حکومت سَمَنها | محسن رنانی
«محسن رنانی» استاد اقتصاد، پیام خود به همایش «کار داوطلبانه در سازمانهای مردم نهاد: بررسی فرصتها و چالشها» در ۲۶ بهمن ۱۳۹۵ را در تلگرام منتشر کرده که در پی می آید:
سلام بر دوستان شرکت کننده در همایش «کار داوطلبانه در سازمانهای مردم نهاد». خرسندم که از این طریق میتوانم در جمع شما شرکت کنم و درباره آینده حکمرانی در جهان و ایران با مشارکت «سازمانهای مردم نهاد» (سمنها) گفتوگو کنیم. عنوان سخنم «حکومت سمنها» است و پیام آن این است که آینده از آن سمنهاست.
در یک تعبیر کوتاه میتوان توسعه را اینگونه تعریف کرد: «فرایند انتقال اقتدار از حکومت به جامعه مدنی». و اقتدار نیز عبارت است از «قدرت اعمال قدرت بدون اعمال خشونت». وقتی ترامپ رای آورد همه ما نگران «کژکارکرد»های دموکراسی شدیم. نظریه «انتخاب عمومی» در علم اقتصاد حدود پنجاه سال است که روی کژکارکردهای دموکراسی متمرکز شده است و بسیاری از خطاها و ناکارآمدیهای آن را نمایان ساخته است. اما بلافاصله وقتی قاضی دادگاه فدرال آمریکا، فرمان اجرایی ترامپ مبنی بر منع ورود شهروندان هفت کشور به آمریکا را لغو کرد ما با مفهوم «خود اصلاحگری» نظامهای دموکراتیک بیشتر آشنا شدیم و دریافتیم که دموکراسی چیزی بیش از وجود سازوکار انتخابات در یک کشور است. انتخابات فقط یک شیوه انتخاب در دموکراسی است.
اما حتی اگر قاضی دادگاه فدرال آمریکا نیز رای ترامپ را لغو نمیکرد جامعه مدنی در آمریکا آن اندازه قوی بود که بتواند بخشی از پیامدهای منفی این فرمان درباره مهاجرین را خنثی کند. همبستگیهایی که در آمریکا پس از فرمان ترامپ با ایرانیان و دیگر مهاجران ممنوع الورد شده انجام شد، نوعی خنثی سازی پیامدهای اجتماعی فرمان ترامپ بود. جامعه مدنی آن اندازه قدرت داشت که به شیوههای مختلف مخالفت خویش را با این فرمان نشان دهد و با محدود شدگان ابراز همدردی و همراهی کند.
تجربه تاریخی میگوید در فرایند گذار از توسعه نیافتگی به توسعه، نهادهای مدنی قدرت میگیرند و گاهی اقتداری قابل رقابت با اقتدار حکومتها کسب میکنند. اما این تجربهای است که در کشورهای توسعه یافته اروپایی و آمریکایی و در یک روند تدریجی تاریخی رخ داده است. آیا میتوان بدون نیاز به یک فرایند بسیار کند و فرساینده تاریخی، قدرت نهادهای مدنی را به سرعت ارتقا داد و آنگاه این قدرت را به اقتدار تبدیل کرد؟
این دقیقا همان فرایندی است که از آغاز قرن بیست و یکم آغاز شده است و با پیشرفت و فراگیر شدن فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی، شتاب گرفته است. اکنون بسیاری از جوامع در حال تجربهی مرحلهی عبور از «نهادهای مدنی» به «شبکههای مدنی» هستند. در دنیای جدید، پدیده تازهای به نام «شبکههای مدنی» در حال شکل گیری است که قدرت نهادهای مدنی را متمرکز میکند و گستره نفوذ آنها را بسیار فراگیر میکند و این همان چیزی است که به سرعت به «اقتدار مدنی» میانجامد.
اکنون این فرصت برای جوامع همه کشورهای در حال توسعهای که حکومتهایشان با سرعت مناسب به سوی توسعه حرکت نمیکنند پدیدار شده است که بدون عبور تدریجی از مراحل تکامل تاریخی نهادهای مدنی، با جهش به مرحله شبکههای مدنی، بخشی فرصت از دست رفته تاریخی در فرایند توسعه خود را جبران کنند.
تفاوت مهم شبکههای مدنی با نهادهای مدنی، در «فراگیری»، «سرعت گردش اطلاعات» و «قدرت خود پایشگری» آنهاست. چیزی که در نهادهای مدنی سنتی وجود ندارد و به همین علت، روند تحول و تکامل بسیار کندی دارند.
خوشبختانه چند حادثه تاریخی این فرایند را در ایران تسریع میکند. وجود جمعیت جوان، افزایش سریع سهمِ جمعیتِ دارای تحصیلات عالی، گسترش حضور زنان در دانشگاهها و دیگر عرصههای اجتماعی و گسترش فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی، موجب آماده شدن شرایط اجتماعی برای تقویت قدرت نهادهای مدنی و شکل گیری شبکههای مدنی شده است. هم چنین عوامل چندی دست به دست هم دادهاند تا اقتدار دولت و حکومت را به سرعت به سوی افول ببرند، از جمله:
کاهش درآمدهای نفتی که ابزار اصلی مداخلهگری دولتها در همه حوزهها بوده است؛ فربهگی و ناکارآمدی نظام اداری که قدرت مواجه با مسائل و مشکلات را کاهش داده است؛ و فساد در نظام اداری که راه اصلاحپذیری و چابکی حکمرانی را سد کرده است؛ همگی باعث شدهاند که نهادها در مواجهه با بحرانهای نوبهنو دررسنده ناتوان بمانند و سقوط اقتدار نهادی را به نمایش بگذارند و نیاز به یاری بخش خصوصی و نهادهای مدنی برای حلوفصل مشکلات را یادآوری کنند و بباورانند و آن را مجبور کنند تا از یک سو دست نیاز به سوی بخش خصوصی و نهادهای مدنی دراز کند و از سوی دیگر از بسیاری از عرصههای انحصاری که تا کنون اجازه ورود و مداخله بخش خصوصی و نهاهای مدنی در آنها را نمیداد، عقبنشینی کند.
این فرصت را باید قدر دانست و با ایجاد ارتباطات شبکهای میان نهادهای مدنی، از ابزارهای ارتباطی مدرن نیز برای چاپکی، فراگیری، سرعت عمل و شفافیت این نهادها بهره برد.
خوشبخاته تحولات دو دهه اخیر به سرعت در حال کاهش نقش دولت در حوزههایی است که دولتها به طور سنتی صاحب انحصار بودهاند. یکی از این حوزهها، موضوع انتشار پول است. هم اکنون اقتصادهای غربی شاهد پیدایش نوعی تازه و بینظیری از پول الکترونیک به نام «بیتکوین»(Bitcoin) هستند که خارج از نهاد دولت و به وسیله شبکههای مجازی در حال تولید و استفاده است و چنان قدرت گرفته است که حتی برخی فروشگاهها آن را به عنوان پول پذیرفته و برای آن دستگاه پرداخت الکترونیک نصب کردهاند. پیشبینی من این است که در بیست سال آینده پول سنتی از عرصه بسیاری از اقتصادها محو خواهد شد و پول مجازی بدون اتکاء به دولت، که در آن تورم و تقلب راه ندارد، جایگزین آن خواهد شد.
اما این تحول منحصر به پول نیست. در حوزههای دیگری نیز که وظیفه انحصاری و سنتی دولتها بوده است، تحولات بزرگی در راه است. مثلا حوزه نظم عمومی یا حوزه نظارت بر استانداردها نیز از حوزههایی است که به سرعت شبکههای مدنی در آنها راه پیدا میکنند و نقش دولت را بر عهده میگیرند. مثلا امروزه بهنظر میرسد اصلاح «نظام رانندگی» در ایران از توان نهادهای دولتی مربوطه خارج شده است. گستردگی شبکه ترافیک خودرو، انبوهی مشکلات و جرایم و ناکارآمدی نهادی و فنآورانه نهادهای دولتی مسئول در امر ترافیک، عملکرد نهادهای دولتی مربوطه را به انفعال کشانده است. اما ما در سالهای آینده شاهد شکلگیری شبکههای مدنی ناظر بر ترافیک خواهیم بود که با کارآمدی بالایی میتوانند نظام تردد شهری و رانندگی را نظم و نَسَق دهند.
همین مساله را در حوزه دیگری از وظایف دولت یعنی حوزه تعریف و نظارت بر استانداردها خواهیم داشت. نهادهای نظارتی مربوط به استانداردهای اوزان، مقیاس، کیفیت، بهداشت و نظایر آنها اکنون عملا نهادهایی منفعل و به حاشیه رانده شده هستند. اما شبکههای نهادهای مدنی در سالهای آینده به سرعت این وظیفه را بر عهده میگیرند و نظام نظارتی تازهای در حوزه استانداردها پدیدار خواهد شد.
در یک کلام ما در آیندهی نه چندان دور با اقتدار شبکههای مدنی که متشکل از انواع سمنها و سایر نهادهای مدنی خواهند بود رو به رو خواهیم شد. به دیگر سخن، «حکومت سمنها» در راه است و این ماییم که میتوانیم با مشارکت عقلانی و اخلاقی در نهادهای مدنی و با ایجاد شبکههای همکاری و تعامل بین این نهادها، زمینهساز ظهور «حکومت سمنها» شویم.
بر این اساس خبر تشکیل «شبکه ملی موسسات نیکوکاری و خیریه» برای من خبری بس امیدبخش و مسرتآفرین بود. نظام تدبیر در ایران چنان فربه و ناکارآمد شده است که دستکم در کوتاه و میان مدت امیدی به تحول جدی در آن نمیرود. اما با ظهور شبکههای قدرتمند مدنی، جامعه ما دارد ققنوسوار از میان خاکستر تجربههای سوختهی خویش، دوباره جان میگیرد و پر میگشاید و اگر از آن مراقبت کنیم زودا که قدرت پرواز بیابد.
وقتی همه دست به دست هم دهیم و قدرت پراکنده خویش را در شبکههای مدنی متمرکز کنیم زودا که با هم سرود توسعه را در خیابانها، کوچهها و خانههای ایران سر دهیم. به امید آن که به زودی شاهد برآمدن بهار اجتماعی در جامعه خویش باشیم، سخنم را با این ابیات نویدبخش حضرت حافظ به پایان میبرم:
نفس باد صا مشکفشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
زین تطاول که کشید از غم هجران بلبل
تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد
گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر
مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد
محسن رنانی / دانشگاه اصفهان / ۲۶ بهمن ۱۳۹۵
انتهای پیام
رنانی از جمله نادر دانشمندان ما است که به سرعت سیگنالها ی ضعیف را میگیرد پردازش میکند و سپس نبدیل به یک پیشبینی و یا تئوری میکند. چه خوب بود که نظام از این سرمایه اجنماعی در برنامه ریزی کشور استفاده میکرد. ایشان به اندازه یک بازیگر دست دهم سینما و تلوزیون سهم از صدا و سیما و رسانه ها ندارد. جداً جای بسی تاسف است. اقتصاد مناقشه اتمی از شاهکارهای ایشان است که اگر در آن زمان به تئوری ایشان توجه شده بود امروز با این مشکلات اقتصادی روبرو نبودیم. خداوند گرداندگان این کشور را به این حد از شعور برساند که از این عالمان خدوم برای رفع مشکلات این مردم استفاده ببرند. به امید اینکه بزودی سرود توسعه را در کوجه ها و خیابانهای ایران زمزمه کنیم.
با توجه به سخنان امروز ایت الله جوادی املی یکی از مصادیق قائم بالعقل و قائم بالعلم این اقای دکتر رنانی می باشد. خدواند ایشان را برای این ملت نگهدارد.
امیدوارم این گونه تشکیلات مدنی پس از تشکیل واقعاً به کارهای مدنی بپردازند که زمین مانده است؛ و وارد بازیهای جناحهای سیاسی نشوند تا هم خود دستخوش این بازیها نشوند، و هم ناخواسته برای سیستم سیاسی پیامهای نگران کننده ارسال نکنند.
باید باور کنیم که درصد کمی از مشکلات به دست سیاستمداران حل خواهد شد و تا جامعه آستین همت بالا نزده و در سطح محلی، منطقه ای و گروهی دست به اصلاح نزند، امور اصلاح نخواهد شد.
پست و مقام و پول و اسلحه برای خودشان، اگر قاعده هرم قدرت برای خودش و همدیگر زندگی کند نیازی به آنها نیست
مشکل فرهنگ رانندگی، مشکل مصرف بی رویه منابع و هزاران مشکل از این دست؛ نباید معطل اصلاحات سیاسی شود. ” خود اصلاح گری” شاه کلید این هزاران قفل بر زندگی اجتماعی ماست. دهه هاست کولبران گرفتار این مشکلات هستند اما این مردم بودند که در کوران سرمای طبیعت و اجتماع به نجات آنها شتافتند، همین مثال هم می تواند شاید به نوعی برای بلوچستان هم تکرار شود. چشمه زندگی در عمق جامعه یافت می شود نه بر فراز قله قدرت. انچه مهم است که افکار عمومی به این درک برسد که این رسالت رسانه هاست.