کتیبههای فارسی از شرق آسیا تا شرق آفریقا
روفیا تیرگری در سایت اطلاعات نوشت، «کتیبه یا سنگنبشته، قدمتی به درازای تاریخ دارد. از روزی که بشر خط را شناخت و نوشتن را آموخت، برای آن که اثری از خود بر جای بگذارد و نامش جاودانه بماند، کتیبه را اختراع کرد؛ چرا که به نظر میرسد سنگ از هرگونه بلایا و آفات طبیعی در امان و آسیبناپذیر است.
به مرور زمان، بشر متمدنتر شد و سرزمینهای تازهای را شناخت. در سرزمینهای جدید، فرهنگ، تمدن و باورهای خود را به خط و زبان مادری با حکاکی بر روی سنگ به یادگار گذاشت.
کتیبه به تختهسنگ، کاشی یا هر سطحی گفته میشود که واقعهای تاریخی بر روی آن کندهکاری یا نوشته شده باشد. کتیبه همچنین در سردر خانهها یا گوشههای پارچههای خاص نظیر پرده، سفره و بیرق کار میشود.
طی سدههای متمادی، کتیبههای فارسی از دورترین نقطه چین گرفته تا آفریقا و شبهقاره هند، قفقاز و بینالنهرین، زینتبخش بناها، مساجد و سنگ مزارها بوده است اما در دهههای اخیر از تعداد آنها کاسته میشود، در بعضی از موارد هم نام و هویت ایرانی از روی کتیبه برداشته میشود. در پارهای موارد نیز چون به زبان و خط ایرانی آشنایی ندارند در مرمت، حروف فارسی در هم میشکند و ناخوانا میشود.
میراث مشترک
دکتر مرتضی رضوانفر، عضو هیأت علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی در ارتباط با حوزه کاری خود میگوید: کار من، شناسایی کتیبههای بناها و سنگ مزارهاست. کتیبه غیرمنقول و قابل جابهجایی نیست، از این رو مهمترین سندی به شمار میرود که میتوان تاریخ و هویت برخی از بناها، آرامگاهها و حتی شهرها و تمدنها را از طریق آن به دست آورد. کتیبه از هر سند دیگری مستندتر است.
حدود 10 سال پیش، از طریق وزارت امور خارجه مطلع شدیم که بعضی از کشورها کتیبههای فارسی را با کتیبههای دیگر زبانها جایگزین میکنند. ما نمیتوانیم به هیچ کشوری بگوییم که کتیبههای فارسی را منهدم یا جایگزین نکنند اما میتوانیم آنها را مستند و به عنوان میراث مشترک در فضای مجازی منتشر کنیم. عمدا از واژه میراث مشترک استفاده میکنم، چون وقتی نام ایرانی میآید، خیلی از کشورها حساس میشوند و اجازه فعالیت نمیدهند و جبهه میگیرند و این جبههگیری آسیبرسان است ولی وقتی میراث مشترک آن کشور و ایران عنوان میشود بهتر اجازه کار داده میشود.
او میافزاید: کتیبههای فارسی را در سراسر جهان شناسایی میکنم، سپس با ایرانشناسان یا تاریخدانان یا باستانشناسان آن کشورها ارتباط برقرار میشود. آنها هم منابعی را معرفی میکنند، آن منابع را ترجمه و به طرق مختلف آدرسها را هم پیدا میکنم. مثلا در ماخاچکالا (مخاچقلعه)، پایتخت جمهوری داغستان در کشور روسیه، 400 مسجد وجود دارد که فقط در یکی از این بناها کتیبههای فارسی دیده
میشود.
اگر بخواهم مسجد به مسجد بگردم، شاید بیش از دو ماه طول بکشد اما از آنجایی که آدرس آن را میدانم مستقیم به مسجد حاج اسدالله معرفت مراجعه میکنم که پنج کتیبه فارسی، زینتبخش دیوارهای شبستان آن است.
بام تمدن ساسانی
دکتر رضوانفر در ادامه سخنانش میگوید: اولین شهری که من کار کردم، شهر دربند روسیه بود که در آن زمان داعش و تجزیهطلبها در آن نفوذ بسیاری داشتند. با مشکلات زیادی روبه رو بودم و حتی شبها در مسجد میخوابیدم؛ جایی که برای نگهداری فوت شدگان بود.
دربند روسیه یک شهر ایرانی است که توسط خسرو پرویز به دستور پدرش قباد به عنوان بام تمدن ساسانی ساخته شد. برای ساخت شهر و بنای تاریخی قلعه در آن، خسرو پرویز تعداد زیادی ایرانی با خود برد تا در آنجا ساکن شوند و بافت شهر کاملا ایرانی بماند. برای حفاظت از مناطق شمالی ایران و حتی روم شرقی از حمله قبایل شمالی، 40 کیلومتر دیوار ساخته شد که امروز فقط 12 کیلومتر از آن باقی مانده است. سیستم دفاعی شهر دربند شامل دیوارها و نارین قلعه در سال 2003 میلادی به دلیل حفظ کارکرد دفاعی طی 1500 سال و به عنوان نماینده معماری ساسانی در فهرست جهانی یونسکو به ثبت رسید.
در نارین و دیوار دفاعی دربند 32 کتیبه پهلوی وجود دارد. علاوه بر آن تعداد زیادی کتیبه از دورههای مختلف پادشاهان ایران حتی شروان شاهان (خانهای قفقاز) در بناهای شهر دربند دیده میشود.
این کتیبهشناس میافزاید: یکی از بناهای دیدنی شهر دربند «کلیسا ـ مسجد» است. این بنا احتمالا یکی از معدود مساجد جهان به حساب میآید که مدتی به کلیسا تبدیل شده و نامی دوگانه یافته است. در سال 1823 میلادی، ارتش روسیه این مسجد را برای سربازانش به کلیسا بدل کرد و صلیبی بالای گنبد آن نصب شد. بیش از 40 سال بعد، ساختمان مسجد به مسلمانان باز گردانده شد، اما در سال 1936 در دوران حکومت کمونیستی آن را به موزه بدل کردند و نهایتا در سال 1994 مسجد از نو افتتاح شد.
از مهمترین خصوصیات این مسجد، استفاده از شعر فارسی در محراب است. دو مسجد توبه و شاه عباس در دربند دارای شعر فارسی در محراب هستند. شعر محراب مسجد توبه از سوزنی سمرقندی است: چار چیز آوردهام یا رب (شاها) که در گنج تو نیست/ نیستی و حاجت و جرم (عذر) گناه آوردهام.
آثار فرهنگ و هنر ایرانی در چین
دکتر رضوانفر درباره آثار بهجایمانده از فرهنگ و هنر ایرانی (کتیبههای فارسی) در چین میگوید: در ماچین (شرق) چین، آثار ایرانی بسیاری وجود داشت که توسط مردم یا دولتهای محلی برای خانهسازی یا جادهسازی تخریب شد. تنها بناهایی که به واسطه مقدس بودنشان آسیب کمتری دیدند، آرامگاهها و مساجد بودند. ایرانیها هر کجا بودهاند، آثارشان متأثر از فرهنگ و هنر آن منطقه بوده است، از این رو کلیه تزئینات سنگ قبرها و مساجد، چینی و فقط اشعار و متن کتیبهها فارسی است.
این پژوهشگر خاطرنشان میکند: مسجد ققنوس بندر هانگژو در شرق چین (ماچین) در دوران سلسله تانگ ساخته شد و دارای موزه باارزشی است که چندین کتیبه فارسی از جمله کتیبهای از غزل سعدی را به نمایش گذاشته است:
ثنا و حمد بیپایان خدا را
که صنعش در وجود آورد ما را
الها قادرا پروردگارا
کریما منعما آموزگارا.
در مسجد ققنوس 21 کتیبه فارسی وجود دارد.
مسجد زیتون (اصحاب) یکی از چهار مسجد کهن چین است که به همت تاجری ایرانی از اهالی شیراز به نام احمدبن محمد قدسی بازسازی شد. «نیوجیه» از دیگر مساجد تاریخی در پایتخت چین، پکن است که بیش از هزار سال قدمت دارد. این مسجد زیبا دارای یک کتیبه بزرگ به دو زبان فارسی و چینی است که متن کارشده در آن فرمان امپراتور در سال 1946 میلادی برای بازسازی مساجد و حفظ حرمت مسلمانان است. متأسفانه در انقلاب فرهنگی چین، اکثر خطوط فارسی این کتیبه منهدم شد.
همچنین در بندر گوانگژو نیز آثار و کتیبههایی از ایرانیان مشاهده شده و مناطق دیگری در غرب چین وجود دارد که دارای تعداد زیادی کتیبه فارسی است. جدا از مناطق ذکرشده، کتیبههایی نیز در کشورهای بنگلادش، هند، پاکستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، تاجیکستان، ترکیه و حتی آفریقا به صورت میدانی بررسی شده است.
کتیبه شعر فارسی در رثای امام حسین(ع)
کتیبهای از شعر فارسی در رثای امام حسین(ع) در مسجد علی هجویری در شهر لاهور پاکستان وجود دارد که ابیات کارشده بر روی آن در افغانستان، هندوستان و بنگلادش طرفداران بسیار دارد:
شاه است حسین، پادشاه است حسین
دین است حسین، دینپناه است حسین
سرداد و نداد دست در دست یزید
حقا که بنای لااله است حسین
در شبهقاره هند، افراد زیادی از پیروان ادیان هندو، بودایی و سیک، ضمن شرکت در مراسم عاشورا در امام بارهها و مساجد، اشعار فوق و سوگسرودههای فارسی را میخوانند.»
انتهای پیام
این نوشتهی ارزشمند من را یاد کتاب از خانم پاتریشیا کرون انداخت که در مورد سدههای پیش و پس از اسلام در ایران نوشته شده.
این نوشتار با فکتهای تاریخی آن کتاب مطلبقت جالبی داشت.
چرااین سنگ نوشته ها در نود سال اخیر این قدر تبلیغ می شود واقعا صهیونیستها به اهداف خود نزدیک می شوند