ترور هنیه و نیاز نتانياهو به جنگ
بهروز مرادی، پژوهشگر اجتماعی، در کانال تلگرامی خود نوشت: «نتانياهو که هم در اسراییل پروندهی قضایی گشوده دارد و هم از سوی دیوان بینالمللی لاهه تحت تعقیب است و هم از سوی یهودیان داخل اسراییل برای استعفا تحت فشار شدید قرار دارد، برای ادامهی بقا در میدان سیاست نیاز به جنگ و تداوم جنگ دارد. آتشبس و توافق و صلح بین دولت او و حماس یعنی پایان حیات سیاسی او و آغاز محاکمات داخلی و بینالمللیاش. بههمینخاطر او برای ادامهی بقا و فرار از برکناری و جلوگیری از محاکمهی داخلی و بینالمللی نیاز به جنگ و ترور و آتشافروزی جنگی دارد.
هر بار که قرار است آتش جنگ فروکش کند و توافق آتشبس نزدیک میشود، او یکی از طرحهایی که آتش جنگ را گُر میدهد اتخاذ و اجرا میکند.
حیات او به این آتشافروزی وابسته است. بقا او در میدان سیاست با کشتن و ویرانکردن و ترور گره خورده است.
او سرنوشت گروگانهایی که در دست حماس و جهاد اسلامی است و زندگی کودکان و زنان و مردان بیپناه فلسطینی را قربانی بقای سیاسی خود کرده است.
موضع غیرهمدلانهی کاملا هریس نسبت به اقدامات او در جنگ غزه، زنگ خطری برای اوست که در صورت پیروزی هریس در انتخابات آمریکا در ماه نوامبر، دیگر او نخواهد توانست بر روی حمایت بیقیدوشرط آمریکا از جنایاتش حساب کند. وقت برای او تنگ است و چارهی کارش همانا: خلق بحرانهای تازه برای روشن نگاهداشتن آتش جنگ و حتی سرایتدادن جنگ به مناطق جدید و توسعهی اقدامات تروریستی به کشورهای دیگر و فروش ترور به یهودیان به مثابه نشانهی موفقیت است، چراکه پایان جنگ یعنی پایان او.
با این وصف؛ پاسخ انتقامجویانه به اقدامات تروریستی او و رژیم جنایتکارش، کمک به افروختهماندنِ آتش جنگ و یاریرساندن به او برای باقیماندن بر سر جنایتکاری است.
بهترین واکنش به ترور اسماعیل هنیه، شکایتبردن از او به محافل بینالمللی و پیوستن به پروندهی گشودهی او و رژیم کودککش او در دادگاه بینالمللی لاهه میباشد که آفریقای جنوبی شاکی اولیهی آن بوده است.
در چنين مواقعی، مدیریت احساسات جریحهدارشده و هیجانات منفی و خشم و در پی آن اتخاذ تصمیم عقلانی اصلح برای کمک به برکناری و سرنگونی نتانياهو و رژیم ضدانسانیاش یک ضرورت تاریخی و برترین انتقام است.
اما پاسخ نظامی به اقدامات تروریستی او، دقیقاً همان چیزی است که او آرزو دارد تا با نگاهداشتن اسراییل در وضعیتی اضطراری و امنیتی، گریز از توافق و پرهیز از آتشبس و صلح با فلسطینیها و فرار از استعفا را توجیه و بیاثر سازد.
نمیبایست با واکنش نظامی موجبات ابقای او را فراهم کرد و هم ایران را درگیر جنگی مزمن یا حاد با چنین رژیمی -که برای بقا نیازمند جنگ است- نمود، بلکه میبایست با اقدامات دیپلماتیک قضایی در سطح بینالمللی، توطئهی جنگخواهانهی او را خنثی نمود و حذف او را از صحنهی سیاست رقم زد.
بویژه آنکه اسراییل، از روی کار آمدن دولت دکتر پزشکیان که رویکرد گفتوشنود و تعامل سازنده با جهان را وعده داده بههیچوجه خوشنود نیست و از هیچ تلاشی برای کشاندن دولت جدید در ایران به جنگ و خنثیسازی سیاست صلحآمیز او با غرب فروگذار نخواهد کرد.»
انتهای پیام