پاشنه آشیل سرمایه اجتماعی؛ از روحانی تا پزشکیان | رضا رئیسی
رضا رئیسی، روزنامهنگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
29 اردیبهشت سال 96، هنوز گرمای تموز آغازین نگرفته بود اما سپهر سياست جمهوری اسلامی ایران یکی از داغترین و پرصلابتترین روزهای تاریخ خود را سپری کرد. با گذشت چهل سال از انقلاب اسلامی و با همه فراز و فرودهای چهار دههای، بیش از 40 میلیون شهروند ایرانی در صفهایی دور و دراز، پای صندوق رای آمدند تا به دو نامزد روحانی از نسلهای ابتدایی انقلاب با کارنامه مشخص 40 ساله، رای دهند.
هیچ گاه در طول تاریخ پسا انقلاب اسلامی، چنین سرمایه عظیم اجتماعی در وجه ایجابی آن هم با حضور دو رقیب روحانی به رغم همه گلایه ها و انتقادات چند دهه ای در افواه عمومی نسبت به این قشر، چنین پای کار مشارکت انتخاباتی نیامده بودند
چنین اندوخته عظیمی در ورای همه تخریب ها و تبلیغات، فشارهای داخلی و خارجی، کمبودها و مضایق اجتماعی و اقتصادی، می توانست حداقل تا چندین دهه نظام را در برابر همه تلاطمها بیمه و مصون سازی کند اما درست از فردای این قله زنی رفیع و این صلابت نمایان مردم سالاری دینی، راهی متفاوت طی شد!
اتفاقات و اعتراضات زمستان 96، آغازگر فصلی تازه در اتمسفر سیاسی و زوال تدریجی آن سرمایه اجتماعی عظیم بود. عوامل متعددی از بیرون و درون دست به دست هم داد تا چهار سال بعد در انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم رکورد پایین ترین مشارکت تاریخ انتخابات ریاست جمهوری رقم بخورد و در 3 انتخابات متوالی یکی بعد از دیگری روند مشارکت نزولی باشد.
بالاخره به موسم انتخابات ریاست جمهوری دوره چهاردهم در تابستان 1403 رسیدیم و با توجه به حوادث تلخ سال 1401 که آن هم پردامنهترین اعتراضات تاریخ جمهوری اسلامی بود و بر حجم فشارهای اقتصادی نیز طی این 3 سال افزوده گشته بود، اگر قرار بود همان روند و شیب نزولی تداوم و استمرار داشته باشد، بعید نبود که مشارکتی شوککننده رقم خورد.
در دور اول انتخابات هر چند مشارکت با عدد 42 درصد، یک رکورد نزولی ثبت کرد اما به جرات می توان گفت با توجه به جمیع جهات که مختصری شرح آن رفت، باز هم نتیجه رقم خورده فراتر از انتظار بود و بالاخره در دور دوم حتی طلسم این شیب نزولی 7 ساله شکسته شد و مشارکت جلوه مقبول تری به خود گرفت.
اما اکنون می توان و می بایست به تحلیل و چرایی این فراز و اوج، بعد از سیر نزولی و سقوط مشارکت و سپس ترمیم و تقویت آن در برهه انتخابات اخیر پرداخت که نه تنها شاهد باز تکرار آن گسست و تقلیل نباشیم (که دیگر در آن قله و اوج هم نیستیم) که حتی بتوانیم سیر صعودی را ارتقا بخشیده و بازگشتی مرصوص و مستحکم در برهه و آینده پیش رو رقم بزنیم.
بی گمان متغیرهای متعدد بیرون و درون ساختاری، روبنایی و زیربنایی، داخلی و خارجی دخیل در برونداد رقم خورده بوده اند که بررسی و مداقه در آن بسیار فزونتر از چنین مقالی است، در اینجا متمرکز بر رویکرد و اقدامات رئیس جمهوری دوره دوازدهم در فردای آن حماسه نمایان به گرته برداری مختصر رویدادهای آن برهه خواهیم پرداخت و سپس در تطبیق با شرایط فعلی، نکاتی که رئیس دولت چهاردهم می بایست در این بزنگاه از آن پرهیز ورزیده و اشتباهات را تکرار نکند، متذکر می شوم.
حسن روحانی که در ایام انتخابات با سخنان بی سابقه و آتشین (که شاید هنوز برخی از آن جملات مستوجب برخورد باشد)، سطح توقعات در سطوح مختلف و متکثر جامعه را بالا برده بود، از توجه ویژه به زنان، جوانان، اهل سنت، محذوفان سیاسی گفته بود و حتی وعده های سیاسی و اجتماعی بسیار فراتر از جایگاه و اختیارات رئیس جمهوری داد و در عین حال خواسته یا ناخواسته بر خلاف مشی اعتدالی اعلامی، با وعده های افراطی بر تنوره دو قطبی سازی دمیده و انشقاق سیاسی را نیز بسط و تعمیم داده بود.
جالب آنکه در فردای انتخابات با معرفی کابینه جدید، گویی سطل آب یخی بر گرمایش تنوری ریخت که خودش در آن دمیده بود. در کابینه جدید نه خبری از زنان بود و نه اهل سنت، حضور جوانان هم بسیار محدود، فانتزی و حداقلی بود و در لایه های میانی بسط و تعمیم نیافت. او که بر خطوط قرمز فراوانی در ایام انتخابات تاکید و حساسیت طیف منتقد را دوچندان برانگیخته بود، نه در رسانه و نه در بدنه سرمایه اجتماعی رویکردهای سازنده ای نداشت که حداقل بنده حامیان را حفظ و آنان را به عنوان پشتوانه در برابر منتقدان و مخالفان برانگیخته شده، در کنارش داشته باشد.
تلاطم های بیرونی و درونی و بحران های ریز و درشت یکی بعد از دیگری به سراغ دولتش می آمدند و مشخص و معلوم بود که او به تنهایی و با ساختار فشل دولتی و بی حمایت سرمایه اجتماعی که آنان را به فراموشی سپرده از پس آن بر نمی آید و چنین شد که هم تو دانی و هم من!
مسعود پزشکیان البته که از همان آغازین گام ورود به عرصه انتخابات راه متفاوتی از روحانی را پیمود. او به جای افتراق و چالش افزایی و دو قطبی سازی به سراغ انسجام و هم افزایی و وفاق سازی گام برداشت و از ابتدا بر همگان مشخص و معلوم ساخت که به دنبال دعوا و جار و جنجال نیست، او نیز به دنبال احیای سرمایه اجتماعی رفت اما آن را از مسیر متفاوتی پی گرفت.
وعده و وعیدهای تند و آتشین نداد و همواره تاکید کرد که در چارچوب اختیارات رئیس جمهوری در ساخت قدرت سیاسی گام بر خواهد داشت، مختصر آنکه به جای حرکت و تهییج در وجه سلبی بیشتر بر رویکرد ایجابی گام برداشت و از خود یک چهره مصلح و صادق به نمایش گذاشت.
درست جایی که البته پاشنه آشیل او نیز همینجا نهفته است. او بر حق و حقوق زنان، بکارگیری جوانان و استفاده از اهل سنت گفت نه در قالب جنجالی و شعارهای تو خالی که صریح و شفاف و بی پرده بر این گزاره های وفاق آفرین تاکید کرد.
او هر چند وعده های داغ و پر جلوت و تبلیغاتی نداد اما گردن و شرافتش را گرو حرفهایش گذاشت و برای مردمی مایوس که این صداقت او مایه تحرک و رجوع دوباره شان به سیاستمداران علیرغم همه تبلیغات و فشارها و تخریب ها بود، چه چیزی مهمتر از این که ببیند در آزمون معرفی کابینه، رئیس دولت صادق گفتار، چگونه عمل می کند؟
آیا آنان امید واهی بسته اند یا گل طلایی در وقت اضافی زده اند؟ بی شک سرمایه اجتماعی متکثر در لایه های مختلف و صنوف متفاوت جامعه منتظر هستند تا ببینند، جوانان، زنان، اهل سنت و کسانی که همواره از حلقه های بسته قدرت و سطوح عالی مدیریتی بیرون بوده اند در دولت وفاق ملی مسعود پزشکیان، شاکله و موضوعیت دارند یا در بر همان پاشنه قبلی می چرخد. نکته ای که به زودی مشخص و راه و مسیر دولت در قبال احیا یا تقلیل سرمایه اجتماعی و پیوست مرصوص یا گستت نهاد دولت-ملت را مشخص خواهد کرد.
انتهای پیام