پیشنهادهایی به رئیسجمهور منتخب پیش از ورود به پاستور
ابوالقاسم شهلایی مقدم، مدیر مسئول انتشارات نقشونگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
پس از انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۶ مطلبی نوشتم با عنوان «خطر خطیر کارگزاران». آنجا پیشبینی کردم که اگر روحانی از سردمداران این حزب فاصله نگیرد احتمالا زمینه را برای ریاست رئیسی در دور بعد فراهم خواهد کرد؛ به جهانگیری هم پیشنهاد کردم بهعنوان معاون اول رئیسجمهور از کارگزاران فاصله بگیرد. ترتیب اثر ندادند و همانطور هم شد که میپنداشتم. سیاسیون کارگزاران و اقتصاددانهای نزدیک به ایشان، با همان برچسب، یا با نام اعتدالی، کموبیش در دولت روحانی تأثیرگذار بودند و او را بدانجا رساندند که دیدیم.
در اواخر دوره روحانی، در مطلبی با عنوان «چرا حسن روحانی شکست خورد؟» دلایل و نیز نتایج شکست وی را برشمردم، یکی از آنها سیاسیون دور و بر روحانی بود و مهمتر از آن، ادامه سیاستهای تعدیل ساختاری که اقتصاددانان نزدیک به کارگزاران از ابتدای دهه ۷۰ به کشور ما تحمیل کردند.
به نظرم اکنون نیز هم کارگزاران و هم اصلاحطلبان رسمی، بعد از پیروزی پزشکیان، زنبیل در صف گذاشته و با حرص برای پستها و منصبها کیسه دوختهاند؛ از توقع معاون اولی تا انواع و اقسام وزارتها و ریاستها.
پیشنهاد اول این است که پزشکیان برای دفع هر گونه شائبه هیچیک از رؤسای اصلی کمپین خود را به وزارت نگمارد، نهایتاً ایشان را در پستهای مشورتی به کار گیرد. دوم اینکه ضمن تشکر از کارگزاران و اصلاحطلبان رسمی، که مردم چندان دل خوشی از آنها ندارند، ایشان را به فعالیتهای مدنی تشویق و از مناصب رسمی دور نگه دارد. حالا چرا؟
دلایل متعددی برای این پیشنهاد یا توصیه دوم هست که اجمال آنها از این قرار است:
۱. مردم نه از کارگزاران دل خوشی دارند و نه از اصلاحطلبان و این را در انتخاباتهای گذشته نشان دادند. ایشان نیز علیرغم کمک مادی و تبلیغاتی به نفع پزشکیان نباید رأیآوری او را به خود منتسب کنند، بلکه قابلیتهایی که مردم در پزشکیان تشخیص دادند و دلایل و علل دیگر که میدانیم در انتخاب او مؤثر بوده است که ربطی به این جماعت ندارد.
۲. کارگزاران و اصلاحطلبان رسمی بهخاطر توجه و نگاه معطوفبهقدرتی که دارند و برای حفظ مناصبی که خواهند گرفت، تیغ هر دولتی را در برخورد با نهادهای موازی و ساختارهای غیر رسمی قدرت، کُند میکنند؛ رفسنجانی، حسن روحانی و حتی خاتمی، علاوه بر ضعفهای شخصیتی که داشتند، از همین نقطهضعف ضربه خوردند و نتوانستند حداقل منویات سیاسیشان را اجرا کرده و برنامههای خود را پیش برند.
۳. اقتصاددانان نزدیک به کارگزاران (عمداً از بهکار بردن اصطلاح نئولیبرالیزم پرهیز میکنم) با اجرای سیاستهای تعدیل ساختاری، که منشأ بسیاری از مشکلات امروزی کشور ماست، بنیانی را کار گذاشتند که باعث شد در کشور ما نه بازار به معنای واقعی کلمه شکل بگیرد و نه دولت به وظایف مصرح خود در قانون اساسی عمل کند. فجایعی که در امر آموزش و سلامت کشور با انتفاعیشدن آن دو پدید آمد و دولت سهم خود را در تأمین رایگان هر دو کاهش داد، از نتایج اجرای چنین سیاستهایی است و پزشکیان قول (و نه فقط وعده) داده است که آنها را تأمین کند، چنانکه تلاش در برقراری عدالت اجتماعی و فقرزدایی قول مهم دیگر اوست و چهار سال برای تحقق این وعدهها زمان کمی نیست. به خاطر بسپریم که حمایت بسیاری از روشنفکران و بهویژه اقتصاددانان از پزشکیان، مشروط و منوط به وفاکردن به وعدههایش، خصوصاً در زمینه آموزش و بهداشت و سلامت است و در بیانات و بیانیههایشان عمدتاً بدین شروط (و شرطهای دیگر) تصریح کردهاند و البته اجرای این امور نیازمند تغییرات اساسی در ساختار اقتصاد کشور است.
فعلاً در این مرحله، به همین مختصر بسنده میکنم و امید است بتوانم در آینده پیشنهادهای تکمیلی را ارائه دهم.
انتهای پیام