نقدی مجدد بر شورای ناظر و مجری نماز جمعه
«محمد توکلی» عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در پاسخ به یادداشت «پاسخ به نقد شورای سیاست گذاری ائمه جمعه» [لینک] و برخی کامنت های زیر آن یادداشت و یادداشت قبلی خود با عنوان «» [لینک] نوشت:
با تشکر از نقدی که جناب آقای حسنی بر یادداشتی درباره عملکرد برخی ائمه جمعه نوشته اند، پیش از توضیح در باره ی برخی موارد مطرح شده از سوی ایشان بهتر آن است که همه به عنوان یک مقدمه به این سه سوال فکر کنیم. احتمالا پاسخ به این سوالات ما را به نقاط مشترکی خواهد رساند.
۱- تصمیم گیران در این موضوع منافع حزبی را به منافع ملی ترجیح نداده اند؟
۲- درباره نوع نگاه نظام سیاسی به خاتمی، سیاست خارجی دولت و … بین «گل و بلبل» نبودن نگاه به این موارد با هتاکی ها از برخی تریبون های نماز جمعه تفاوتی نیست؟
۳- عدم برخورد با برخی ائمه جمعه که مرتکب هتاکی شده اند نشان دهنده ناکارآمدی سامانه نظارت بر عملکرد آنان نیست؟
یکم. در این نکته که با کنار هم نهادن چند مصداق (در اینجا چند جمله) نمی بایست به یک نتیجه گیری کلی رسید اختلاف نظری وجود ندارد و انصاف و عقل ما را به این سمت رهنمون می کند که نمی بایست از برخی مصادیق نتیجه گیری قطعی و کلی کرد اما شوربختانه باید اذعان کنیم که موضوع مورد بحث مساله ای فراتر از چند جمله است و تقریبا به شکل هفتگی شاهد این گونه مسائل هستیم، در نتیجه مساله مورد اعتراض رویه ای است که هر هفته تکرار می شود و باعث بروز التهاب هایی است و آن سه مثال تنها به عنوان چند نمونه از نمونه های پر شمار عملکرد سوال برانگیز تعدادی از ائمه جمعه یادآوری شده است.
دوم. در توضیح تفاوت شخصیت حقوقی و حقیقی تصمیم گیران این موضوع توضیح داده اند که تا زمانی که فعالیت های سیاسی ستاد نماز جمعه با وظایفشان در این حوزه تداخل نکند و منافع ملی را بر منافع حزبی ترجیح دهند فعالیت های سیاسی ریاست ستاد و دیگر تصمیم گیران بلامانع است. سخن حق و درستی است اما مشکل دقیقا از همین جا آغاز می شود که حضرات همین «خط قرمز» را رعایت نکرده اند. آیا اگر فعالیت های حزبی در عملکردشان تداخلی نداشت شاهد حضور چهره هایی که ذیل اقلیتی تندرو در جریان اصولگرا تعریف می شوند به عنوان سخنرانان پیش از خطبه بودیم؟ به عنوان مثال در زمانی که علیرضا زاکانی با رای منفی مردم روبرو شده است حضورش برای وارونه نمایی دستاوردهای حاصل از برجام چه معنایی دارد آن هم با عنوان رییس کمیسیونی که در آن روزها ماموریتش به اتمام رسیده بود و اساسا وجود خارجی نداشته است. یا حضور همیشگی رحیم پور ازغدی در خطبه های مختلف نماز جمعه که با اتهام زنی های بی سند و مدرک به چهره های مختلف سیاسی همراه بوده است؟ آیا اگر آقایان ستاد نماز جمعه فعالیت حزبی – سیاسی شان در انجام وظیفه شان مداخله نداده بودند شاهد آن بودیم که این تریبون تبدیل به تریبونی یک طرفه شود که تنها یک جریان سیاسی از آن بهره مند شود؟ از سویی دیگر منافع ملی ایجاب می کند که آرامش و وحدت ملی کشور حفظ شود و این دقیقا در نقطه مقابل التهاب آفرینی های هفتگی برخی ائمه جمعه است. ستاد نماز جمعه برای صیانت از منافع ملی کشور چه برخوردی با التهاب آفرینان که خواسته یا ناخواسته وحدت کشور را نشانه می گیرند داشته است؟
سوم. درباره نوع رابطه متقابل بین سید محمد خاتمی و رهبری نظام قطعا هر کس از مختصر فهم سیاسی هم برخوردار باشد متوجه می شود که این رابطه «گل و بلبل» نیست و این اختلاف نظر لزوما به وقایع تلخ پس از انتخابات ۸۸ هم باز نمی گردد و مساله ریشه دار تر از این حرف هاست؛ دو نگاه و منش متفاوت در حوزه های مختلف سیاسی، فرهنگی و … است. اما آنچه که می توان از آن با عنوان «تحریف یک اختلاف طبیعی» نام برد تلاشی است که افراطیون دو سوی سیاست سالهاست مشغول آنند. تندروهای اصولگرا به ویژه پس از وقایع ۸۸ با بزرگنمایی این «اختلافات طبیعی» سعی در افزایش فاصله ها دارند تا با استفاده از این خلاء و «گل آلود کردن آب» ماهی خود را صید کنند و در سوی مقابل نیز بدخواهان نظام هستند که با عدم شناخت از خاتمی به دنبال آن هستند که او را رهبر مخالفان نظام معرفی کنند. این متوهمان تندرو از هر دو سو که دو روی سکه تندروی اند در همین موضوع آشتی ملی و نوع مواجهه رهبری با آن نیز به دنبال اجرای همان ترفند بودند. بدخواهان نظام اعتراض تند رهبری نظام به رفتارهایی غلط در عاشورای ۸۸ را که میرحسین موسوی نیز در همان روزها در بیانیه اش از آن ها اعلام «بیزاری» کرده بود، اعلام مخالفت با خاتمی معنا کردند و تندروهای اصولگرا نیز بدون توجه به این جمله که «قهری وجود ندارد» سعی در القای این نکته داشته اند که مقصود رهبری مخالفت با خاتمی ست. دو لبه قیچی افراط تمام تلاش خود را در هر موضوعی به کار می بندند تا اعضای خانواده نظام را رودرروی یکدیگر نشان دهند. حال پرسش اساسی آن است که حضرات ائمه جمعه در کجای این پازل قرار گرفته اند؟ آیا آنچه آنان در پوشش دفاع از نظام و رهبری بیان کردند هیچ تشابهی به «قهری وجود ندارد» یا تاکید بر معدود بودن آشوبگران و هتاکان وقایع۸۸ که همواره مورد اعتراض رهبران آن جریان اعتراضی هم بوده اند داشته است؟ به نظر می آید برخی به عمد یا سهوا مشغول تحریف آنچه درباره آشتی ملی بیان شده است هستند. از طرف دیگر بیاییم فرض را بر این بگذاریم که آشتی ملی ایده اشتباهی است و ائمه جمعه نیز از اساس با آن مخالف باشند. برای ابراز مخالفت با یک پیشنهاد چه نیازی است به هتاکی و ایجاد التهاب؟
چهارم. درباره برجام و مذاکره با امریکا اشاره ای به بیانات رهبری در مردادماه ۹۵ شده است که در نهی از مذاکره با امریکا نکاتی را مطرح کرده اند. همانطور که مشخص است این سخنان مربوط به پس از توافق وین است و در پاسخ به کسانی است که معتقدند همانطور که دیپلمات های ایرانی توانستند پرونده هسته ای ایران را با موفقیت ببندند و موانع تحریمی را از سر راه کشور بردارند می بایست در سایر حوزه های تنش زا با ایالات متحده نیز از این ظرفیت استفاده کنیم. (اینکه کدام یک از این دو نگاه در راستای منافع ملی است در اینجا محل بحث نیست) بنابراین آنچه به عنوان مثالی بر عدم رضایت رهبری از مذاکرات هسته ای عنوان شده است مطلقا ارتباطی به برجام و مذاکرات هسته ای نداشته بلکه هشداری برای مذاکره در سایر حوزه هاست. آنچه رهبر انقلاب در خصوص ظریف و تیم همراهش و همچنین مذاکرات منجر به برجام گفته اند «شجاع، غیور، متدین و امین» خواندن مذاکره کنندگان بوده است و در جای دیگر درباره «ایستادگی در برابر حرف زور طرف مقابل و عقب نشینی دشمن» سخن گفته اند و پس از پایان کار نیز از این گفته اند که ظریف و همراهانش «در قضیه برجام آزمون خوبی از سر گذراندند.» در نتیجه همانطور که مشخص است اگر نقدی هم باشد ادبیات «بگو غلط کردم» ذیل گفتمان رهبری جای نمی گیرد ، مگر اینکه آن امام جمعه محترم خارج از این چارچوب مشغول نطق هفتگی است.
پنجم. در بخشی از نقد منتشر شده آمده است که «شورای سیاست گذاری ائمه جمعه هم سیاست گذار است هم مجری ست و هم ناظر بر عملکرد ائمه جمعه»، شاید مبنای مشکل همینجا باشد که مجری و ناظر یکی است و همین موضوع سبب آن شده است که مکانیسم نظارت بر عملکرد ائمه جمعه به شدت ناکارآمد جلوه کند. به گونه ای که شاهد آن هستیم هیچ نوع تغییر و اصلاحی در برخی خطاهای مشهود دیده نمی شود.
ششم. نکته آخر آن است که آیا ائمه جمعه لزوما باید همان نکاتی را که رهبری نظام مطرح می کنند برای مردم تکرار کنند؟ بر فرض اگر امام جمعه ای نقدی بر نظر ارائه شده از سوی ایشان که تبدیل به نظری پر تکرار در جریان رسمی شده است داشته باشد امکان بیان آن از تریبون نماز جمعه وجود دارد؟ آیا یکی از علل کم رونق شدن نمازهای جمعه نمی تواند همین تک صدایی آزاردهنده در آن باشد؟ آیا فرآیند انتخاب امامان جمعه دچار مشکلی نشده است؟
انتهای پیام
درود بر شما جناب توكلى، ايرادات خوبى را به نقد مذكور وارد كرده ايد.يكى ديگر از مشكلات مهم نمازهاى جمعه اينستكه نه تنها اكثر قريب به اتفاق امامان جمعه از يك طيف سياسى اند بلكه مع الاسف اعضاى ستاد نماز جمعه نيز همگى از همان طيف سياسى انتخاب شده اند ! مشكلى كه در بيشتر نهادهاى انتصابى وجود دارد.
در مقاله آقای حسنی به این اشاره شده بود که خود شورای سیاستگذاری ائمه جمعه توسط نهاد بالا دستی یعنی بازرسی رهبری نظارت ميشه.
این نظارت بالادستی منافاتی با نظارت درون سازمانی نداره ؛
آقای توکلی گفته بود نظارتی بر ائمه جمعه نیست که آقای حسنی هم اشاره به راه های نظارتی شورا و نهادهای بالادستی بر ائمه جمعه کردند.
نکته اصلی اما اینجاست که آقای توکلی با استانداردهای خودشان میخواهند ائمه جمعه را قضاوت کنند که این ایرادی ندارد اما این قضاوت و استاندارها را به پای رهبری نوشتن یک بی انصافی ست.
طبق استانداردهای رهبری عملکرد ائمه جمعه حداقل در مواردی مثل آقای علم الهدی قابل قبول بوده؛ نشانه اش هم اینکه آقای علم الهدی چند ماه پیش علاوه بر منصب امامت جمعه مشهد؛ نماینده ولی فقیه در استان هم شدند.
پس اینکه عملکرد چند امام جمعه مورد تایید امثال آقای توکلی نیست دلیل نميشود بگوییم مورد تایید رهبری هم نیست.
ببینید رهبری خودشان ملاک و معیار مشخص کردند این بیانات رهبری ست در مرداد نود و پنج:
“اگرچنانچه در زیر عبای بنده کسی حرفی بزند که من با آن مخالفم، خب بایستی او را از زیر عبایم بیرون کنم؛ بایستی اعلام کنم که مخالفم وَالّا بهحساب من گذاشته خواهد شد؛ همهی وزن و وزانتی که صاحب عبا دارد، پشتوانهی آن حرف خواهد شد. ”
پس خواهشا علاقه خود به سید محمد خاتمی را به این و آن حواله نکنید.