فرزانگی چیست؟ | مصطفی ملکیان
مصطفی ملکیان، فیلسوف اخلاق، در کانال تلگرامی خود نوشت: «در اينجا تعريفی از فرزانگی ارائه می دهم كه از آن من است و البته مثل بقيه تعريفها نقصهايي دارد. به نظر من فرزانگان سه ويژگی دارند:
يكي اينكه مطلقاً به دنبال حل مسائلي كه در حل آنها در زندگي عمليشان تأثير ندارند نميروند (جنبه سلبي). بيشتر مسائلي كه ما در زندگي خود به دنبال حل آنها هستيم از همين سنخاند و نه بيواسطه و نه باواسطه هيچ نتيجة عملي در پي ندارند. باید در پی پاسخ سؤالاتي بود كه حالتهای رپز را داشته باشند، از جمله اينكه:
1) سؤالاتي كه پس از طرحشان زندگي انسان عملاً با قبل از طرحشان فرق كند؛
2) آنها كه پس از يافتن جوابشان زندگي انسان عملاً با قبل از يافتن جوابشان فرق كند؛
3) آنها كه اگر به آنها جواب x بدهند زندگي انسان عملاً فرق كند با وقتي كه به آنها جواب y دهند؛
(سوال: آيا توصيه به علم نافع پيشرفت علوم را متوقف نميكند؟ جواب: در اينجا سه نكته هست: اولاً اين سخنان به گوش يكميليونم انسانهاي روي زمين هم نميخورد و از آن عده هم كه به گوششان ميخورد يك درصدشان هم فهم نميكنند و از آن ميان كه فهم ميكنند عدة كمي قبول ميكنند و از آن ميان كه قبول ميكنند عدة كمتري به مقتضاي آن عمل ميكنند. ثانياً حسن پيشرفت علوم در چيست؟ اگر در اين است كه زندگي عملي انسان را در مقام عمل بهتر ميكنند كه خب خود آن پيشرفت علوم هم مشمول اين سخن ميشود، والا خب علوم پيشرفت نكنند، امضا ندادهايم كه در زندگي عمليمان طوري سلوك كنيم كه باعث پيشرفت علوم شويم.
ثالثاً هر كدام از ما براي ادامة كمي و كيفي اين نوع زندگي حكيمانه محتاج ثروتيم و براي ثروت نياز به شغل داريم و براي شغل نياز به تخصص داريم و براي تخصص بايد يك رشتة علمي را دنبال كنيم؛ بحث در بقية كارهاي عمرمان است، آنها را صرف چه بكنيم؟ هرچند در همين انتخاب شغل هم ميتوان شغلي را انتخاب كرد كه علاوه بر درآمدزايي ارزش اضافهاي هم داشته باشد.)
ويژگي دوم اين است كه وقتي به پاسخ آن مسائل كه در زندگيشان تأثير دارد رسيدند پيگيرانه به دنبالشان ميروند (جنبة ايجابي) و مثل اكسيژن جزء ضروريات زندگيشان ميشود نه مثل دكوراسيون كه جزء تجملات به شمار ميرود. به اين حالت ميگويند «تحرّي»، يعني بهجد به دنبال چيزي بودن.
سوم اين است كه وقتي راه حل مسائل را يافتند در تمام زندگيشان به آن عمل ميكنند. از اين نظر گاه فيلسوفي كه كتابها نوشته است جواب يك سؤالش را از فرزانهاي ميپرسد، چون همة آنچه او بدانها پرداخته به كارش نميامده و آنچه به كارش ميآمده را به آن نپرداخته و نميدانسته است. فرزانگي به اين معنا را ــ كه واقعاً جاي كار دارد ــ نبايد فضيلت دانست، بلكة عصارة فضايل است.»
منبع: روانشناسی اخلاق | صفحات 215 و 216
انتهای پیام