«هریت مارتینو» اولین زن جامعهشناس
سایت تلاطم نوشت: «هریت مارتینو (12 ژوئن 1802 – 27 ژوئن 1876) یک نظریهپرداز اجتماعی انگلیسی بود. او از جنبههای جامعهشناختی، کلینگر، مذهبی و زنانه مینوشت، آثاری از آگوست کنت را ترجمه میکرد. هریت مارتینو اولین رسالهی روششناختی نظاممند در جامعهشناسی را تألیف کرد، مطالعات تطبیقی بینالمللی گستردهای در مورد نهادهای اجتماعی انجام داد، و کتاب Cours de philosophi Positive آگوست کنت را به انگلیسی ترجمه کرد، بنابراین از لحاظ ساختاری ورود جامعهشناسی و پوزیتیویسم را در ایالات متحده تسهیل کرد.
نویسندهای حرفهای بود که با پیچاندن آموزشهای علمی اجتماعی در مجموعهای از رمانهای پرخواننده، ذهن عامهی انگلیسی را تسخیر کرد و در دوران بلوغ خود یک نظریهپرداز جامعهشناس زیرک، روششناس و تحلیلگر درجه یک بود. آلیس روسی (1973، 118-124) به درستی از هریت مارتینو به عنوان «اولین زن جامعهشناس» تجلیل میکند.» (هیل، 290).
دوران کودکی
هریت مارتینو در سال 1802، بهعنوان ششمین فرزند از هشت فرزند یک خانوادهی انگلیسی طبقهی متوسط به دنیا آمد. والدین او توماس و الیزابت (رنکین) مارتینو بودند. توماس تولیدکنندهی منسوجات و واردکنندهی شراب در شهر کلیسای جامع قدیمی نورویچ بود. نوریچ زمانی یک مرکز فرهنگی و تولیدی برجسته بود، اما بعدها در زندگی هریت قربانی انقلاب صنعتی شد. خانواده توماس یکی از اولین خانوادههای نوریچ به حساب میآمدند، او به یک حلقهی ادبی نخبه که شامل خانم بارباولد و آملیا اوپی بود تعلق داشت. توماس یک وحدتگرا بود، خصیصهای که به دخترش هریت منتقل کرد.
مادر هریت، الیزابت، زنی باسواد و باهوش بود، اما تحصیلات رسمی کمی داشت، که باعث میشد او در میان نخبگان فرهنگی نوریچ احساس سرافکندگی کند. هریت مادرش را یک ظالم خانگی توصیف کرد و معتقد بود که ظلمهای او ناشی از نارساییهای اجتماعی اوست. اما در عین حال، کارایی صرفهجویانه و طبیعت غیرشخصی که او با آن خانهاش را اداره میکرد، ویژگی مادرسالار قرن 19 بود. الیزابت در هریت یک ترس و احساس شک و تردید نسبت به خود ایجاد کرد که سالها طول میکشید تا او را حل کند. هریت به طور کلی دوران کودکی را بهعنوان یک «تجربهی سنگین» توصیف کرد که در آموزش خانگی (1849) نوشته شده است.
اگرچه هریت بعداً در زندگی خود ناشنوا شد، اما ادعا کرد که هیچ حس بویایی یا چشایی ندارد، که برخی آن را به یک رویداد آسیبزا مرتبط میدانند که از نظر روانی مانع از آن شد. مادر هریت بلافاصله پس از تولد او را به پرستاری سپرد که در آن زمان مرسوم بود. «پرستار مرطوبی که برای شیردادن کودک استخدام شده بود، از خانم مارتینو پنهان کرده بود که شیردهی او تمام شده است» (پیچنیک، 6). الیزابت برای جبران این غفلت، شیر را اصلیترین رژیم غذایی هریت قرار داد، و با اینکه از آن متنفر بود، نتوانست شکایت کند.
به همین ترتیب سالها بود که تمام صبح احساس یک تودهی سنگین در گلویش داشت – گاهی اوقات با آن خفه میشد و بدتر از تودهای که در گلویش بود، در نیمهی اول هر روز دچار افسردگی روحی بود، که به شدت به عملکرد ذهن او در درس آسیب میرساند و برای خلق و خوی او بیش از حد بود (مارتینو در آموزش خانگی ص 185)
اگرچه بیشتر دوران کودکی او بدبختانه بود، اما دو منبع شادی هریت ناشی از غریزهی مادری او برای برادر کوچکترش جیمز و کوچکترین خواهرش، الن بود. وقتی الن به دنیا آمد، هریت گفت که «دوست دارد رشد ذهن انسان را از همان ابتدا مشاهده کند» (پیچانیک، 5).
تحصیلات هریت عمدتاً در خانه از طریق خودآموزی بود. او در مراحل اولیهی قرارگرفتن در معرض موضوعاتی بود که به طور معمول فقط به مردان آموزش داده میشد. در آن زمان مطالعه دانشگاه برای زنان ممنوع بود، اما هریت رژیمی از تحقیقات شدید و خودگردان را در طول زندگی خود حفظ کرد. هنگامی که هریت حدود 15 سال داشت و ناشنوایی او تشدید شد، والدینش او را فرستادند تا پیش عمه و عمویش بماند. از طریق عمویش بود که با نوشتههای لاک، هارتلی و اصل احساس آشنا شد. عموی او نیز وزیر بود و دیدگاههای مذهبی او را بهعنوان یک موحد تقویت کرد.
بزرگسالی
در طول دههی 1820، خانوادهی مارتینو با مرگ توماس دچار انحطاط اقتصادی شدند. علیرغم تهدید تحمیلی فقر، هریت در مواجهه با واقعیت امرار معاش خود احساس آزادی کرد. زمانی که نامزدش، جان هیو ورتینگتون، دچار فروپاشی روحی و جسمی شد، او توانست از محدودیتهای یک ازدواج طبقهی متوسط ویکتوریایی فرار کند. او بعد از این هیچ رابطهای نداشت – بعداً اظهار کرد که «یک قدرت وابستگی در من وجود دارد که هرگز لمس نشده است.» او تا پایان عمر مجرد و مستقل ماند.
هریت «با موفقیت از خود بهعنوان نویسنده در اشکال مختلف حمایت کرد، از جمله مقالهها، تراکتها، نقدها، رمانها، مقالات، مجلات، سفرنامهها، زندگینامهها، کتابچههای راهنما، ستونهای روزنامه، تاریخ، داستانهای کودکان و جامعهشناختی غیرداستانی» (هیل، 290).
در سال 1829 او تصمیم گرفت که خود را متعهد به این حرفه کند و نوشت:
من تصمیم گرفتهام که هدف اصلی من در زندگی از این پس پرورش قوای فکریام باشد، بهمنظور آموزش دیگران با نوشتههایم. در این عزم برای برکت خداوند دعا میکنم… من معتقدم که هیچ استعداد غیر معمول و ذرهای نبوغ ندارم. اما از آنجایی که شرایط مختلف به من این امکان را میدهد که دقیقتر از برخی از زنان فکر کنم، معتقدم که میتوانم در مورد موضوعات مورد توجه جهانی بنویسم تا برخی اذهان را آگاه کنم و برخی دیگر را تحریک کنم… از شهرت پس از مرگ من کوچکترین انتظار یا تمایلی ندارم. برای من مفید بودن در روزگار و نسل من کافی است. (پیچنیک، 31)
اولین تلاشهای ادبی هریت به دلیل وحدتگرایی متعصبانهاش با احترام مذهبی بود. با این حال، پذیرش ضرورتگرایی توسط هریت، پل فکری را برای او به سوی دیدگاه علمی اجتماعی فراهم کرد. در (1832-1834) او عقاید کلیسایی خود را رها کرد و با نظریهی اجتماعی رابطه برقرار کرد. او در این کتاب از ادبیات داستانی برای توضیح اصول علم جدید اقتصاد سیاسی استفاده کرد. او در این سالها در لندن زندگی میکرد و بخشی از یک حلقهی ادبی بسیار تأثیرگذار و پیشرفته شد. این حلقه شامل: چارلز بابیج، توماس کارلایل، جورج الیوت، فلورانس نایتینگل، چارلز دیکنز، توماس مالتائوس، ویلیام وودسورث، شارلوت برونته، و چارلز داروین بود.
نوشتههای او
در سال 1834 هریت مطالعه و بازدید دو ساله از ایالات متحده را آغاز کرد. او یافتههای خود را در انجمن در آمریکا (1837) و گذشتهنگری سفرهای غربی (1838) گزارش کرد. این مطالعات تجربی همزمان با رسالهی بنیادی او در مورد جمعآوری دادههای جامعهشناختی، چگونگی رعایت اخلاق و آداب (1838)پدیدار شد. این کتاب اصول و روشهای تحقیق اجتماعی تجربی را بیان میکند.
جامعه در آمریکا شناختهشدهترین اثر او برای جامعهشناسان در ایالات متحده است که به موضوعات استراتژی روششناختی در مواجهه با قومگرایی میپردازد. او در این اثر، اصول اخلاقی ارزشمند و الگوهای اجتماعی قابل مشاهده را مقایسه کرد و تمایز بین لفاظی و واقعیت را به خوبی نشان داد.
نوشتههای او در چگونه اخلاق و آداب را مشاهده کنیم، راهحلی پوزیتیویستی برای مشکل مطابقت بین ذهنیت، مشاهدهپذیرهای قابل تأیید و مسائل نظری غیرقابل مشاهده ارائه میدهد (هیل، 292).
قبل از مارکس، انگلس یا وبر، مارتینو طبقهی اجتماعی، مذهب، خودکشی، شخصیت ملی، روابط خانوادگی، موقعیت زنان، جرمشناسی و روابط متقابل بین نهادها و افراد را بررسی کرد.
در سال 1848، پس از سفرش به شرق میانه و انتشار اثرش: زندگی شرقی گذشته و حال، هریت آشکارا بیخدایی را پذیرفت. او بسیاری از حمایتهای خانوادهاش، به ویژه برادر کوچکترش جیمز را که در آن زمان روحانی شناخته شده بود، از دست داد. او همچنین مورد استقبال سرد مردم قرار گرفت، اما حلقهی دوستان ادبی خود از او حمایت کردند.
در سال 1851، هریت کتاب Cours de philosophie Positive اثر کنت را به انگلیسی ترجمه کرد و ورود پوزیتیویسم به تفکر آمریکایی را تسهیل کرد.
کلام آخر…
هریت مارتینو سالهای آخر زندگی خود را دور از خیابانهای شلوغ لندن گذراند و به منطقهی آرام دریاچه رفت. این یک تضاد خوشایند با سالها محاکمه و مجادله مداوم بود که مشخصهی بیشتر زندگی او بود.
کتابشناسی کاملی از بررسیها و مقالات ژورنالی مارتینو وجود ندارد. او در طول زندگی خود بیش از 1500 ستون نوشت و مطالعات روششناختی پیشگامی را در آنچه امروزه جامعهشناسی نامیده میشود انجام داد. او در جامعهشناسی، ادبیات، تاریخ و روزنامه نگاری به دلیل سیستم آکادمیک مردانه فراموش شد (هیل 294-295).
او پس از سالها بیماری در سال 1876 درگذشت، اما به روش معمولش، تقریباً بیست سال قبل از آن، پیشتر از این مراسم درگذشتش را نوشته بود:
قدرت اولیه او چیزی بیشتر از جدیت و صراحت فکری در محدوده خاصی نبود. او با قدرت تخیل و تلقین کوچک، و در نتیجه هیچ چیز به نبوغ نزدیک نمیشد، میتوانست آنچه را که میدید بهوضوح ببیند، و بیان روشنی به آنچه میگفت میداد. به طور خلاصه، او میتوانست محبوبیت کند، در حالی که نه میتوانست کشف کند و نه اختراع. او میتوانست با نظرات دیگران همدردی کند و در انجام این کار بسیار سهلانگیز بود و او میتوانست خود را محکم به دست آورد و حفظ کند، و علاوه بر این، میتوانست آنها را درک کند. کارکرد زندگی او این بود که این کار را انجام دهد، و تا آنجا که این کار با پشتکار و صادقانه انجام شد، زندگی او مفید بود، هر چند دستاوردهای آن ممکن است کمتر از انتظارات کمتری نسبت به او باشد.
وظایف و تجارت او برای آرامش و خواستههای ذهنش کافی بود. او میدید که نژاد بشر، همانطور که معتقد بود، تحت قانون پیشرفت میکند. او از سهم خود از تجربه لذت میبرد و هیچ جاهطلبی برای وقف بزرگتر، یا اکراه یا اضطراب در مورد ترک لذتی که داشت نداشت. (پیچنیک، 239).
منابع
هیل، امآر. زنان در جامعهشناسی «هاریت مارتینو» ص. 289-297
چاپمن، ام دبلیو (ویرایش) زندگینامه هریت مارتینو بوستون، جیمز آزگود، 1877.
پیچانیک، والری ک. (1980). هریت مارتینو، زن و کار او، 1802-76. انتشارات دانشگاه میشیگان
انتهای پیام