یادداشت سفیر ایران در انگلیس درباره فروشنده فرهادی
«حمید بعیدی نژاد» سفیر ایران در انگلیس در یادداشتی به مناسبت انتخاب فیلم «فروشنده» به عنوان بهترین فیلم خارجی اسکار در تلگرام نوشت:
امشب اصغر فرهادي با فيلم فروشنده ركوردهاي بيسابقه اي از خود بر جاي گذاشت. او نه تنها با گرفتن دومين جايزه بهترين فيلم خارجي در جشنواره اسكار در رده ي تعداد معدودي از بزرگترين سينماگران جهان چون برگمن، فليني و دسيكا قرار گرفت بلكه حتي قبل از آنكه جايزه خود را از جامعه هنري اسكار بگيرد، جايزه خود را از مردم گرفت. ديشب در اتفاقي نادر در تاريخ سينما به ابتكار صادق خان شهردار لندن فيلم فروشنده در ميدان بزرگ ترافالگار به نمايش عمومي در آمد، مراسمي كه با حمايت وسيع مردمي پيامي بسيار آشكار براي دولتمردان آمريكا داشت. فرهادي با عدم حضور خود در مراسم پاياني اسكار پيام مهم مخالفت با افراطي گري و توسل به سياست تبعيض و جدايي انسانها را به زباني رسا به جهانيان اعلام كرد و مردم سراسر جهان از جمله در لندن حمايت خود را از او اعلام كردند.
ما بايد اين نهضت فرهنگي دفاع از مردم در برابر سياستهاي تبعيض آميز دولت آمريكا از جمله توسط هاليوود را قدر بدانيم. يادمان نمي رود كه بيش از يك دهه پيش همين هاليوود در فضايي متفاوت و تلخ با حمايت از فيلم “آرگو” كه تم ضد ايراني داشت يكپارچه به حمايت از سياستهاي وقت دولت آمريكا در محكوميت ايران روي آورده بود. اين را مديون فضاي جديد بين المللي و هنر فرهادي هستيم.
فيلم فروشنده يك اثر هنري و در سطح بالاي سينمايي است. فيلمنانه و بازي عالي بازيگران آن از همان آغاز تا پايان فيلم، بيننده را ميخكوب مي كند. يك صحنه اضافي هم در فيلم نيست و همه صحنه ها با قصد و اراده طراحي شده و بخوبي در خدمت هدف غايي فيلم هستند. كمال هنري و فني اين فيلم مديون كارگرداني حرفه اي شخص آقاي فرهادي است كه با نگاهي نقادانه با يافتن و رفع عيبهاي كار خود، در واقع خود بزرگترين نقاد فيلم خود بوده است. و اين در حاليست كه باوجود تمامي دقتهاي وسواس گونه كارگردان، فرهادي متواضعانه در هيچ كجاي فيلم حضور خود را به رخ بيننده نمي كشد.
فروشنده همچنين براي ستايش از پيوند ناگسستني ميان هنر سينما و ادبيات و تئاتر، مسير فيلم را با اجراي تئاتر معروف فروشنده اثر آرتور ميلر كه دو قهرمان بازيگر فيلم يعني عماد و رعنا از بازيگر آن هستند همگام نموده است. همچنين عماد قهرمان اصلي فيلم كه شهاب حسيني به زيبايي تمام نقش او را بازي مي كند بعنوان معلم ادبيات ضمن تدريس داستان گاو اثر ساعدي به بچه هاي دبيرستان، فيلم گاو اثر مهرجويي را كه از آثار فاخر سينمايي ايران است را هم براي آنها به نمايش مي گذارد.
فيلم فروشنده برخلاف تصور عده اي كه بعلت عدم دقت كافي در مضامين فيلم بوجود آمده، به غايت و با تمامي وجود فيلمي اخلاقي است، چرا كه دغدغه آن يافتن پاسخ به يك مسئله اخلاقيست. پيام غايي فيلم فروشنده تكريم حفظ آبرو و اهميت حريم خصوصي است، امري كه حفظ و احترام به آن براي تمامي اعضاي جامعه چه بزرگ و كوچك و چه زن و مرد بايد اصلي محوري باشد. و يادآوري اين پيام براي جامعه ايران كه حفظ حرمتها و آبروي افراد همواره از نقاط برجسته فرهنگي آن بوده است، چقدر ميتواند جذاب و الهام بخش باشد.
شروع فيلم با خراب شدن خانه خانواده قهرمان فيلم كه بعلت گودبرداري خانه مجاور براي ساخت و ساز آغاز ميشود بسيار كوبنده است، و اين خود تمثيلي از اينست كه روند و مسير حركت زندگي همه جا در دست ما نيست بلكه به يكباره وقايع خارجي ميتواند عميقا مسير زندگي ما را تغيير دهد، كما اينكه براي اين خانواده پيش مي آيد. فيلم بخوبي نشان ميدهد كه آرامش خانوادگي رعنا و عماد كه زندگي خوب و محبت آميزي با هم دارند به يكباره با ورود يك غريبه به خانه اجاره اي جديد آنها بهنگام نبودن عماد در خانه و مضروب شدن رعنا در حمام از بين مي رود. چنانچه بيننده با دقت در مضامين فيلم در انتهاي ماجرا متوجه خواهد شد، مردِ مهاجم رعنا را با زن ديگري كه قبلا در اين خانه سكونت داشته است اشتباه گرفته و رعنا هم قبل از آنكه مورد تعرض او قرار گيرد با پرت كردن خود در شيشه از خود دفاع مي كند و مرد فرار مي كند اما اين حادثه و حدس و گمانهاي متفاوت مردم از حادثه اين زن و شوهر را رنج مي دهد و منجر به از بين رفتن آبرو و حريم شخصي اين خانواده در چشم همسايگان و همكاران ميشود. اما ادامه اين ماجرا باعث ميگردد كه اين زن و مرد كه تا بحال زندگي خوبي را در تفاهم با يكديگر داشته اند، حالا در خصوص نحوه مواجهه و برخورد با اين موضوع دچار اختلاف شوند. رعنا از طرح و پيگيري اين حادثه حسي منفي دارد چون ياد آوري صحنه هاي تعرض به منزل امن و حريم خصوصي او، آثار مخربي در آرامش روح و جسم او پديد مي آورد. بعلاوه با هر بار طرح موضوع، آبرو و حريم شخصي خود را بار ديگر در برابر غريبه ها در خطر و تهديد مي بيند.
ولي عماد حس ديگري دارد. او از بي آبرو شدن نزد مردم بشدت ناراحت است و بدنبال كشف حقيقت ماجرا و بفكر انتقام است. عماد كنجكاوانه در نهايت به شيوه اي كارآگاهي وجذاب مرد مهاجم را پيدا كرده و با صحنه سازي او را به خانه خلوت خود مي كشاند و تصميم ميگيرد از آن مرد انتقام بگيرد و آبروي او را نزد خانواده اش بريزد و او را بي حيثيت كند. و در اين راه آنقدر پيش مي رود كه تنها با تهديد زن متوقف ميشود. اين دقيقا چيزيست كه زن نميتواند بپذيرد و اصرار دارد كه مرد بر حس انتقام خود غلبه كند و آبروي آن مرد را نزد خانواده اش از بين نبرد. اين نه به اين دليل است كه رعنا از آنمرد ناراحت نيست و يا او را بخشيده است، نه. چنانچه در فيلم مي بينيم، زندگي براي رعنا بعد از تهاجم اين مرد به خانه ي او و شكسته شدن حريم شخصي او ديگر هيچوقت به شرايط عادي برنگشت. رعنا ديگر از آن خانه وحشت دارد و نميتواند ديگر در آن خانه تنها بماند، چنانچه حاضر است زمانيكه عماد به كلاس تدريس ميرود تمام وقت در ماشين همسرش منتظر او بماند ولي در خانه نماند. او ديگر حتي وحشت دارد كه بار ديگر از حمام آن خانه استفاده كند. زندگي روحي و خانواده اي او همه به يكباره دچار تغييرات شگرفي شده است، نزد در و همسايه به او نگاه ديگري ميشود كه براي او بسيار دردناك است. خواب و خوراك از او گرفته شده است. اما وقتي مي بيند كه با رفتن آبروي مرد مهاجم حالا همين اتفاقات ميخواهد براي شخص ديگري بيفتد، اينجا بر روي حس انتقام پاي ميگذارد و خواستار بخشش آن مرد ميشود. ميداند كه انتقام، حس جريحه دار شده او را بر نمي گرداند ولي با بردن آبروي آن مرد، نه تنها زندگي خود آن مرد بلكه آبروي همسر و دختر و داماد جوان بيگناه او كه با هزاران اميد قصد ازدواج دارند نيز ازميان خواهد رفت و زندگي آنها بخطر خواهد افتاد. او به صراحت مي بيند كه انتقام و از بين بردن آبروي مرد به از دست رفتن تمامي زندگي و حيثيت او منجر ميشود، مردي كه با اين سن و سال چنان چهره اي ظاهر الصلاح از خود در خانواده ساخته است كه همه او را فردي اخلاقي، شايسته و فداكار براي همسر و خانواده اش مي دانند و از پَستي هاي او در بيرون از خانه بي خبرند. در اين مرحله براي رعنا حفظ آبروي مرد و خانواده اش آنقدر ارزشمند است كه حاضر است براي حفظ آن از زندگي خود هم مايه بگذارد. در اينجاست كه فيلم با نفي انتقام كه به از بين بردن آبروي انساني ديگر منجر شود به هدف خود ميرسد و به آن وفادار مي ماند.
و بدين ترتيب است كه اينجا اقتضا ميكند بر عكس شروع مهيج خود، فيلم پاياني آرام داشته باشد تا بعد از يك رشته جريان وقايع سريع و تند، بيننده نيز در كنار رعنا و عماد كه در بازگشت به زندگي خود در تاتر به فكري عميق فرو رفته اند، چند دقيقه اي در آرامش كامل بهتر به اين موضوع فكر كند كه انتقام مشكلي را حل نمي كند بلكه چرخه ي نا امني و بي ثباتي روحي و مادي جامعه را بر هم مي ريزد.
و در انتها آنكه البته هر كس ميتواند با پيام فيلم مخالف باشد و يا نتيجه گيري آنرا نپسندد، اما اين قضاوت متفاوت، اين نتيجه را تغيير نميدهد كه فروشنده فيلمي بغايت اخلاقي و تلاشي صادقانه براي نشان دادن راهي براي حل برخي از مشكلات اجتماعي عصر ما ميباشد.
انتهای پیام