خرید تور نوروزی

سرگردانی اصلاح­‌طلبی میان طلبکاری مغرورانه و مطالبه‌گری مسئولانه

سیاوش خوشدل، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی نوشت:
 
پیشتر می‌خواستم این یادداشت را با عنوان «اصلاح‌طلبی شب انتخاباتی، درس خواندن شب‌امتحانی» بنویسم.

چرا که در روزها و شب‌های منتهی به انتخابات، برخی از اظهارنظرها و اعلام حمایت‌ها و اقدام به تبلیغات را که می‌دیدم، دچار شگفتی می‌شدم. کسانی که سال‌ها با موج «پشیمانیم» همراه شده‌بودند و همین چهار ماه پیش، مشغول نقد یا تمسخر «روزنه‌گشایی» بودند، حالا می‌خواهند رأی بدهند.

محسن رنانی از خواب‌های آشفته‌اش و کلنجار رفتن برای اینکه قانع شود رأی بدهد می‌نویسد، احمد زیدآبادی از این می‌گوید که این بار احساس ترس کرده و رأی می‌دهد، یاسر میردامادی اعلام خطر می‌کند و از همۀ اینها شاخص‌تر، سیّد محمّد خاتمی که همین چند ماه پیش گفته انتخابات دچار دگردیسی شده و صوتی از او منتشر شده که برای کنار مردم ایستادن در انتخابات مجلس رأی نداده، حالا می‌گوید رأی می‌دهد. نه مثل ۱۳۹۰ و ۱۴۰۰ که خشک و خالی بیاید رأی بدهد و برود. با اعلام حمایت از نامزدی که به او رأی می‌دهد. در یادداشتی با عنوان «دگردیسی انتخابات یا دگردیسی خاتمی و دوستان» به نقد این مواضع پرداخته‌بودم.  
 
این طیف متنوّع از افراد مرتبط با حوزۀ سیاست که در سال‌ها و ماه‌های پیش، با موج ناامیدی از سیاست‌ورزی همراه بوده‌اند و با گفتار و رفتار خود، این تحلیل را به جامعه عرضه کرده‌اند که مشارکت انتخاباتی فایده ندارد و بلکه مضرّ است، چگونه می‌توانند در طول چند هفته، تحلیلی در جهت مخالف آنچه مقبول اکثر جامعه افتاده‌است ارائه بدهند؟

نمی‌شود که جامعه‌ای را سال‌ها بابت تحریم و قهر انتخاباتی ستود و به ناگهان توقّع داشت که خلاف آن شیوه عمل کند. کما اینکه در عمل همین اتّفاق افتاد. حاصل تغییر موضع همۀ همراهان با موج «تمومه ماجرا»، کسب یک‌چهارم آرا بود.
 
درست مانند دانش‌آموز و دانشجویی که در طول ترم درس نخوانده و با ضرب و زور شب‌بیداری دم امتحان می‌خواهد نمره‌ای بیاورد.
 
کاش فقط همین بود؛ دولتی که با اقبال دقیقۀ نودی و بلکه به لطف ضربۀ پنالتی پنجم به مرحلۀ بعد صعود کرده، از لحظۀ بعد از اعلام پیروزی، با سیل خواسته‌های ریز و درشت روبه‌رو می­شود. طبیعی است. اصلاً «مسئولیت» یعنی در جایگاه مورد «سؤال» قرارگرفتن و حتّی زیر سؤال رفتن.
 
امّا روشن است که میان حجم و کیفیت این درخواست‌ها و پرسش‌ها و نقدها و وضعیت و موقعیتی که دولت روی کار آمده باید نسبتی معقول و سنجیده وجود داشته‌باشد.

فعلاً مهم­ترین مطالبات حول محور انتخاب اعضای کابینه است. می‌دانیم که وزرا باید از مجلس رأی اعتماد بگیرند. کدام مجلس؟ همان مجلسی که چند ماه پیش با سنّت قهر و تحریم انتخاباتی، در اختیار سرسخت‌ترین مخالفان اصلاح‌طلبان و منتقدان قرار گرفته‌است؛ به گونه‌ای که رئیس فعلی مجلس در مقایسه با آنها به سمت میانه‌رویی میل می‌کند.

مسعود پزشکیان باید این سدّ بزرگ را در چینش کابینه در نظر بگیرد. همان طور که محمّد خاتمی هم با وجود پشتوانۀ رأی قاطع اکثریت واجدان، می‌بایست ترکیب مجلس پنجم را در نظر می‌گرفت.
 
تازه این محدودیت و شرایطی است که در قانون آمده‌است. ملاحظات و ظرافت‌هایی هم در انتخاب وزرا و همکاران هست که به رویۀ جاری تبدیل شده‌است.
 
سؤال از پزشکیان، چه در مقام درخواست و چه در مقام پرسش، در صورتی می‌تواند یک مطالبۀ محاسبه‌شده باشد که به واقعیت‌های عرصۀ سیاسی در آن توجّه شده‌باشد. در غیر این صورت، طلبکاری‌های بی‌حساب‌وکتابی است که یادآور رؤیااندیشی‌های خام دورۀ اصلاحات است که تازه با دوران چهارسالۀ مجلس ششم هم که پیشروتر از دولت بود، همزمان بوده.

مینا اکبری، از روزنامه‌نگاران دوران اصلاحات، در مستند «میدان جوانان سابق» تجربۀ پی بردن به واقعیت‌های عرصۀ سیاست ایران در دو سال نخست دولت اصلاحات را به‌خوبی روایت کرده‌است. او در بخشی از مستندش می‌گوید:

«سرخوش از موفّقیت و شروع فصل تازه بودیم که با استیضاح وزیر کشور، وزیر فرهنگ، بازداشت شهردار تهران و توقیف روزنامه‌[ها]، ناگهان روی زمین سفت واقعیت افتادیم. یادمون نبود تو زمین فقط تیم ما نیست که توپ می‌زنه، تیم‌های دیگه هم سخت به دنبال نتیجه‌‌ان.»

اگر سؤال‌ها با در نظر داشتن این تجربیات باشد، می‌تواند مصداق مطالبه‌گری مسئولانه باشد. به این معنا که ما پای کار روی کار آمدن این دولت بوده‌ایم و البته رهایش هم نمی‌کنیم؛ نه به حال خود رهایش می‌کنیم که هر کار خواست بکند و نه در برابر بدخواهان و طمع­کاران رهایش می‌کنیم که هر کار خواستند بکنند.
 
اشتباه زمان اصلاحات در برآورد قدرت را می‌توان خطای محاسباتی نامید. تجربه‌ای بود که باید از آن درس گرفت.

حالا اگر سؤال و خواست از دولت برای جدا کردن حساب از دولت و پاسخ به ندای عذاب وجدان برخی از رأی دادن دقیقه‌نودی باشد، دیگر نمی‌توان اسمش خطای ساده گذاشت. تکرار آن اشتباه، دیگر خطا نیست. تجاهل خودخواسته برای حفظ ژست و پرستیژ تنزّه‌طلبی است، یا از سر جهل مطلق و رؤیاورزی خام.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا