گذری در ادبیات روسها
محیا تکنده در سایت صبح ساحل (هرمزگان) نوشت: «ادبیات یکی از راههای پی بردن به تحولات اجتماعی و تاریخی جامعه است که میتواند رها از چهارچوب تئوری و نظری، با زبانی ملموس و شیوا مخاطب را با جهانی از واقعیتها و حتی حقایق روبهرو کند. ادبیات روس، طوری نقش مهم خود را در ادبیات جهان ایفا کرده که امروز همهی ما میدانیم چنانچه ادبیات روسیه نبود، ادبیات جهان با جای خالی عظیم و پرنشدنی مواجه میشد.
ادبیات روسی از پوشکین و گوگول گرفته تا تولستوی و داستایفسکی، توانسته در موضوعاتی مانند مرگ، عشق، تبعیض اجتماعی، خانواده و غیره بینشی نو به وجود بیاورد و چاشنی بررسی روانشناختی امور را در کتابهای خود جا بدهد. نویسندهی روسی رسالت داستانهای خود را نه تنها غوطه خوردن مخاطب در پیچ و خم داستان میداند، بلکه این وظیفهی خطیر را به عهده دارد که نقطه نظرات و دیدگاههای سیاسی، اجتماعی و فلسفی خود را از طریق ادبیات به گوش عموم مردم برساند.
ادبیات روس را میتوان در سه دسته زمانی ادبیات باستان، قرن 19 و ادبیات معاصر دسته بندی کرد. در حیطه ادبیات باستان روسیه نویسندگان به توصیف و توضیح زندگی شخصیتها نمیپردازند. بهترین نویسندگان روس در قرن ۱۹ مانند پوشکین، تباهیها، ظلم، ستم، دروغ، استبداد و ریاکاری حاکم بر سرزمین و اشراف آن را نکوهش کرد و در آثار خود نشان داد. ادبیات روسیه با آثار پرباری که در بطن خود گنجانده توانسته بخش عظیمی سنت داستانپردازی را به دوش بکشد. با این تفاسیر هر کتابخوانی باید سری به ادبیات روسیه کشیده و تجربهی خود از خواندن را به مدد نویسندگان روسی بهبود بخشد.
پدران و پسران اثر ایوان تورگینف
رمان تقریبا سیصد صفحهای پدران و پسران که در سال 1860 منتشر شد، نسبت به سایر گزینههای ادبیات فاخر روسیه، از حجم کمی برخوردار است، اما همچنان در مسیر شخصیتپردازیهای بینظیر، انتقال مضامین اجتماعی و دلمشغولیهای سیاسی حرکت میکند. داستان در مورد تقابل دو نسل است، تقابلی که در روسیهی قرن نوزده همانقدر گیجکننده بوده که امروز هست، از همین روی بسیاری از منتقدین، توصیه میکنند که نوجوانان و والدین از خواندن این کتاب غفلت نکنند، چرا که دیدی دو جانبه به هر کدام از طرفین درگیر در ماجرای شکاف بین نسلی ارائه خواهد داد. در این کتاب بازاروف، که نقش ضد قهرمان داستان را ایفا میکند، همراه با مرید خود به نام آکاردی به سمت خانهی یلاقی پدر مریدش، نیکلای روانه میشوند.
پدر و برادر آکاردی از ورود او و بازارف استقبال بینظیری کرده و از آمدن آنها بسیار خرسند هستند. اما این خرسندی با آشنا شدن با عقاید بازاروف به زودی تبدیل به اضطراب و تنشی ناخوشایند خواهد شد، به ویژه به این دلیل که آکاردی به شدت تحت تاثیر عقاید بازروف قرار دارد. در این داستان با نهلیسمی نوپا در تفکرات بازاروف مواجه میشویم، نهلیسمی که قرار است در برابر تمام انسانگرایی و دیدگاههای سنتی نسل پیشین قد علم کرده و دیدگاه آنان را به چالش بکشد.
نیکلای که در تمام سالها تلاش کرده ارتباطش با پسر آرکادی را به روز نگه دارد و از بروز شکاف در ارتباط خود با پسرش جلوگیری کند، حالا خود را مغموم بازاروف میبیند و ارتباطش با پسرش را شکست خورده تلقی میکند. نکتۀ قابل توجه و جالب در این داستان این بود که نقش اولهای داستان مدام در حال تغییر هستند، ابتدا نیکلا پترویج و آرکادی شخصیت اصلی بودند و سپس آهسته آهسته بازارف و پاول جایِ آن دو تن را گرفتند. به طور کلی کتاب تجربهی بینظیری از ادبیات روسیه و بودن در دل تفاوت دیدگاه دو نسل در هر زمانی خواهد بود.
پدران و پسران اثر ایوان تورگینف
تاثیر گوگول بر نویسندگان روسی بعدی مانند داستایوفسکی را میتوان با خواندن داستانهای کوتاه کتاب یادداشتهای یک دیوانه به خوبی درک کرد. نیکلای گوگول نویسندهای روس است که در ژانرهای مختلف رئالیسم جادویی، رئالیسم انتقادی و طنز قلم میزند و این کتاب هم با هشت داستان کوتاه در همین دستهبندیها قرار میگیرد. نثر گوگول ساده و بیپیرایه بوده و حول روزمرهترین مسائل بشری میچرخد و با توصیفهای ساده و در عین حال گیرایی که دارد، طنزی ساده، ظریف و زیبا در داستانهایش به وجود آورده است، با این حال میتوان گفت پایان همه داستانهایش غمگین است.
تمام خصوصیات مثبت نوشتههای گوگول در داستان کوتاه «شنل» به اوج میرسند و به همین دلیل شنل یکی از برترین داستانهای کوتاه به حساب میآید. آثار گوگول هم مانند تمام نویسندگان روسی، آیینهیی در برابر شرایط اجتماعی است. توجه به لباس و چینش وسایل بیش از توصیف چهره و هیجان آدمیان به چشم میخورد و همین مساله حاکی از این ایدهی اجتماعی آن دوران بوده که لباسها و وسیلهها تا حد خیلی زیادی جایگاه اجتماعی افراد را تبیین میکردند. به طور کلی گوگول گزینهی بسیار مناسبی برای رجوع به داستانهای کوتاه روسی است، تجربهیی که قطعا از آن پشیمان نخواهید شد.
یادداشتهای یک دیوانه اثر نیکلای گوگول
روایتی کاملا واقعگرایانه که از دل زندگی روزمره برخاسته و میتواند دغدغههای تمام آدمیان را برای خواننده تداعی کند. فئودور داستایوفسکی در سن 45 سالگی شروع به نوشتن این کتاب کرد و در مدت 26 روز برای پرداخت بدهیهایی که از قمار بالا آروده بود، توانست نوشتن این اثر را به پایان برساند. جذابیت این کتاب جایی بیشتر میشود که پی میبریم داستایوفسکی این کتاب را بر اساس داستان زندگی خودش نوشته است، هنگامی که در آلمان زندگی میکرده و زندگیش را در راه قماربازی از دست داده و این یعنی با داستانی مواجه هستیم که نویسنده سوژهی مورد نظرش را با گوشت و استخوان حس کرده است.
داستان کتاب درمورد خانوادهیی اشرافی است که ثروت خود را حیف و میل کردهاند و حالا در رویای مرگ عمهی مرد خانواده هستند تا شاید یک روز بتوانند به وسیلهی ارثی که از جانب عمه از راه میرسد، زرق و برقهای پیشین را مجددا در زندگی خود ببینند. راوی و شخصیت اصلی داستان، الکسی معلم سرخانهی این خانواده است، او مردی است که تنها سرگرمی زندگیاش قمار است و فکر میکند با شانس و استعدادی که در این راه دارد، میتواند به رویاهای خود جامهی عمل بپوشاند. در راستای داستان، عمه خانم که همه منتظر مرگ او بودند، وارد داستان میشود و با علاقهی وافری که به قمار پیدا کرده، کمر به نابود کردن کل ثروتش میبندد.
داستان قمار باز در عین سادگی داستان، شخصیت پردازی و اتفاقات از پیچیدگی خاصی برخوردار است که تنها از قلم داستایوفسکی برمیآید. مانند اکثر آثار روسی، روایت قمار باز روایت سقوط و انحطاط ارزشهای بشری است. انحطاطی که خواننده میتوانند لحظه به لحظه خود را با آن همراه ببیند و تمام هیجاناتی که از قبالش بیرون میریزد را درک کند.»
انتهای پیام