غربت اهواز
«رضا صادقیان» عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی دربارهی خوزستان نوشت: این روزها بارش باران در اهواز ، آبادان، خرمشهر و… با قطع شدن آب، برق و دلهره روزافزون اکثر شهروندان همراه است. رییسجمهور در سفر اخیر خود به خوزستان قول داده است مردم قطعی برق را به شکل روزهای گذشته نداشته باشند با این حال باران همچون خاک، گرد و غبار و پدیده شوم و خانمانسوز ریزگردها در خوزستان ترس آفرین شده است.
گویا حی و حاضر بودن ترس و دلهره بخش جداناشدنی از زندگی مردم خوزستان بوده و هست. شهروندانی که اضطراب زاید بخشی از زندگی روزمره آنان است.
از فردای جنگ این ترس همهگیر شد، شنیدن صدای هواپیمای ارتش بعثی عراق، صدای بمبارانهای هوایی، شنیدن صدای آژیر قرمز، ترس از ویران شدن خانه و کاشانه، ترس از بیماریهای تنفسی، نگران از فردایی که مشخص نیست هوا سالم است و یا خیر، وحشت از آب شُرب غیربهداشتی، ترس از برق رفتن، وحشت از صدای گوشخراش ترکیدن ترانسها و ایستگاههای برق و… حال باران به این لیست پردغدغه افزوده شده است.
اینکه قول ریاست جمهور بعد از پیگریهای صورت گرفته از سوی وزارت نیرو به عمل پیوند بخورد یا خیر، اما زیبندهی استان خوزستان نیست که مرکز استان در کمتر از چند ثانیه بعد از بارش باران در خاموشی مطلق فرو برود. گویی فرو رفتن در خاموشی دنبالهدار تجربهی نوین زندگی در کلانشهر اهواز است، هر جایی هستی مگر مرکز استان، تاریکی همهجا را فرا میگیرد. تفاوتی نمیکند در کدام یک از مناطق شهر سکوت داشته باشی، بارش باران یعنی آمدن تاریکی.
آمدن مسوولان اجرایی و نمایندگان مجلس به صدا و سیمای مرکز استان خوزستان و شبکهی خبر به غیر از بیان حرفهای تکراری آوردهای برای مردم خوزستان ندارد، خوزستانیها در پی باز شدن این گرههای جانستان هستند و نه شنیدن سخنان قشنگتر و امیدهای تازهتر. شهروندانی که لحظه به لحظه در حصار مشکلات مضاعف گرفتار آمدند، شنیدن این سخنان دردی از دردهای آنان را درمان نخواهد کرد. شاید بهتر باشد در چنین شرایطی مسئولان اجرایی سخن نگویند. دورهی سخن درمانی و مصاحبههای پرشمار از سوی مسوولان شاید در زمانی کوتاه آب سردی باشد بر پیکر نحیف شده شهروندان خوزستانی، ولی شنیدن و ندیدن سیاستهای اجرایی معطوف به هدف دستاوری به غیر از دلسرد کردن مردم خوزستان ندارد. دلسری که دامنهی آن تنها به خدمات ارائه شده از سوی دولت و شهرداری ختم نخواهد شد.
وضعیت امروز شهروندان استان خوزستان به نقطهای رسیده که فقط خواهان رفع این گرفتاریهای پرحاشیه هستند، تفاوتی نمیکند این گره کور به دست کدام یک از مسوولان گشوده شود.
قطع شدن آب، برق و تعطیل شدن کلیهی ادارت و مراکز آموزشی به دلیل پدیدهی ریزگردها طی سالهای اخیر نه تنها روند رو به بهبود را نشان نمیدهد، بلکه پدیدهی گردوغبار از مسالهای محلی که با وزش بادهای موسمی شکل میگرفت رفته رفته به بحران زیست محیطی برای کل استان خوزستان تبدیل شد.
خشک شدن بخش عظیمی از تالاب هورالعظیم، خشک شدن بیابانهای همیشه پرآب میان جادههای شهرهای خوزستان، کاهش شدید آب رودخانهی کارون و خشک شدن رودخانهی زهره در یک روز و یک هفته رخ نداد. صدای بسیار بلند این زنگ خطر در سال نخست شکلگیری دولت نهم به گوش همگان رسید، ولی آن زنگ خطر بارها و بارها از روی اجبار و در اوج ناچاری شنیده شد ولی درمان نشد و سیاستهای ابلاغی مسوولان اجرایی وقت راه به جایی نبرد. وزیران وقت به جای یافتن راهحل این گرفتاری همهجانبه که کلیت زیست و شرایط زندگی را در شهر اهواز و دیگر شهرهای خوزستان تهدید میکرد و تنها مخاطرات زیستمحیطی را در بر نمیگرفت وارد درگیری با یکدیگر شدند، یادشان آمد تمام گلایههای سالهای اخیر را با همدیگر تسویه کنند. وزات کشاورزی سخن از کمکاری و ندادن مالچ ارزان قیمت توسط وزارت نفت گفت و جلسات فراوانی شکل گرفت ولی همچنان به میزان گردوغبارها در استان افزوده میشد.
به دلیل پیشبینی نکردن پیامدهای پدیده گردوغبار و نیافتن راه چارهای کاربردی، حال شاهد وقایع تلخی هستیم که زندگی شهروندان شهرهای خوزستان را دچار اخلال کرده است. به عبارتی نه تنها از میزان، فراوانی و تکرار ریزگردها کاسته نشد بلکه در وضعیت فعلی ناظر بازتاب کمکاری و پیشبینی نکردن مشکلات جدید هستیم. گویا برای شماری از مسوولان گردوخاک برای مدت زمانی کوتاه و یا چند روز در آسمان خوزستان خودنمایی میکند و به پایان میرسد، به جای یافتن راهی کمهزینه و بهرهور و سرعت بخشیدن به سیاستهای در دست اقدام به تعطیل کردن استان خوزستان اقدام میشود. هر کدام از این تعطیلیهای پی در پی نشان از پاک کردن صورت مساله است، تعطیل کردن ادارات، مداراس، توصیه به شهروندان برای خارج نشدن از منزل و دعوت آنان به صبر و حوصله نشانهی نپرداختن به معضل اصلی است.
نمیتوان آموختهها و دانش انباشت شده درباره آمایش سرزمین را صرفاً به کتابخانهها و پایاننامههای دانشجویی خلاصه کرد و در هنگام بروز مشکلات زیست محیطی راه دیگر رفت. هنگامی که اولین علایم گردوخاکهای محلی در آسمان شهرهای خوزستان مشاهده شد و بوی خاک به مشام شهروندان رسید و نفس آنان به شمارش افتاد، مشخص بود پدیدهی ریزگردها صرفاً به ریههای مردم، به ترس آنان، تعطیل شدن مدارس و ادارههای استان خوزستان، کم شدن کسب و کار و تیتر نخست روزنامههای کشور و خبرهای صدا و سیما خلاصه نخواهد شد. شاید اگر در بر همین پاشنه بچرخد شاهد سیل عظیم مهاجرت مردم خوزستان به شهرهای دیگر خواهیم بود.
گویا انتهای قصه تلخ زندگی مردم خوزستان با مهاجرتی دیگر در نیم قرن اخیر پیوند خواهد خورد. اگر مهاجرت نخست از روی اجبار و برای حفظ جان بود و جنگ باعث شد بسیاری از مردم خوزستان به شهرهای دیگر مهاجرت کنند، حال پدیده گردوغبارهای جانستان، رفتن برق و آب مردم را دوباره مجبور به کوچ کند.
تصویب بودجه دویست میلیاردی هیات دولت در سفر اخیر به خوزستان جای امیدواری دربارهی این استان را نشان میدهد، ولی مشکل اصلی مردم خوزستان طی سالهای گذشته بارش بیوقفه خاک بوده، خاکی که دلی برای زندگی نگذاشته است. بنابراین نیاز است بحران ریزگردها را از سرمنشاء آن تدبیر شود.
انتهای پیام
سلام دكتر جان همانگونه كه روال حكومت داري در اين مرز وبوم رائج شده هميشه مسول قبلي است كه گناه وخلاف كرده وچيم مجال برگشت خاطئ نيست خطاط مستدام است وپاسخگويي ندارد
مهم اين است كاشفان خطا در راستاي رفع ان چه كردنند كه نكردنند وهميشه ان را چماق نموده در دست ميچرخانند ولي يقين دار دست نگه دارنده چماق خسته مي شود وان چماق وها شده وبر ئر انها فرود مي أيد
وضعیت اهواز نگران کننده است. انشاالله با کمک های رهبری و ریاست جمهوری مشکل گرد و غبارها حل گردد.
بهزاد
از این بودجه ها زیاد دادن به استان ولی متاسفانه تا الان هیچ ثمره ای برای مردم استان نداشته و روز به روز هم بدتر میشه.
گمان نمی کنم تا به حال بودجه ای خارج از برنامه پرداخت کرده باشند. به هر حال این حرکت جدید است.
بوالله هرگز دران 8ساله جنگ تحمیلی یکروز را بدغدغه مانند حالا نداشتیم.
سلام و عرض ارادت.
متاسفانه وضعیت الان با زمان جنگ قابل مقایسه نیست. در دوره جنگ همه مردم مشکلاتی شبیه به همدیگر داشتند و هر کس کمبودهایی داشت که با دیدن کمبودهای انسان های دیگر آرام می گرفت و شرایط را قبول می کرد. ولی در شرایط امروز کشور و با دیدن شهرهای دیگر ناخواسته این حس ناامیدی در جان مردم ریشه می دواند و افق روشنی در مقابل مردم خوزستان قرار نمی دهد. تنها امیدی که دارم اینجاست که مردم خوزستان صدای خود را به گوش دولت و تصمیمگیران برسانند و از فضای رسانه ها بیش از هر زمان دیگری استفاده کنند. بعد از اتفاقات چند روز قبل به گمانم صدای مردم خوزستان بهتر از دیگر زمانها به گوش مسولان رسید. ورود مقام رهبری و بخش اجرایی نوید شرایط بهتری را میدهد.
تنفس غیر ممکن برق قطع اب قطع ………