی نه فقط موجب ترمیم شکاف در طیف اصلاح طلبان شد، بلکه زمینه را مساعد کرده است که این بار که بخش عمده ای از اصول گرایان میانه به سود اصلاح طلبان برآمد کنند.
تا این لحظه زندانیان سیاسی در مورد انتخابات ریاست جمهوری هیچ واکنشی نداشته اند. حالا که، با ورود رسمی جبهه اصلاحات، صحنه انتخابات آرایشی تازه به خود گرفته، باید دید آیا زندانیان سیاسی، به ویژه زندان زنان، چگونه موضع گیری خواهند کرد. در هر حال این موضع گیری فقط بر موقعیت پزشکیان موثر است و بر وضعیت جلیلی و قالیباف هیچ تاثیری نخواهد داشت.
عموم نیروهای سیاسی مقیم خارج کشور، هفته پیش، قبل از نهایی شدن فهرست نامزدها، انتخابات جاری را با دلایل متفاوت تحریم کردند. انتظار نمی رود آنها طی هفته های آتی تغییر روش دهند.
۷. مسئولیت تاریخی جبهه اصلاحات
چنانکه گفتیم اگر مهندسی آرا در کار نباشد، بر پایه تحلیل داده های موجود اگر مشارکت حدود 50 درصد باشد آقای پزشکیان به احتمال قوی به دور دوم خواهد رفت و اگر از 55 درصد بالاتر رود، وی در همان دور اول پیروز می شود. وضعیت او با وضعیت همتی در انتخابات 1400 کاملا متفاوت است. پزشکیان اکنون نه تنها از حمایت منسجم، متحد و کارآمد جبهه اصلاحات برخوردار است، بلکه از حمایت مستقیم یا ضمنی طیف گسترده ای از نیروهای اعتدالگرا یا تحولخواه کشور هم برخوردار است. به علاوه او در آذربایجان و کردستان با فاصله زیاد نفر اول است. در سطح مشارکت فعلی آقای پزشکیان نفر اول یا دوم صحنه انتخابات است و هرچه مشارکت بالاتر رود امکان برد او هم بالاتر خواهد رفت.
بنا به تجارب دولت خاتمی و دولت روحانی، کاملا قابل پیش بینی است که هرگاه پزشکیان پیروز شود اختیاراتی بیش از بقیه دولت های جمهوری اسلامی نخواهد داشت. تصمیم سازی های استراتژیک و حیاتی برای کشور در جای دیگر صورت خواهد گرفت. تا ساختار قدرت در ایران به گونه ای هست که هست، انتظار این نیست که حالا با آمدن دولت پزشکیان راه حل مشکلات اساسی کشور گشوده شود.
مسئولین جبهه اصلاحات بنا به تجربه اکنون می دانند که تدابیری که با هدف تغییر تناسب قوا میان دستگاه های انتخابی و انتصابی در دهه 70 و 80 طراحی شده بود نه تنها پاسخگو نیست بلکه بحران سیاسی را مکرر و ناگزیر می کند. این بار انتظار نمی رود نظریه «فشار از پائین – چانه زنی در بالا» مسئولیت اصلی یا راهبرد محوری جبهه اصلاحات را تعریف کند. این بار انتظار می رود اصلاح طلبان بر توافق های مساله محور با نهادهای قدرت تکیه کنند و برای برنامه های توسعه سیاسی، برای دموکراتیزه کردن ساختار قدرت، به ویژه حزبی کردن نظام انتخاباتی، با دیدی درازمدت تر بستر سازی کنند.
بدنه اجتماعی جبهه اصلاحات همچنان تقویت ارکان جمهوریت نظام و بسط مردم سالاری، کاهش تبعیض های جنسیتی، قومیتی، مذهبی و نسلی را مسئولیت تاریخی و بنیادین جبهه اصلاحات تلقی می کنند. و این عمده ترین خط تمایز میان مطالبات حامیان جبهه و حامیان اقتدارگرائی است. روزنه گشایی، راهگشایی و بستر سازی برای گذار تدریجی از انتخابات مهندسی شده به انتخابات آزاد یک مسئولیت تاریخی و تعطیل ناپذیر جبهه اصلاحات است. فعالین و حامیان میدانی جبهه اصلاحات دریافته اند که این راهگشایی و بستر سازی نه با تحریم انتخابات پی گرفته خواهد شد و نه از راه اکتفا به شرکت ناسازمان یافته و هدایت نشده در هر رای گیری.
روی این سخن با کسانی نیست که اصل انتخابات را برای ایران راهگشا نمی دانند. خطاب این سخن به کسانی است که می فهمند در کشور ما اهداف توسعه پایدار بدون توسعه سیاسی ناممکن شده است. کسانی که می بینند مشکل اصلی کشور ما فقدان احزاب سیاسی نیرومند و قدرت ساز است. تا زمانی که حزبیت دموکراتیک در کشور ما بستر اصلی سیاست ورزی نیست، نه مبارزات برای دموکراتیزه کردن ساختار حکومت ثمر خواهد داد و نه مبارزات برای برداشتن حکومت به هوای استقرار جمهوریت و دموکراسی. راه گذار به دموکراسی تنها زمانی گشوده خواهد شد که تشکل های سیاسی دموکراتیک در کشور ما شکل گیرند و قوام یابند. رهبران کشور تنها زمانی به انتخاب مستقیم مردم خواهند بود که آن رهبران خود عضو احزاب و منتخب احزاب باشند.
هر کس رئیس جمهور چهاردهم شود تغییر مهمی در بالا، در ساختار حکومت یا سیاست راهبردی آن رخ نخواهد داد. اما، چه آقای پزشکیان رئیس جمهور شود چه نشود در 4 سال آتی تلاش در پائین، در بطن جامعه، تلاش ها تجهیز کشور به حزبیت دموکراتیک و قانونی، و قبل از همه برای تبدیل جبهه اصلاحات به یک تشکل سیاسی مردمی، سراسری، و مجهز به مکانیسم های تصمیم سازی دموکراتیک، رونق تازهای خواهد گرفت.
۸. در این 18 روزی که باقی است
از امروز تا 8 تیر فرصتی طلایی برای عمل میدانی است. این فرصت بسیار کوتاه و به همان اندازه نادر است. در 30 ساله اخیر تنها دوبار، در خرداد 76 و در خرداد 88، برای فعالان اصلاح طلب این فرصت پیدا شد که کاملا متحد برای انتخاب نماینده منتخب خود به میدان بیایند، ستاد بزنند، و در تمام شهرها و روستاهای کشور، برای بردن شعارها، امیدها و آرزوهای خود به میان مردم شب و روز نشناسند. آنچه در این 18 روز می توان ساخت در وضعیت عادی در 18 سال هم ساخته نخواهد شد. در همین 18 روز است که بذر تشکل و سامان یابی های نو در بدنه اجتماعی افشانیده می شود. هر گامی که در این روزها برای بیداری شهروندان و تزریق امید به آینده برداشته شود خشتی خواهد شد که از ایرانی که همه ما ایرانیان یکصد و بیست سال است برای ساختن آن آستین بالا زده ایم: ایرانی برای همه ایرانیان.
۹
۹. خود چه خواهم کرد؟
انتخابات 8 تیر در حساس ترین لحظات از عمر 80 ساله خاورمیانه برگزار می شود و نتیجه آن قطعا نه فقط بر جایگاه ایران و بر سرنوشت مردم، که بر اوضاع منطقه و جهان، تاثیر گذار است. جای تاسف بسیار است که در این لحظات حساس جای زخم های به جا مانده بر قلب و روح بخش عمده ای از شهروندان ایران چنان عمیق، و جای تمایل حاکمیت به درمان این زخم ها چنان خالی است که بیگمان در 8 تیر یکی از بی رمق ترین انتخابات ها در تاریخ جمهوری اسلامی ثبت خواهد شد. من و تمام همراهان و همرزمانم در نیم قرن اخیر پاره ای از تن این قشرهای تحقیر شده و زخم خورده بوده ایم. در صف بلند شناسنامه بهدستان در مقابل وزارت کشور هیچ یک از ما حضور نداشت. بیشترین سهم بر جای ماندهی برای ما در این 45 سال، بیش از یک خاوران نیست. و این در حالی است که هرگاه کسانی در خرداد 76، در خرداد 88 در خرداد 92 و در خرداد 96 کوچکترین روزنه ای به سوی امید گشودند، همان تحقیر شدگان و زخم خوردگان، در پاسخ به ندای همان جانباختگان، برخاسته اند و با انداختن رای خود به صندوق ها برای ایران روزنه گشایی کرده اند.
و من در روز هشتم تیرماه نیز در کنار اکثریت بزرگ مردم تحقیر شده و زخم خورده ایران خواهم ایستاد. و همه ما در دل آرزو خواهیم کرد، که از پی این انتخابات، روزنه ای گشوده شود برای کاهش تبعیض ها و رنج و تحقیر مردم، برای رفع تحریم ها و بازگشت به تعادل در سیاست خارجی، برای تعالی جایگاه ایران در منطقه و جهان، و برای آغاز تصحیح نظام حکمرانی، برای رسیدن به ایرانی برای همه ایرانیان.
فرخ نگهدار
لندن – یکشنبه 20 خرداد 1403
انتهای پیام
چه خوب است که نویسندهمحترم در خادج از کشور حصور دارند و گرنه معلوم نبود چه بر سرشان می امد