«مولانا و حافظ به امام حسین (ع) ارادت خاص داشتند»
فاطمه نیروی آغمیونی، نویسنده و پژوهشگر ادبی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، با اشاره به اینکه شعر عاشورایی از زمان واقعه کربلا بیشترین و مهمترین بخش مرثیهسرایی را تشکیل میدهد، عنوان کرد: امام حسین (ع) و یارانش از زمان حضرت آدم تا زمان خاتم بیشترین مرثیهسرایی را داشتهاند و هر روز و هر دوره بر شکوه این حادثه افزوده میشود و این حادثه زندهتر جلوه میکند. علت آن را میتوان خصوصیات شکلی و محتوایی خود حادثه عاشورا دانست چراکه این حادثه مهمترین حادثه ای است که در تاریخ اسلام و تشیع رخ داده است.
وفاداری، فداکاری، عرفان، حماسه، اطاعت، غربت و مظلومیت در واقعه عاشورا موج میزند و بیشترین تأثیر را بر عواطف و افکار شاعران میگذارد تا جاییکه آنان را به شرح و وصف در قالبهای گوناگون میکشاند. سیدعبدالحمید ضیایی در کتاب نگرشی انتقادی تاریخی به ادبیات عاشورا چنین آورده است: «واژه عاشورا پیش از واقعه دهم محرم سال ۶۱ ق نیز استعمال داشته است. نام دهم ماه تشری (تشرین) بوده که یهودیان در آن روز «روزه کیپور» میگرفتند.
مسیحیان نیز روز عاشورا را گرامی میداشتند. در زبان عربی، ادبیات عاشورایی به شکل شعار و رجزخوانی تجلی کرده و این شعارها یا در ضمن خطبهها آمده است یا از زبان آن حضرت و اصحاب وی در میدان جنگ بیان شده است. برای مثال رجز معروف حضرت اباالفضل (ع) در میدان نبرد با این بیت عربی آغاز میشود و َ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا یَمینی، اِنّی اُحامی اَبَداً عَنْ دینی «به خدای سوگند اگرچه دست راستم را قطع کردید؛ اما من تا ابد حامی دینم خواهم بود».
این استاد و پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی با بیان اینکه قبل از اوایل قرن چهارم، به خاطرحاکمیت فرمانروایان متعصب و سختگیریهای آنها شعر عاشورایی جایگاه چندانی نداشت، افزود: با حاکمیت آلبویه و گسترش تدریجی مذهب تشیع، رثای خاندان پیامبر (ص) به ویژه امام حسین (ع) جایگاهی ویژه را بهخود اختصاص داد. برای اولین بار معزالدوله دیلمی (۳۵۶۳۲۰) در روز عاشورای ۳۵۲ ه فرمان مراسم عزاداری عاشورا را صادر کرد که شصت سال ادامه یافت.
گروهی از شیعیان با استفاده از شعر آیینی و تاریخ حدیث، به نشر مناقی اهل بیت پرداختند.آنها در مقابل فضایلیان که نقل فضایل شیخین و نقاط برجسته زندگی آنها را میگفتند به مناقبیان شهرت یافتند. شعارهای امام حسین (ع) که دفاع از مظلوم، آزادگی، ایثار و فداکاری، حقطلبی بود در تمام زمانهایی که ستمکاران وجود دارند میتواند الگوی مناسبی برای پیروی و خلق آثار ادبی و هنری باشد. بهطور کلی مصادیق دینی و مذهبی در دورههای اولیه ادب فارسی به دلیل عدم آشنایی شاعران با این مقوله در مقایسه با دورههای بعدی بسیار کم است.
او با اشاره به اینکه در هر یک از ادوار شعر فارسی، سخن سرایان، شاعران و نویسندگان درباره واقعه عاشورا، کربلا، شهادت امام حسین (ع)، یاران، اسارت خانواده آن بزرگوار شعرها سرودهاند و متنها نوشتهاند و در قالبهای گوناگون هنری، هنرنمایی کردهاند، توضیح داد: بدون شک نقطه آغازین مراثی مذهبی را حماسه خونین کربلا باید دانست. در قرنهای اولیه، ادب فارسی معروف بهسبک خراسانی است به خصوص دوره اول سبک خراسانی تا اواخر قرن چهارم هر چند شاعرانی بودهاند مراثی در مرگ شاهان گفتهاند مثل رودکی در مرگ امیر نصر سامانی، اما در آثار شاعران این دوره که به واقعه کربلا اشاره شده باشد، مشاهده نمیشود؛ این امر را به طور کلی نمیتوان انکار کرد که شاعران با این مسئله آشنا نبودند شاید مانند بسیاری از اشعار دیگر از بین رفته باشند.
اما در دوره بعدی ادبی یعنی سبک عراقی در شعر مذهبی در قالب مرثیه و در موضوع حماسه کربلا در دیوان غوامی رازی اشعار جانسوز دیده میشود. از قرن هفتم و هشتم با توجه به رواج مذهب تشیع در ایران از یک طرف و آشنایی کامل شاعران با واقعه عاشورا، شعر عاشورایی به اوج خود میرسد و شاعران گوناگون با تفکرات مختلف در عزای امام حسین (ع) مرثیه و نوحهها سرودهاند.
این پژوهشگر ادبی با بیان اینکه دوره سوم ادب فارسی که معروف به سبک هندی است را باید دوره ظهور شعر عاشورایی نامید، گفت: در این دوره با توجه به حکومت صفویه و تشویق شاعران به مقوله کربلا و عاشورا و شهدای کربلا با ظهور ترکیببندها و ترجیعبندهای عاشورایی مواجهیم که در نوع خود بینظیر هستند و سبک هندی نماینده تامالاختیار شعر عاشورایی است.
نیروی آغمیونی افزود: در دوره چهارم که معروف به بازگشت ادبی است شعر عاشورایی و مرثیه مذهبی از موضوعات اصلی سرودههای شاعران است و شاعران بیشماری در این زمینه آثاری خلق کردهاند. سرانجام در دوره پنجم که در اصطلاح سبک معاصرنامیده میشود موضوع حماسه عاشورا یکی ازپر کاربردترین موضوعات شعری است.شاید این دوره نسبت به تمام دورهها حتی دوره صفویه موضوع عاشورا، کربلا، شهادت امام حسین (ع) و یارانش و اتفاق مربوط به این موضوع زینتیتر است.
او با اشاره به اینکه ادبیات عاشورایی از غنیترین و حماسیترین ذخایر فکری و احساسی مکتب شیعه است، دورههای شعر عاشورایی در زبان فارسی را به چهار بخش قابل تقسیم دانست و توضیح داد: دوره اول شامل قرون اولیه شعر فارسی است که تا قبل از شکلگیری حکومت صفوی را شامل میشود. دوره دوم مربوط به عصرصفوی است، دوره سوم دوران حکومت افشاریه، زندیه و قاجاریه را دربر میگیرد و دوره چهارم دوران معاصر است.
در دورهاول اشعار عاشورایی بیشتر به جنبه حماسی واقعه اشاره میکردند و دلیل این امر شرایط سیاسی حاکم بر جامعه بود که تعصبات مذهبی رواج داشت و تفکرات شیعه سرکوب میشد. به همین دلیل در فاصله قرنهای سوم تا ششم تعداد اشعار عاشورایی کم است و در این اشعار شخصیت امام (ع)، چگونگی شهادت ایشان و یارانشان و عناصر واقعه عاشورا به صورت تلمیح بیان شده است. اوضاع سیاسی آن دوره برای شیعیان مطلوب نبوده و شاعران به این علت، بیشتر از این صنعت ادبی در اشعار عاشورایی و مذهبی خود استفاده میکردند. به هر حال در این دوره هر چند این مقوله کم و بیشی در شعر شاعران تجلی یافته است این امر به صورت تخصصی نیست بلکه بیشتر به صورت عمومی مسائلی در این زمینه را اشاره میکردند.
نیروی آغمیونی از کسایی به عنوان یکی از نخستین شاعران عاشورایی یاد کرد و افزود: کسایی مروزی به دلیل ایمانی که به خاندان پیامبر (ص) به خصوص حضرت علی (ع) داشت اشعاری چند از او باقی مانده که گویای ارادت خاص وی بوده است. پس از کسایی مروزی، ناصرخسرو که از پیروان او بود، در اشعار خود به واقعه کربلا و مصیبتهای وارد به سیدالشهدا اشاره کرده است.
ناصر خسرو به دلیل تحولاتی که در وی ایجاد شده بود خیلی زیبا و شاعرانه موضوع کربلا و سیدالشهدا را در قالب قصیده بیان کرده است. از دیگر شاعران این دوره به قطران تبریزی نیز میتوان اشاره کرد که واقعه کربلا و بستن آب به روی امام حسین (ع) و یارانش و تشنگیهای آنها را در یک بیت و در قالب مرثیهای برای ممدوح خود به تصویر کشیده است «رفتی زجهان به تشنگی بیرون / مانند شهید کربلا بودی» مسعود سعد نیز شاعر قصیده سرای قرن پنجم که در دربار غزنویان بود در اشعار خود این چنین از امام حسین (ع) و یارانش یاد میکند «هجر تو پسر آنچه بدین جان پدر کرد / هرگز بنکرد آن به حسین شمر ستمگر» در این دوره اشعار عاشورایی فقط مختص شیعیان نبود و شاعران اهل سنت نیز که از تعصبات سیاسی حکومت پیروی نمیکردند، به سرودن این اشعار میپرداختند.همچنین در این دوره کم کم شعر عاشورایی یا ادبیات عاشورایی چهره خوش را در ادبیات ما نشان داده است.
سنایی نیز که از شاعران سنی مذهب بود، به عنوان نخستین شاعر اهل سنت به مدح امام حسین (ع) پرداخت «خرمی چون باشد اندر راه دین کز بهر حق / خون روان گشتست از حلق حسین در کربلا» سنایی از ارادتمندان امام حسین (ع) بود به گونهای که در آثارش به خصوص کتاب حدیقه وی مزین اشعار زیادی در باره آن امام بزرگوار است.
او با تاکید بر اینکه موضوع کربلا و شهادت امام حسین (ع) برای شاعران موضوعی پرجذبه و عبرتآموز بود و بر ذهن و زبان بسیاری از سرایندگان ادب فارسی و حتی شاعران متعهد جهان سایه افکنده است، گفت: دلبستگی خاص شاعران پر آوازه قرن هشتم حافظ شیرازی به امام حسین (ع) بسیار جذاب تجلی یافته است. مولانا شاعر متفکر و آشنا به معارف اسلامی در مثنوی و هم غزلیات شمس توجه خاصی به مدح پیامبر و دیگر بزرگان دین داشته واشاره صریح به واقعه کربلا بیانش دلبستگی شدید او به این واقعه است «کجایید ای شهیدان خدایی / بلاجویان دشت کربلایی»
نیروی آغمیونی افزود: به طور کلی در دوره اول ادب فارسی یعنی از قرن سوم تا ظهور دولت صفوی موضوع کربلا و امام حسین (ع) در کانون توجه بوده ولی نسبت به دوره صفوی و بعد از آن چندان نیست که دلایل آن میتواند متعدد باشد از جمله عدم آشنایی کامل با این مقوله و غریب ماندن سیدالشهدا و واقعه کربلا و همچنین عدم وجود یک پایگاه رسمی و حکومتی برای تشیع میتواند باشد. در دوره دوم و بهقدرت رسیدن حاکمان شیعه صفوی، به تبلیغ بزرگترین نماد شیعه یعنی واقعه عاشورا پرداختند. در این دوران بود که مرثیهسرایی و منقبت خوانی رشد چشمگیری پیدا کرد و این دوران آغازی شکوهمند برای شعر عاشورایی بود. رونق گرفتن مراسم های عزاداری امام حسین در این دوران، نیازبه شعر عاشورایی را بیشتر کرد و این اشعار رواج و رونق یافتند.
عصر صفویه دوران ظهور ترکیببند و ترجیع بند عاشورایی است
او عصر صفویه را دوران ظهور ترکیببند و ترجیعبند عاشورایی بیان کرد و توضیح داد: محتشم کاشانی از جمله شاعران مشهور این دوران است و او را پدر مرثیهسرایی ایران نامیدهاند که ترکیببند مشهوری را درباره عاشورا سروده که هنوز هم در عزاداریها خوانده می شود و شاعران زیادی از این شعر الهام گرفته و شعر عاشورایی سرودهاند. موضوع عاشورا به سبب جایگاه ویژه آن در تاریخ اسلام به ویژه تاریخ تشیع در طول تاریخ مورد توجه همگان از جمله شاعران بوده است. از دوره حاکمیت دولت شیعی صفویه در جایگاه بسیار رفیعی قرار گرفته؛ در این دوره به خصوص شاعران شاید بیشتر از هر گروهی دیگر این موضوع را واکاوی و جریان عاشورا و تمام ماجراهای مربوط به آن را در قالب شعر بیان داشتهاند.
بدون شک میتوان بیان داشت که هیچ شاعری در این دوره نیست که به این مسئله مهم اشاره نکرده باشد چرا که شاهان عهد صفویه گرایش شدیدی به مذهب تشیع در مرثیهسرایی و منقبت خاندان عصمت و طهارت داشتهاند و به همین دلیل شعرهای مذهبی این دوره سوزناکترین و غمانگیزترین مرثیههای شعر دینی در طول تاریخ است. علاوه بر محتشم کاشانی، وحشی بافقی در غزل یا غزلهایی، عاشورا را روز ماتم جهان میداند و بابافغانی سرخی رنگ گلها را از خون شهیدان کربلا میداند و همچنین به اهلی شیرازی در حسرت غم تشنگان کربلا دیده را دجله ساخته و از سوز جگر برای سوختههای دشت کربلا با سوز وگداز مینالد ومطلع ترکیببند محتشم کاشانی که گویای ادبیات عاشورایی به طور اخص و اعم است چنین است «باز این چه شورش است که در خلق عالم است / باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است»
این پژوهشگر ادبی افزود: دوره سوم را میتوان ادامه دوره صفویه نامید، چون حاکمان این دوران نیز به پاسداشت شعائر دینی و اسلامی، به خصوص واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) تأکید میکردند. شعر این دوره را میتوان تکرار شعر دورههای قبل نامید چون به دلیل استفاده از سبک هندی در اشعار و افراط در پروراندن مضمونهای عجیب و غریب شاعران به سبک اشعار قرن ششم بازگشتند. از شاعران برجسته این دوره میتوان از نیاز جوشقانی، حجتالاسلام نیر تبریزی و عمان سامانی یاد کردکه از سرآمدان شعر عاشورایی دوران قاجاربودند. عمان سامانی منظومه عرفانی به نام «گنجینه الاسرار» دارد که مشهورترین شعرعاشورایی او بوده و تصاویری از قتلگاه کربلا و واقعه عاشورا را بهت صویر کشیده است.
او با اشاره به اینکه یکی از دورههای طلایی شعر عاشورایی دوران قاجار است، توضیح داد: دلیل این امر، فراوانی شعرای عاشورایی و تنوع اشعار عاشورایی در این دوره است. شاعرانی چون وصال شیرازی، فتحعلی شاه قاجار، نعمایی جندقی و صباحی بیدگلی چنان موضوع عاشورا را با ذهن باز درآمیختهاند که هم از دیدگاه زیباشناسی و هم از دیدگاه شعرشناسی بسیار درخور توجه است.
جایگاه ویژه ادبیات عاشورایی در دوره معاصر
نیروی آغمیونی با بیان اینکه در دوره معاصر بهخصوص در انقلاب اسلامی و عاشورا و ادبیات عاشورایی از جایگاه خاص و ویژهای برخوردار است که بدون شک سرآمد تمام دورهها و سبکهای ادبی میتواند قلمداد شود، گفت: نهضتعاشورا به دلیل ماهیت اسلامخواهی وستمستیزی همواره الهام بخشی انقلابهای مردمی بوده که انقلاب اسلامی ایران نیز از آن سرچشمه گرفته است و به همین دلیل عاشورا در تکوین انقلاب اسلامی ایران نقش مهمی داشته و دارد.
در دوران معاصر ادبیات عاشورایی یکی از غنیترین و حماسیترین سبکهای شعری ادبیات ما مبدل شده است و به گونهای است که تمام موضوعات اصلی و فرعی مربوط به عاشورا چون موضوعات تاریخی، سیاسی، اجتماعی، عرفانی، روحی و موضوعای چون وفاداری، شهادت، اسارت، قتلگاه، جنگ، نبرد، ظلمستیزی و اهداف قیام در قالبهای مختلف تجلی یافته است. شاعرانی چون ژولیده نیشابوری، حبیبالله چایچیان، عبدالجبار کاکایی، قیصر امینپور، محمدعلی بهمنی، سیدحسن حسینی، علی معلم و حمید سبزواری از سرآمدان این نوع ادبی به شمار میروند و به نظر میرسد درکی که از عاشورا به وسیله هنرمندان در دوران معاصر وجود دارد شاید درهیچ دورهای تا به این اندازه نبوده است. کثرت شاعر و شعر عاشورایی سبب شده که هیچ موضوعی حتی بسیار کوچک مربوط به عاشورا را جا نینداخته باشند به همین دلیل دایرةالمعارف ادبیات عاشورایی در دوره معاصر بسیار گسترده و حجیم است.
عاشورا در نثر ادبی
او همچنین با بیان اینکه در نثر پارسی نیز نمونههای توجه به امام حسین (ع) و واقعه عاشورا دیده میشود، عنوان کرد: از نوشتههای بیهقی چنین پیداست که او به دیده احترام به حسین بن علی (ع) مینگریسته است. «نگاه کن به حسین بن علی رضی الله عنهما چه کرد او کریم بود و بر حکم پسر زیاد عبیدالله تن در نداد» به موازات شعر فارسی نثر فارسی هم همان رسالتی را طی کرد که شعر فارسی بود. البته از دیدگاه کمیت نسبت به شعر از جایگاه کمتری برخوردار است. در کتابهای منثور تاریخی، ادبی، ادبی به عرفانی و حتی کتابهای تاریخی صرف منابعی بسیار مهم هستند که اشارات خاصی به موضوع عاشورا، قیام، شهادت امامحسین (ع) و یارانش دارند. در دوران معاصر این موضوع بازتاب بهتری نسبت به گذشته دارد.
این پژوهشگر افزود: در آثار سنایی نیز به نمونه های سخن از امام حسین (ع) دیده میشود. او در حدیقةالحقیقه و شریعةالطریقه که در ربع اول قرن ششم سروده شده دربارۀ عاشورا و امام حسین (ع) چنین بیان میکند «در مناقب امیرالمؤمنین حسین بن علیعلهما السلام ذکر الحسین (ع) یضیئ العینین سلالة الانبیاء و اولاد الاصفیاء و الاولیاء و الاوصیاء و شهید الکربلاء و قرة عین المصطفی، بضعة المرتضی و کبد فاطمة الزهراء رضیالله عنه و عن والدیه، قال الله سبحانه و تعالی عزّ من قائل فی محکم کتابه: انّ الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فیالدنیا و الآخرة و اعدّ لهم عذابا مهینا و اولئک هم الخاسرون، و قال النبی (ص) ترکت کتاب الله و عترتی فاخبران وعد الله حق» او امام حسین (ع) را ستایش میکند و دشمنان او را نکوهش میکند و از عذاب آخرت میهراساند.
او همچنین گفت: بخشی از ادبیات عاشورایی متونی است که جنبه داستانی دارد. در این متون بیشتر به واقعه عاشورا از زاویه اندوه، مصیبت و ابتلا نگاه شده و تدوین آنها یک اثر حزنزا به قصد روضهخوانی مورد توجه بوده است. غالب این آثار، برای مجالس تألیف و هدف عمدهاش فراهم کردن زمینه برای گریه بوده که آثاری چون ابتلاء الاولیاء از این دسته به شمار میروند. برخی نویسندگان فارسی زبان معمولاً از کودکی با مضامین عاشورایی دینی آشنایی دارند به همین سبب به طور ناخودآگاه در آثارشان انعکاس این مضامین دیده میشود.»
انتهای پیام