خرید تور تابستان

تفاوت نقد دلواپسانه کیهان با انتقاد اصولگرایانه مطهری به «فروشنده»

سایت خرداد در تحلیلی درباره ی نقدهای متفاوت به فیلم فروشنده نوشت: اصغر فرهادی به باشگاه بزرگان سینمای جهان پیوست؛ او از معدود چهره هایی در جهان است که توانسته دو بار جایزه اسکار را به خانه بیاورد. مهم ترین گردهمایی سینمایی جهان با حواشی بسیار و توجهات پر شمار که در طول تاریخ چند دهه ای علاوه بر وجوه هنری و حرفه ای هیچ گاه از سیاست نیز به کنار نبوده وگاه پر رنگ و گاه کم رنگ تریبونی با کارکردهای سیاسی نیز بوده است.

جایزه فرهادی فارغ از ارزش گذاری های سینمایی یا نگاه هنری یک اتفاق مهم و بین المللی برای ایرانیان در جهان است؛ نام ایران و ایرانی را بر صدر نشانده و توجهات جهانی را یکبار دیگر به سمت و سوی توانمندی و ظرفیت های ایرانیان جلب کرده است؛ به خصوص با انتخاب و گزینش هوشمندانه فرهادی در گزینش دو نخبه جامعه ایرانی در آمریکا برای دریافت جایزه، موفقیتی که البته با واکنش های گسترده مردم در شبکه های مجازی روبرو شد و عموم مردم از این اتفاق به خود بالیده و احساس غرور کردند.

جالب آنکه این بار جایزه فرهادی نه فقط مایه خشنودی ایرانی ها که مایه افتخار و مباهات مسلمانانی شد که این روزها با سلسله واکنش های نژاد پرستانه و تبعیض آمیز تندروهای افراطی در آمریکا و در راس هیئت حاکمه آن روبرو هستند و هیچ پاسخی به مثابه ضربه کوبنده این جایزه نمی توانست بر پیکره آنان ضربه وارد کرده و همبستگی همه مداراجویان و صلح خواهانِ به دور از افراط و تفریط را در برابر این کمپین نحس و این اجماع منزجر کننده؛ در جهان طنین انداز کند.

کلمه به کلمه بیانیه فرهادی پتکی بود بر هیمنه افراطی گری که این روزها در اروپا و آمریکا نمود و بروز و ظهور دو چندانی یافته و جهان را با مخاطرات دو چندانی در چشم اندازهای پیش رو روبرو ساخته است.

در میان واکنش های گسترده و تعریف و تمجیدهای پرشمار نسبت به اخذ این موفقیت، در داخل اما عده ای با زاویه نگاه انتقادی به این موضوع واکنش نشان دادند؛ از کسانی که ضمن تمجید از کسب این جایزه، فروشنده را از زاویه هنری مورد نقد قرار داده و آن را کاری نه در حد شاهکارهای فرهادی دانستند تا کسانی که از زوایای فرهنگی به نقد محتوای فیلم پرداختند و پیام آن را بدور از ارزش های فرهنگی حاکم بر جامعه ما و اصول دیرپای آن دانستند و بالاخره کسانی که بی محابا و از منظر خاستگاه سیاسی خود آسمان و ریسمان را به هم بافتند تا به فرهادی تاخته و این جایزه گیری را بدور از کوچکترین ارزش مثبت عنوان کنند.

طیفی از سیاسیونی که از آنان با عنوان دلواپس در ادبیات سیاسی ما طی چند سال اخیر یاد می شود، همانگونه که قابل پیش بینی بود، با سخت ترین تعابیر و نچسب ترین واژگان به فیلم فرهادی، جایزه اسکار و مراسم امسال آن تاختند و هیچ فروگذاری و طمانینه ای در این زمینه از خود نشان نداند

کیهان به عنوان شاخص ترین تریبون این جریان از اسپانسر قطری فیلم تا دیگر جوایز اسکار را دال بر سیاسی بودن این جایزه و ماهیت ضد ارزشی و مغایر با منافع ملی بودن این جایزه گرفت و در نهایت شاهکار خود را تکمیل کرده و چنین نوشت که فرمان ضد مهاجرتی ترامپ به نوعی سیاه بازی بوده برای اینکه فرهادی این جایزه اسکار را بگیرد و به معنای ساده گفت که این جایزه هماهنگ شده و توطئه ای از سوی استکبار است!

اینکه اینگونه نقد تخریبی با این برچسب های عجیب و غریب چه محلی از اعتبار داشته و از اساس می بایست محل کوچکترین توجهی باشد یا نباشد، نقد این مقال نیست بلکه نوع نگاه و نگرش این جریان است که جای تامل دارد.

هیچ عقل سلیم و هیچ ناظر منصفی در سراسر گیتی شک و شبهه ای ندارد که این جایزه فرهادی پاسخی محکم و درخور به تندروهای افراطی و نژادپرستی چون ترامپ بود که دنیا را یا با ما یا علیه ما می خواهند و می بینند و شان و جایگاهی برای دگراندیشان از نژادها و مذاهب و آئین های دیگر قایل نبوده و نیستند.

اسکار نه تنها سیاسی است که این جایزه فارغ از ارزش های هنری فیلم فرهادی شاید سیاسی ترین جایزه تمام تاریخ اسکار باشد، جایی که جامعه هنری آمریکا با انتخاب فیلم فرهادی اقدامات ترامپ را به چالش کشیده و یک نه بزرگ به این سیاستمدار هوچی گر تندرو و افراطی گفت و خرج خود و ملت آمریکا را از این نگاه و نگرش جدا ساخت.

نکته جالب آنکه ما همواره با این خوی استکباری و نگاه های متفرعنانه هیئت حاکمه آمریکا به مقابله برخواسته و بدان تاخته ایم و کیهانی ها نیز بیش از همگان بدان اصرار و تاکید دارند اما چگونه اکنون که فرهادی توانسته چنین ضربه مهلکی را وارد سازد، تندروهای داخلی ناراحت و ناخشنود هستندو به این جایزه و این فیلم می تازند؟

دغدغه آنان نه ارزش هاست و نه نوع نگاه فیلم یا ارزش های هنری آن، کیهان نمی خواهد بپذیرد که می توان با زبان هنر و فرهنگ به مبارزه با آمریکا پرداخت، کیهان نمی تواند ببیند که با ادبیات اصلاح طلبانه هم می توان در برابر ایالات متحده ایستاد، کیهان نمی خواهد بپذیرد که طیف ناهمسو با آن قابلیت های اینچنینی دارد چون سال های سال از تریبون خود خط وابستگی و دلبستگی به غرب و آمریکا از سوی جریان مقابل را تبلیغ و ترویج کدهو اکنون نیز باید اینگونه واکنش نشان دادهو جایزه فرهادی را در راستای سیاست ترامپ عنوان کند! طیفی که بازهم نشان داد که هدف برایش وسیله را توجیه می کند و جز خود هیچ جریان و تفکری را بر نمیتابد و شایسته اعتنا نمیداند.

در این میان واکنش علی مطهری به جایزه فرهادی هم جالب توجه است؛ سیاستمداری که به لحاظ رویکردهای سیاسی در نقطه مقابل کیهان است اما بر سر اصول و نگرش های فرهنگی خود می ایستد و منتقد محتوایی فیلم فرهادی است و تمایلی هم ندارد که این نظر خود را با توجه به جو غالب، مخفی نگه دارد و ملاحظه کاری پیشه کند، نقدش را بدون هیچ پرده پوشی می گوید بدون آنکه آسماتن و ریسمان به هم ببافد و البته تاکید نیز می کند که فارغ از نقدها به فیلم کسب این جایزه و واکنش های فرهادی شایسته تقدیر است.

اینجاست که تفاوت نگاه اصولگرایانه با نگرش های دلواپسانه مشخص می شود و عیار ارزش مداری افرادو جریان ها مشخص.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. نقد دلواپسانه كجاست برادر من ؟! دلواپس واقعى با دروغ و تهمت رقيبش را نمى كوبد. لنگه او را در مجلس مى بيند
    كريمى قدوسى !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا