روحانیان یا مستمعان | دولت یا ملت
سجاد سرگلی در سایت دین آنلاین نوشت: «حتماً شما هم کلیپهایش را دیدهاید. روحانیانی که حرفهای محیرالعقول و بیاساس میزنند و خوراکهای خوب و دستمایههای طنزی برای شبکههای اجتماعی فراهم میکنند. واکنش غیرمذهبیها که مشخص است. بیش از پیش به این نتیجه میرسند که روحانیان افرادی بیسوادند که ذهنشان پر از خرافات است و به درد جامعه نمیخورند و عامل پسرفت ما هستند و مانند اینها. اما واکنش مذهبیها انواعی دارد.
مثلاً بعضیهایشان میان روحانی باسواد و روحانی بیسواد تمایز میگذارند و بعضیها مرجعیت علمی روحانیان را کنار مینهند و با آنها مرزکشی و خودشان را از معرض اتهام مبرا میکنند، اما همچنان مشابه همان باورها را دارند.
هنگام تماشای اینگونه سخنرانیها، توجه ما و نوک پیکان اتهام ما بیشتر بهسمت روحانیان میرود. اما من همزمان به مردمی فکر میکنم که پای منبر این روحانیان مینشینند. روحانیان قدرت معنوی و حتی مادی خود را از مردم میگیرند. اگر شنونده نداشته باشند، قدرتشان را از دست میدهند. ما همیشه از این روحانیان بیسواد گلهمندیم، اما مستمعان و پامنبریها و مریدها هم به همان اندازه یا بیشتر به پا گرفتن چنین مجالس بیکیفیتی کمک میکنند. اگر جلسه یا جلساتی برگزار شود و کسی پای منبر این روحانیان نیاید، آیا قدرتی برایشان باقی خواهد ماند؟
همین مسئله را میتوان به رابطهٔ میان دولت و ملت هم سرایت داد. دولتها نمایندهٔ ملتها بلکه بازتابی از ویژگیها و خصلتهای دستکم بخشی از مردم زمانهٔ خود هستند. اگر دولتمردان ما در وضعیت نامطلوبی قرار دارند، اولاً قدرتشان را از مردم میگیرند و ثانیاً بیشباهت به خود مردم (دستکم بخشی از مردم) نیستند.
قدرتشان را از مردم میگیرند، چون بعینه دیدهام که مسئولان، هر چقدر هم فاسد و نالایق و بیسواد و بیکفایت باشند، نزد مردم مورد احتراماند. همیشه چاپلوسانی دور و بر آنان را میگیرند و قدرتشان را تشدید میکنند تا بلکه خود به نان و نوایی برسند، هرچند وقتی به خلوت میروند، آن مسئول را قبول ندارند و چهبسا ناسزاهای آبدار روانهاش کنند. تا زمانی که چنین مردمی داریم، قدرتِ اینگونه دولتمردان تضمینشده و پایدار است.
مسئولان و دلتمردان بیشباهت به مردم نیستند، چون مردم ما، در بسیاری مواقع، در پستها و مقامها و مشاغل دیگری که دارند مشابه کار دولتمردان را میکنند. پیوند نامقدس و بیمارگونی که میان دولتها و ملتها شکل میگیرد به این سادگیها ترمیمپذیر نیست. پدیدهای به نام احمدینژاد همچنان در میان مردم از محبوبیتی باورنکردنی برخوردار است و طرفدارانی سینهچاک دارد، چرا؟ چون بخشی از مردم ما خود را در او مییابند و هویتبخشی و همانندسازی میکنند.
من تا چند وقت پیش گمان میکردم رائفیپور یک شوخی است، اما اکنون تبدیل به یکی از چهرههای تأثیرگذار سیاسی شده. یک مسئله این است که چرا امثال اینان قدرت میگیرند، که بحث من اکنون این نیست. یک مسئله هم این است که چرا قدرتشان تضعیف نمیشود و همچنان امتداد مییابد. به نظر میرسد که این ابتذال در عرصهٔ سیاست ریشه در ابتذالی عمیقتر دارد.
بههرحال، تا زمانی که پشتوانه و حمایت مردمی پابرجا باشد، منبر روحانیانِ بیسواد پررونق خواهد بود و بازوی دلتمردان ما پرزور. هر چقدر بخواهید میتوان رئوس قدرت را عوض یا جابهجا کرد؛ تا زمانی که مردم ما چنین خصلتهایی داشته باشند و بنای آگاه شدن نداشته باشند، تغییری رخ نخواهد داد. فرمها و ظواهرِ روبنایی عوض میشوند؛ محتوا و بواطن «همان همیشگی» خواهد بود.»
انتهای پیام
کاملا درست ؛ متین و منطقی