خرید تور نوروزی

چرا دلواپس نمی‌شوید؟!

محمد توکلی، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی نوشت:

انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری هم به خط پایان رسید و بنا بر آنچه از خبرهای رسمی و غیررسمی برمی‌آید چند روز دیگر و با برگزاری مرحله‌ی دوم انتخابات از میان سعید جلیلی و مسعود پزشکیان رئیس دولت چهاردهم برگزیده خواهد شد. اما فارغ از آنکه چه کسی پیروز این انتخابات خواهد بود ما در یک بازی باخت – باخت گرفتار آمده‌ایم.

احتمالا بسیاری از هواداران آقایان پزشکیان و جلیلی در این ساعات شادمان از حضور در مرحله‌ی دوم هستند و در حال تلاش و تکاپو برای پیشی گرفتن از رقیب؛ اما مهمتر از آنکه چند روز دیگر نام چه کسی از صندوق رای در بیاید این است که انتخابات 1403 چهارمین انتخابات متوالی با مشارکت کمتر از 50 درصد در تاریخ جمهوری اسلامی ایران است.

برخی بر این باور هستند که درصد مشارکت در دوره‌های مختلف انتخابات برابر است با رای مردم به نظام سیاسی مستقر؛ می‌توان این دیدگاه را پذیرفت و یا به نقد آن پرداخت اما جدای از آنکه موافق و یا مخالف چنین نگاهی باشیم از این واقعیت گریزی نیست که به هر حال میان درصد مشارکت و نگاه مردم به ساختار سیاسی موجود نسبتی برقرار است.

اگر با این پیش‌فرض به صحنه‌ی چهار انتخابات اخیر در سال‌های 1398، 1400، 1402 و 1403 بنگریم باید دلواپس بود و اعلام خطر کرد نه اینکه از هیچ حماسه ساخت و هیاهو به راه انداخت.

می‌توان درباره‌ی دلیل مشارکت اندک امسال هم توجیهات و توضیحاتی را ردیف کرد و به عنوان مثال مدعی شد به دلیل عدم همزمانی انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر درصد مشارکت اینقدر کم بوده است اما این نوع توجیه‌تراشی کمکی به حل مسئله نخواهد کرد همانطور که توجیه کرونا، مشکلات اقتصادی و مانند آن برای درصد کم مشارکت در سال‌های پیشین مسئله‌ای را حل نکرد.

خطر کاهش مشارکت در 8 تیر از آن جهت بیشتر و قابل توجه‌تر از دوره‌های پیشین انتخابات است که در ظاهر امر و به هر دلیلی بخشی از نیروهای میانه‌رو، اصلاح‌گر و تحول‌خواه کاندیدایی در صحنه‌ی انتخابات داشتند و بنا بر اعلام جبهه اصلاحات ایران، مسعود پزشکیان کاندیدای اختصاصی آنها نیز بوده است. در نتیجه این بار بر خلاف انتخابات 1400 و 1402 بهانه‌ی نبود کاندیدای اختصاصی هم از اصلاح‌طلبان گرفته شده است.

پرسش اینجاست که چرا در چنین شرایطی هم فقط حدود چهل درصد مردم برای رساندن صدای خود به اهالی قدرت صندوق رای را برگزیده‌اند و اکثریت تمایلی به مشارکت در انتخابات نداشته‌اند؟ و پرسش بزرگتر این است که چرا کسی در میان تصمیم‌گیران دست‌کم در ظاهر این خطر بزرگ را احساس نمی‌کند؟

این بار هم می‌توان مانند دوره‌های قبلی انتخابات بی توجه از مشارکت کم عبور کرد و یا از آن بدتر توجیه‌های عجیب و غریبی برای آن تراشید اما این توجیه‌تراشی‌ها کمکی به حل مسئله نخواهد کرد. بد نیست برای یک بار هم که شده به جای حماسه‌سازی و حماسه‌سرایی، در باب سوگ مشارکت کم، مرثیه‌ بخوانیم و به چرایی آن بیندیشیم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. دلایلش رو خدمتتون عرض می کنم.
    قشری که اکثرا پای صندوق نیامدند افرادی در بازه ۲۰ تا ۳۵ ساله بودن که جوانان کشور هستن. این افراد به این دلایل پای صندوق نرفتن:
    فقر
    بیکاری
    تبعیض
    نادیده گرفتن.

    بسیاری از افراد با تحصیلات دکترا بیکار هستن و برادرزاده ها و خواهرزاده های بعضی ها در بهترین مشاغل.
    چرا رای بدن؟؟؟؟؟؟

    16
    1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا