خرید تور تابستان

روایتی از گفت‌وشنود با کارشناس پرونده الهه و نیلوفر

محسن صالحی‌خواه، روزنامه‌گار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

الهه محمدی و نیلوفر حامدی، از اتهام ارتباط با دولت متخاصم تبرئه شدند. حالا هم ما امیدواریم که عفو معیاری سال ۱۴۰۱ که باعث آزادی افراد یا مختومه اعلام شدن بسیاری از پرونده‌های مربوط به اعتراضات شد، شامل دو عنوان اتهامی دیگر آنان نیز بشود. بعد از گذشت یکسال شاید بشود روایت اتهام نادرست جاسوسی که بعد در ادبیات رسمی به ارتباط با دولت متخاصم تغییر پیدا کرد را بازخوانی کرد. 

در سال‌های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ سعی کردم با یادآوری برخی نکات که حفره‌های عمیقی در این پرونده ایجاد می‌کرد، تا آنجایی که دانسته‌هایم اجازه می‌داد بحث اتهام جاسوسی را روشن کنم. سوالات و ایرادهایی از لحاظ فنی و نه حقوقی به ذهنم می‌رسید را در دو یا سه یادداشت و  یک پادکست آماتوری مطرح کردم. در نهایت، پاییز سال گذشته (۱۵ آبان ۱۴۰۲) بود که با یک تماس تلفنی محترمانه، برای یک گفتگو در صبح روز بعد به ساختمانی در مرکز تهران دعوت شدم. فردی که منتظرم بود و شب گذشته با هم تلفنی صحبت کرده بودیم، پذیرای من شد. خودش را به عنوان کارشناس پرونده الهه و نیلوفر معرفی و تاکید کرد که این ملاقات دوستانه است، به توصیه دوست دیگری و بنا بر ملاحظاتی انجام می‌شود و جلسه بازجویی نیست. هدف هم این بود که ذهنم را درباره این مساله روشن کنند.

بحث با ایرادات شروع شد. از مساله جاسوسی شروع کردم. سعی می‌کردم آنچه در ذهن داشتم را به طور منظم و یکپارچه در بیاورم. گفتم شما از من بهتر می‌دانید جاسوسی در قانون تعریف شده و به زبان ساده، زمانی اتفاق می‌افتد که فردی دسترسی خاصی به اطلاعات یا اماکنی داشته و اسرار یا محتوای آن را به سرویس حریف رد کند. این بچه‌ها نه دسترسی خاصی داشتند و نه اطلاعاتی جمع کردند که بخواهند رد کنند. بر اساس اخبار رسمی، ابزارآلاتی هم از آنان کشف نشده که بخواهد مدرکی دال بر جاسوسی باشد. پس این که از همان ابتدا مساله جاسوسی در رسانه‌ها مطرح شد، یک خطای بزرگ در حق این بچه‌ها و بعد هم در حق خودتان بود. 

تا جایی که خاطرم هست، آن بنده خدا در اصل این موضوع با من موافق بود اما بر ارتباط با دولت متخاصم اصرار و دلایل و تحلیل خود را داشت. 

نکته بعدی، نگه داشتن بچه‌ها در  زندان بود. آن زمان الهه و نیلوفر بدون یک روز مرخصی در زندان بودند و طولانی شدن بازداشت موقت! آنان نیز مورد انتقاد وکلا و اهالی حقوق بود. گفتم این بچه‌ها را بدون یک روز مرخصی به اسم بازداشت موقت در زندان نگه داشتید. گفت ما اطلاع موثق داریم که قصد خروج از کشور را داشتند. گفتم، عملیات یکی را در خانه دستگیر کرد (نیلوفر) و دیگری را (الهه) زمانی که تلفنی احضار شد و در مسیر رفتن به محل احضارش بود. اگر این‌ها می‌خواستند بروند، که همان زمان بعد از انجام ماموریت ادعایی ایران را ترک می‌کردند. خبری هم از اعتراف آن‌ها نیست و این عدم اعتراف هم دو چیز را نشان می‌دهد؛ یا آموزش ضدبازجویی دیدند که در یک سال و یک ماه گذشته زبان به اعتراف باز نکردند (آدم‌ها بالاخره می‌شکنند چون هیچ کس طاقت بی‌نهایت ندارد) یا آن چیزی که مطرح می‌شود، وجود خارجی ندارد که بخواهند به آن اعتراف کنند. 

بخشی از صحبت‌ها به بیانیه تبیینی مشترک دو دستگاه اطلاعاتی و مستندی که سال ۱۴۰۲ پخش شد گذشت. تا جایی که خاطرم هست، به بیانیه انتقاداتی داشت. اما از مستند خبرچین دفاع می‌کرد. می‌گفت آن مجموعه‌ای که این فیلم را تولید کرد، به قول معروف نتوانست کار را در بیاورد. نکته‌ای که داشتم و آن زمان به ذهنم رسید، بحث هدایت اعتراضات از سوی الهه بود که در فیلم روی آن تاکید زیادی می‌شد. گفتم چیزی در فایل‌های صوتی استفاده شده در این فیلم نبود که حتی نشان دهد الهه چنین کاری کرده. مسائلی که مطرح می‌شود، در نهایت نشان می‌دهد که الهه هم در اعتراضات مثل افراد دیگر حضور داشته و نه بیشتر. و بر این موضوع تاکید کردم که شما از من بهترین می‌دانید که لیدر وظیفه مشخصی دارد، کار به خصوصی را انجام می‌دهد و تعاریفی که از چنین فردی می‌شناسیم، هیچ تناسبی با مساله حضور الهه محمدی در تجمعات ندارد. و نکته دیگر این که طبق همان عادت همیشگی در بعضی پرونده‌ها، با استفاده از این مستند فضاسازی‌هایی صورت گرفت تا در نهایت قبل از صدور حکم بدوی توسط قاضی صلواتی، حکم در بخشی از افکار عمومی پذیرفته شود.

این گفتگو یک ساعت طول کشید. نه من توانستم آن بنده خدا را قانع کنم و نه آن بنده خدا توانست ابهاماتم را برطرف کند. اما در نهایت خوشحالم از این که الهه و نیلوفر در دادگاه تجدیدنظر از اتهام ارتباط با دولت متخاصم تبرئه شدند و امیدوارم دو عنوان اتهامی دیگر هم مشمول عفو قرار بگیرد. و همچنین امیدوارم آن‌هایی که تهمت جاسوسی به روزنامه‌نگارهای منتقد و حرفه‌ای می‌زنند، ذره‌ای احساس شرمندگی کنند. پذیرفتن این که هر کس اعتراضی دارد یا حرفی می‌زند، دنباله یا متصل به کشورهای دیگر نیست، به باز شدن چشم‌هایمان روی حقیقت کمک زیادی می‌کند. 

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. اولا کسی نگفت این دوتا جاسوس هستن و میگفتن جاسوس نیستن و فقط اقدام علیه امنیت ملی کردن دوما اینا فقط تو یکی از عنوان اتهامی تبرئه شدن و تو دوتای دیگه محکوم شدن پس فتنه گر بودن سوما زن زندگی آزادی چه اعتراضی بود که توش کلی آدم بی‌گناه توسط همین به اصطلاح معترضان کشته شدن و یا شهید شدن؟چهارما شماها بیجا می‌کنید میگید مستند سازی. مستند رو دستگاه امنیتی کشور و صداوسیما تولید کردن

    2
    8
  2. فایل صوتی مکالمه این دو نفر با پدر مهسا و همچنین تلفن به غنچه قوامی در اینترنت موجود است. چه چیز را کتمان میکنید؟؟
    اقدام علیه کشور و مردم مگه چه جوریه؟ این دو خانم پدر مهسا را دچار دروغگویی کردند.

    2
    2

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا