رئیس کنگره ایرانیان کانادا: حامیان اسرائیل بزرگترین مانع بهبود روابط دو کشور هستند
| دولت فعلی با وعده بازگشایی سفارت از ایرانیان کانادا رای گرفت |
سرویس اجتماعی، انصاف نیوز: کنگره ایرانیان کانادا یکی از بزرگترین سمنهای ایرانی خارج از کشور است، در کشوری که پذیرای جمعیت بزرگی از مهاجرین ایرانی است. این سازمان را آرزو خدیر اداره میکند که در مونترال پزشک خانواده است. خانم خدیر ضمن تشریح ساختار کنگره، از فشارهایی میگوید که افق بهبود رابطه ایران و کانادا را تیره و تار کرده است.
در خواندن پاسخهای او، رفتارهای خشونتآمیز اخیر با ایرانیان در حوزههای رایگیری خارج از کشور را به یاد بیاورید و با خود مرور کنید تا پیام نهفته بین سطور این مصاحبه مکتوب را واضحتر درک کنید.
دستور کار؛ جمعآوری دادههای ایرانیان ساکن کانادا
کنگره ایرانیان کانادا چه ساختاری دارد، به چه دلیل شکل گرفته و چه تعداد از ایرانیان ساکن کانادا را پوشش میدهد؟
بهطور خلاصه کنگره ایرانیان کانادا یک نهاد اجتماعی و مدنیست که در چارچوب قوانین کانادا و بر مبنای اساسنامه خود، با هدف ارتقاء کیفی زندگی ایرانیان در کشور میزبان و با پایبندی به اصل کلی پرهیز از جنگ و تحریم عمل میکند. مصداق این هدف میتواند برقراری ارتباط مفیدتر بین صاحبان کار و سرمایه در جامعه ایرانیان باشد. آگاهیرسانی به جامعه ایرانی که برای مثال، تصویب فلان قانون در کانادا، چه درسطح ایالتی و چه فدرال، چه تبعاتی را برای آنان در بر خواهد داشت. در انتخاباتها، کنگره میکوشد تا نسبت به برنامههای نامزدها و در صورت امکان نسبت به برآورد هزینه-فایده آن برنامهها برای جامعه ایرانی، اطلاعرسانی کند.
یکی دیگر از وظایف مهم کنگره، موضعگیری در مورد تصویب و اجرای قوانین، بخشنامهها یا دستورالعملهایی است که حس میشود استاندارد دوگانهای را نسبت به جامعه ایرانی به وجود میآورد. کنگره در این موارد تذکر میدهد، جامعه ایرانیان را آگاه میکند و تا حد امکان تلاش میکند از طریق مجاری قانونی مانع تصویب یا اجرای چنین قوانینی شود.
کنگره ایرانیان کانادا یک نهاد داوطلبمحور است و به صورت دموکراتیک اداره میشود. یعنی در هر انتخابات، هیئتمدیرهای از بین اعضا انتخاب میشوند که هر کدام مسؤلیت کمیتهای را به عهده خواهند گرفت. هیئتمدیره موظف است از طریق نظرسنجی درخواستهای مدنی، دغدغهها و مشکلات اعضاء را جویا شده، سپس از میان آنها مواردی که بر اساس اساسنامه امکان رسیدگی به آنها وجود دارد را انتخاب کرده، در دستور کار خود قرارداده و زیرگروههای معینی را از طریق جلب و بهکارگیری داوطلبان به همکاری جلب کند. برای عضویت در کنگره هم هیچ محدودیتی به جز سکونت در کانادا وجود ندارد و با پرداخت مبلغ سالانه حق عضویت، میتوان به عضویت کنگره ایرانیان کانادا درآمد.
آیا مطالعه دقیقی درباره تعداد ایرانیان ساکن کانادا، طبقهبندی اقتصادی و اجتماعی ایشان، بیشترین مشاغلی که در اختیار دارند، تعداد دانشجویان، تعداد ایرانیان عضو جامعه دانشگاهی کانادا اعم از استاد دانشکاه، محقق، پژوهشگر و… در دست دارید؟
گرچه اطلاعات کلی در این مورد از طریق مراجعه به آمارهای اداره آمار کانادا قابل دسترس هست اما اطلاعات دقیقی در این خصوص موجود نیست و اتفاقا آغاز کار جمعآوری این دادهها مسؤلیت یکی از زیرگروههای هیئتمدیره همین دوره است و امیدوارم اگر این پروژه در زمان ما تکمیل نشد، در هیئتمدیرههای بعدی ادامه یابد.
نگاه دولت کانادا به جامعه مهاجران ایرانی چگونه است؟ آن دولت در چه مسائلی، با چه مکانیسمی از مهاجران ایرانی نظرخواهی میکند یا نظراتش را به ایشان منتقل میکند؟ آیا سازمان یا اداره مشخصی در دولت فدرال یا دولتهای محلی وجود دارد که به مهاجران ایرانی سرویس بدهند؟
ایرانیان کانادا در عین حال شهروند کانادا نیز هستند. از این حیث نگاه ویژهای به آنها نمیشود. اما دولت کانادا نیز مانند هر دولت دیگری ارزیابیهایی از اقلیتهای قومی دارد. نگاه ویژه مورد نظر شما زمانی فعال میشود که سازمانها یا نهادهایی مانند کنگره، درخواستهای مدنی اعضا خود را از دولتهای استانی یا فدرال مطالبه کنند.
فشارهای سیاسی و ناکامی 15هزار امضا
تعطیلی سفارتخانههای دو کشور، چه مشکلی برای ایرانیان به وجود آورده است؟
تعطیلی سفارت یکی از همان مثالهای استانداردهای دوگانه است که پیشتر اشاره کردم. ما در کانادا شاهدیم که کشوری مانند روسیه که متخاصم علنی متحدان غربی و بنابراین دشمن کانادا محسوب میشود همچنان با کانادا روابط دیپلماتیک دارد و سفارتخانه و کنسولگریهای آن برای حمایت از تبعههای این کشور باز است. همچنین عربستان با آن کارنامه حقوق بشری، دارای سفارت است. مثالهای دیگری هم داریم. اما شهروندان ایرانی حتی از دریافت خدمات کنسولی در کانادا محرومند. ایرانیان برای بهرهمندی از این خدمات ناگزیرند هم هزینه زمانی و هم هزینه مالی بیشتری را در مراجعه به یک کشور ثالث پرداخت کنند.
موارد زیادی سراغ داریم که جای نام بردن از تکتک آنها نیست اما تعداد پرشماری از این دست مشکلات را سراغ داریم که مثلا برای دیدار پدری بیمار، امور کنسولی مربوطه به اندازهای طول کشیده که فرد متقاضی پس از فوت پدرش، موفق به مسافرت شده یا برای تنظیم وکالتنامه، صدور شناسنامه، انحصار وراثت و موارد بسیاری از این قبیل، هزینههای ناخواسته و گزافی به متقاضیان تحمیل شده است.
فقدان روابط دیپلماتیک در مراودات بین ایران و کانادا در مواردی مانند فاجعه پرواز اوکراینی هم خود را نشان داد و پیگیریهای مرتبط و لازم، به ناچار از طریق کشور سوم انجام میشد که طبعا کار را دشوارتر میکرد. کنگره در مقطعی موفق شد بیش از 15هزار امضا از ایرانیان برای بازگشایی سفارت جمعآوری کند که متأسفانه این درخواست مدنی هم تحتالشعاع بسیاری از حاشیهسازیهای سیاسی از سوی نیروهای تندرو قرار گرفت.
کنگره ایرانیان کانادا برای نزدیککردن دو دولت و حل سوءتفاهمها قدمی برداشته است؟ آیا اساسا چنین امکانی دارید و اگر دارید، مشخصا بگویید با چه اشخاصی برای حل مشکل روابط دو کشور مذاکره کردهاید؟ چه جوابی دادهاند؟
همانطور که گفتم کنگره یک نهاد صنفی و مدنیست و بر بنابر اساسنامهاش نمیتواند به امور مربوط به روابط دو کشور ورود کند. کنگره در اموری دخالت میکند که زندگی ایرانیان مقیم کانادا را تحتتأثیر قرار دهد. مخالفت ما با تحریم یا جنگ علیه ایران هم بر همین مبناست. از این حیث کنگره میتواند بهطور غیرمستقیم زمینههای بهبودی روابط و تسهیل زندگی و رفت و آمد ایرانیان را به کانادا یا از کانادا فراهم کند. در این زمینه کنگره موفقیتهایی داشته است مانند رفع انسداد حسابهای بانکی دانشجویان ایرانی یا اعتراض به تأخیر سیستماتیک رسیدگی به پروندههای مهاجرتی ایرانیان. کنگره در دورههای قبلی نیز موفق شده است از اعمال برخی لوایح پیشنهادی برای تحریم ایران جلوگیری کند.
حامیان اسرائیل عامل اصلی عدم بهبود روابط دو کشور
تجربه شما میگوید مانع اصلی بر سر عادی شدن روابط ایران کانادا چیست؟ به نظر شما عادی شدن روابط چه منافعی، از کدام گروهها را به خطر میاندازد؟
از نظر شخصی من، یکی از مهمترین موانع در بهبود روابط ایران و کانادا، سازمانها و افراد صهیونیست و حامیان اسرائیل هستند. برای نمونه، سازمان بنایبرت (B’nai B’rith) سازمانیست که در پاییز سال ۲۰۰۷ با خرید صفحه از نشریه پرفروش نیویورکتایمز، تمامی صفحه روزنامه را به تشویق حمله نظامی به ایران اختصاص داد. همین سازمان از پیگیران جدی لغو برگزاری بازی دوستانه تیمهای ملی فوتبال ایران و کانادا بود.
از میان چهرههای صهیونیست در میان سیاستمداران هم میتوان از اروین کاتلر (Irwin Cotler) نام برد که نقشی فعال در مخالفت با بهبود روابط ایران و کانادا دارد. اینگونه افراد و سازمانها همچنین نقشی پررنگ در سازماندهی مخالفان ایرانی در برگزاری تجمعها و تشکلهای متنوع اعتراضی علیه بهبود روابط در داخل مرزهای کانادا دارند. میتوان حدس زد سازمانها و افراد مذکور در راستای پیشبرد سیاستهای حمایتیشان از اسرائیل، از برخی از سیاسیون تندروی ایرانی در مسیر جلوگیری از بهبود روابط ایران و کانادا حمایت مالی نیز میکنند. در چنین صورتی بهبود روابط به ضرر این گروه، بهطور خاص و گروه بزرگتر حامیان اسرائیل خواهد بود.
این بهبود روابط، غیر از تسهیل امور کنسولی شهروندان دو تابعیتی، چه دستاورد دیگری خواهد داشت؟
در صورت بهبود روابط ایران و کانادا، ظرفیتهای بسیار زیادی برای همکاری در همه زمینههای علمی، فرهنگی و تجاری وجود دارد. برای مثال در گذشته اتاق بازرگانی ایران و کانادا وجود داشت که نقش بسیار مؤثری در ارتباط بازرگانان دو کشور و تسهیل سرمایهگذاریهای دو طرفه بازی میکرد. ضمن اینکه شک نداریم بهبود روابط بین دو کشور، تأثیر بسیار مثبتی بر زندگی ایرانیان کانادا خواهد داشت.
چرا راهحلهای جایگزین مانند ارائه خدمات کنسولی بدون عادیسازی روابط یا انتقال بخشی از عملیات مورد نیاز شهروندان به سفارتخانه کشور ثالث هم بینتیجه مانده است؟
بله، همینطور که اشاره کردید، راهکارهای جایگزین هم در نظر گرفته شده و حتی از سوی برخی از احزاب کانادایی هم طرح شده است اما همانطور که گفتم تمامی این مسیرها از جانب سازمانها و افراد ذینفوذی که نام بردم، در راستای فشار بر سیاست کلی دولت کانادا برای حمایت از اسرائیل مسدود شده است. همین حزب لیبرال حاکم یکی از شعارهای انتخاباتیاش بهبود رابطه با ایران و بازگشایی سفارت بود و علیرغم وعده رسمی و طومار چندین هزار امضایی ایرانیان در پارلمان کانادا، تحت فشارهای سیاسی، متاسفانه به این وعده عمل نکردند.
جمعیتهای بزرگ مهاجر در کشورهای پیشرفته، معمولا فرصتهایی برای کشور مبدا هستند. چرا ایران نمیتواند از فرصت جامعه بزرگ مهاجرانش در کانادا استفاده کند؟ آیا فقط مسائل سیاسی در میان است؟
البته بهطور بالقوه چنین فرصتهایی وجود دارد. برای مثال جامعه بزرگ ایرانیان کانادا میتوانند تجربیات، منابع، روابط و اطلاعات خود را در اختیار تازهواردین قرار دهند و از این طریق موجبات هماهنگی سریع با جامعه مقصد، رشد سریعتر و تسهیل زندگی در کانادا را برای آنان فراهم کنند که به نوبه خود منجر به رشد و بالندگی جامعه ایرانی خواهد شد. متأسفانه مسائل سیاسی مانعی جدی در هماهنگی جامعه ایرانی برای استفاده از این فرصتها شده است. یکی از اهداف عمده کنگره ایرانیان کانادا برای مثال استفاده از همین فرصتهاست و تجربه ما بهخوبی نشان میدهد تبلیغها و حاشیهسازیهای سیاسی علیه این نهاد چگونه فعالیتهای ما را در مسیر رسیدن به اینگونه اهداف محدود کرده است.
راه حلی به نام فشار اجتماعی
کنگره، برنامه یا پیشنهاد مشخص مدون و اجرایی برای حل مشکلات بین دو کشور دارد؟
کنگره اساسا یک نهاد صنفی و مدنیست و تنها در مواردی اجازه ورود به مسائل سیاسی را دارد که آن مسئله در چارچوب نهادهای سیاسی داخل کانادا قرار گرفته و همزمان روی زندگی و معیشت ایرانیان مقیم کانادا اثرگذار باشد. از آنجا که حل مشکلات دو کشور جنبه سیاسی دارد از این رو خارج از محدوده اموریست که کنگره بر مبنای اساسنامهاش میتواند به آن ورود کند. بنابراین هیچ برنامهای در این باب نداریم و بر مبنای اساسنامه، غیر از آنکه از بازگشایی سفارت یا باز شدن دفتری برای رفع و رجوع امور کنسولی حمایت کنیم برنامه دیگری نداریم. چنانچه کشور کانادا اقداماتی در جهت توسعه روابط صلحآمیز خود انجام دهد از آن حمایت میکنیم.
ارزیابی شما از آینده روابط دو کشور چیست؟ آیا فشار اجتماعی بر دولتها میتواند آنان را مجاب به عادیسازی روابط کند؟
طبعا هر دولتی در مسیر و چارچوب سیاست خارجی تبیین شده خودش حرکت میکند و کمتر از فشارهای خارجی متأثر میشود اما خواست هماهنگ جامعه ایرانی فرضاً برای بازگشایی سفارت یا بهبود روابط، قطعا در تبیین این سیاستها بیتأثیر نیست. اینجاست که اهمیت نهادی مانند کنگره را که وسیلهای قانونی و رسمی برای انعکاس دیدگاههای ایرانیان است، میتوان درک کرد. ایرانیان ساکن کانادا به واسطه کنگره ایرانیان کانادا میتوانند و قادر خواهند بود که از انفعال مطلق در باب سیاستگذاریها خارج شده و نقشی فعال در تغییر اوضاع و قوانین به نفع خودشان ایفا کنند.
به نظر شما رسانهها چگونه میتوانند از حجم مشکلات بین دو کشور بکاهند؟
رسانه با معرفی نهادهایی مانند کنگره به ایرانیانی که قصد مهاجرت دارند و همچین آگاهیرسانی موثق، مستند و قابل اعتبار میتواند نقش مؤثری در رفع سؤتفاهمها، جلب اعتماد و تشویق به همدلی و همگرایی برای دستیابی به اهداف مشترک بازی کند. رسانه میتواند با ترسیم دورنمایی از چگونگی تأثیر مستقیم و مثبت بهبود روابط روی زندگی فردی و جمعی ایرانیان یا نشان دادن چشماندازی از فرصتها و موقعیتهایی که به این واسطه میتواند حاصل شود، نقش سازندهای در شکلگیری مطالبه بهبود روابط میان ایرانیان ایفا کند.
انتهای پیام