خرید تور تابستان

عطریانفر: در برابر فشارها انعطاف به خرج ندهید آقای پزشکیان | پاسخگویشان کنید

آسیه توحیدنژاد، انصاف نیوز: محمد عطریانفر، از اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی، تاکید می‌کند که کابینه‌ی وفاق ملی کابینه‌ی مونتاژی نیست. او تاکید دارد که استفاده از عوامل شکست‌خورده‌ی جریان مخالف می‌تواند برای برنامه‌های مسعود پزشکیان حتی بازدارنده شود. این فعال حزبی در پایان مصاحبه با اشاره به سال 88 این تاریخ را نقطه‌ی عطفی دانست که اگر با روش و زبان مفاهمه با آن برخورد می‌شد حوادث سال‌های بعد از جمله 1401 ممکن بود که رخ ندهد.

محمد عطریانفر در مقدمه‌ی مصاحبه‌ای با انصاف نیوز، از اصل حضور پزشکیان در انتخابات و موفقیت او گفت و آن را تحسین کرد. او در توضیح شخصیت پزشکیان به صداقت و یکی بودن باور و عملکرد پزشکیان اشاره می‌کرد یعنی چیزی که به گفته‌ی او میان سیاسیون ایران تقریبا کمیاب یا نایاب است.

وفاق ملی یعنی اعتماد به اشتراکات

انصاف نیوز: به نظر شما تعریف «وفاق ملی» چیست؟ چه موانعی بر سر راه ایجاد آن وجود دارد؟ آقای پزشکیان به عنوان رئیس جمهور چقدر امکان ایجاد این توافق را دارد؟

رئیس جمهور منتخب در راستای شعار فاخر خود یعنی “وفاق ملی“ باور دارد که سم مهلک امر سیاست، اختلاف است. اما واقعیت این است که در امر تحقق معنادار و شایسته وفاق باید نکاتی را در نظر بگیریم تا این گزاره‌ی اخلاقی و سیاسیِ مد نظر آقای پزشکیان به درستی محقق شود.

وفاق ملی در نگاه ابتدایی به این معناست، آن‌ها که در پیشبرد اهداف جناحی و خطی خود ناتوان می‌شوند و نمی‌توانند به مطلق اهداف خود دست پیدا کنند از مطالبات حداکثری دست برمی‌دارند و تصمیم می‌گیرند به اشتراکاتی با دیگران اعتماد کنند و با توافق غیر، اهداف خود را تعقیب و سر و سامان دهند. این نوعی از تعریف و تبیین امر وفاق می‌تواند باشد. 

نگاه دیگر به موضوع ”وفاق” در امر سیاست این است که جریانی فراتر از رقابت‌های سیاسی به قدرت می‌رسد و باورش هم این است که می‌خواهد سازوکارهایی را تعبیه کند تا فراتر از مکانیزم‌های انحصاری گروه‌های سیاسی، با استقرار نظام‌نامه‌ای اهداف تعریف شده را به فرجام خیر برساند. 

تصور می‌کنم ورود به موضوع انتخابات و پیروزی جناب آقای پزشکیان را از این منظر باید بنگریم و بفهمیم و وجدان کنیم که این توفیق اصالتا ناشی از کجاست؟! اینطور بهتر می‌توان امر وفاق را هم در این ساحت معنا کرد. 

واقعیت قضیه این است که شخص آقای پزشکیان واجد یکسری صلاحیت‌های ذاتی و اکتسابی است. از جمله اینکه گفتمان عرفی مختص و منحصر به خودش را دارد. اخلاق سیاسی او در انتخابات درخشان و بی‌شباهت با دیگران بود. 

درست برخلاف رقیب که ادبیاتی به کار برد تا با کنش‌های تخریبی و رادیکال به پزشکیان لطمه بزند درحالیکه همین کردار غیر اخلاقی آن‌ها از منظر رای سلبی رای پزشکیان را افزایش داد.

کارستان اصلاح‌طلبان

سرفصل دیگری از قدرت گفتمانی رییس جمهور پیروز اینکه سازمان رای و جریان حامی او جریان اصلاح طلب بود جریانی که تقریبا از سال 84 تا به امروز از سوی هسته سخت قدرت دائم در فشار است و با آن مخالفت می‌شود. تقریبا دو دهه است ابزار قدرت، اصلاحات را به گوشه‌ی رینگ برده و می‌کوشد از اثرگذاری این جریان مظلوم بکاهد. 

جبهه اصلاحات در کمال ناامیدی آمد و حول محور اراده قاطع آقای پزشکیان یک بار دیگر علیرغم نفی دائمی از ناحیه‌ی رقیب و حاکمیت، نیروهای سرخورده خود را جمع کرد به جان کوشید و به نتیجه بزرگی هم دست یافت. این جریان بیش از آنکه به دنبال برنامه‌های اثباتی خود باشد، تلاش کرد با همتی مردانه و اتحادی فراگیر، دست تطاول و مهاجم افراطیون را با همه قدرت و مکنتی که داشتند از کرسی قدرت سیاسی واجرایی کوتاه کند. 

ارجحیت منافع ملی رمز عملی شدن وفاق ملی‌ست

وفاقی که مورد نظر پزشکیان است به نظرم این است که الّا و لابدّ ابتدا منافع ملی را ملاک توافق و اقدام جمعی قرار دهیم. اگر منافع ملی بر پایه فهم واژگانی واحد و اشتراک معنای یکسان تعریف شد وفاق ملی هم کنار آن ترسیم می شود. 

معنایی که برای وفاق ملی قائل هستیم این است که جامعه مخاطب ما و به خصوص طبقات محروم و متوسط شهری که در این دو دهه اخیر به شدت آسیب دیدند و دچار نوعی بی‌اعتقادی به نظام شده‌اند بار دیگر باید به ایمان نخستین رجعت کنند و باور کنند که نظام به اعتماد، پشتیبانی و دغدغه دردمندانه آنان نیاز دارد. باید شهروندان را دیگر بار امیدوار ساخت که توسعه کشور بدون حضور منتقدانه و حمایت آنان ممکن نیست.

امروز آقای پزشکیان نماد این حضور و اراده برای برداشتن گامی بلند برای تامین مصالح ملی است. برای تامین منافع مردم نیاز به وفاق ملی‌ست. برای تحقق این وفاق  باید کسانی که در هر سطحی مسئولیت دارند در این امر پاسخگو باشند. 

وفاق انتخاب آن‌ها که جامعه انتخابشان نکرد نیست

توجه به این نکته انحرافی لازم است، بدانیم وفاق ملی دعوت به مشارکت در قدرت سیاسی از کسانی که در گفتمان مخالف آقای پزشکیان و رقابت علیه او می‌جنگیدند و با ده‌ها نسبت ناروا و توهین و تخریب کارشکنی کردند نیست. آن‌هایی که جامعه‌ی مخاطب ایران به دلیل ناکارآمدی و بی‌کفایتی اخلاقی و حرفه‌ای از صحنه‌ی سیاست خارجشان کردند. 

این انحراف و کژتابی در فهم وفاق جزو مخاطراتی‌ست که پیش روی رئیس جمهور است. من فکر می‌کنم آقای پزشکیان به این موضوع آگاه است. به هرحال تشکیل دولت وفاق ملی، به کار گرفتن نیروهای شکست خورده‌ی گفتمان مقابل در تمشیت امرملی نیست.

شکست‌خوردگان گفتمان مقابل بازدارنده‌ی پزشکیان خواهند بود

آن‌ها اگر با هر ترفندی بیایند، عوامل بازدارنده خواهند بود و اجازه نخواهند داد منافع مردم آنطور که در سویدای ذهن رییس جمهور منتخب ترسیم شده است تامین شود.

در برابر فشارهای بیرونی با نهادهای بالاتر گفت‌وگو کنید

در عین حال که مطمئن‌ام آقای پزشکیان این باور را دارد اما ممکن است عوامل پیرامونی و بیرونی وی را به استیصال بکشانند و مجبور سازند از بعضی مواضع خود عدول کند. اجمالا اگر قرار است کابینه‌ی وفاق ملی تشکیل شود باید هوشیار بود مبادا کابینه‌ی مونتاژی را به جای دولت وفاق ملی جا بیندازند. 

مجددا باید تاکید کرد بنا نیست قطعاتی از رقیبانی که بیان و گفتمان متفاوتی داشتند را به مثابه حق السکوت در اداره کشور مشارکت داد. باید موانع مزاحم را از سر راه برداشت و تلاش کرد تاثیرشان حداقل شود. باید با نهادهای مسئول و بالاتر گفتگو کرد تا فشارهای طاقت فرسا در حق رئیس جمهور کمتر شود.

در برابر فشارها انعطاف به خرج ندهید آقای پزشکیان | پاسخگویشان کنید

انصاف نیوز: آقای پزشکیان برای تشکیل دولت وفاق ملی چقدر در این مسیر اختیار دارد؟

خلاف آنچه که درگذشته برخی دوستان در اثبات فقر و فقدان اختیارات رییس جمهور قلم‌فرسایی می‌کردند، من با این گزاره که ریاست جمهوری یک نهاد بی اختیار است موافق نیستم. بی‌تردید ریاست جمهوری بر پایه‌ی مضمون میثاق ملی (قانون اساسی) توانمندی‌ها و اختیاراتی دارد لکن باید تلاش کند این توان و اختیار را با اندک فشار بیرونی از کف ندهد و تحت تاثیر کارشکنی مدعیان مزاحم کمر خم نکند. 

مثلا فرض کنید رییس جمهور چهره‌ای را برای تصدی وزارت خانه‌ای مطرح می‌کند. او موظف است استعلام این فرد را از طریق نهادهای استعلامی بگیرد. فرض کنید در مورد شخص A یک نهاد استعلامی می‌گوید مردود است رئیس جمهور چه باید کند؟ آیا باید پیشنهادش را رها کند؟! به نظر من نه.

نهاد استعلامی باید دلایل کافی و متقن و محکمه‌پسند برای رئیس جمهور ارائه کند و او را قانع سازد که گزینه مدنظر کفایت و صلاحیت لازم را ندارد. صرف رد نهاد استعلامی کفایت امر را نمی‌کند و نباید بی‌دلیل تسلیم شد. رئیس جمهور نباید درپیشبرد تدابیرش بی دلیل متوقف شود.

کابینه باید دست و بال دولت باشد نه وزر و وبال آن

این‌ها دقایق و نکاتی‌ست که با مقاومت و پایداری رئیس جمهور ممکن می‌شود. اگر رئیس جمهور در برابر برخی عوامل بازدارنده بی‌دلیل متوقف و تسلیم شود دست و بال او بسته و کابینه‌ای تشکیل خواهد شد که با مشروعیت حداقلی در کنار رئیس جمهور امکان تحقق برنامه بلند و فراگیر دولت مطلوب را نخواهد داشت. 

رییس جمهور نیازمند تشکیل کابینه‌ای با مقبولیت بالاست تا برنامه‌های ایشان را باور داشته باشد و دست و بازوی رئیس جمهور شود. اگر خلاف این باشد با دست بسته کابینه‌ی وفاق ملی محقق نمی‌شود. 

حق انتخاب رئیس جمهور مهم است یا جلب رضایت رأی دهندگان؟

انصاف نیوز: گروهی هم می‌گویند که ما باید در وهله اول به حق انتخاب رئیس جمهور احترام بگذاریم و اجازه دهیم اسامی کابینه هر نامی که باشند کار کنند بعد به این کابینه‌ی به قول شما مونتاژی ایراد وارد کنیم. نظر شما در مورد حق انتخاب رئیس جمهور چیست؟

آقای پزشکیان 18 میلیون رای گرفته است. این جامعه باید قانع شود. نمی‌توان پذیرفت که شخصی با پشتوانه‌ی چند ده میلیونی رای بیاورد و رئیس جمهور شود بعد در مقام عمل نتواند جامعه رای دهندگانش را راضی کند و آن‌ها را به جای وصول به ساحل آرامش و اعتماد مضاعف به نقطه‌ی نگرانی برساند که دلخوری‌ها و گلایه‌های سنگین حاصل شود. حتما باید جامعه و بدنه همراه، توجیه شود. این حقیقتی‌ست که نهادهای پیرامونی بعضا نمی‌فهمند و توجهی به آن ندارند که رئیس جمهور برابر جامعه‌ی رای خود مسئولیتی سنگین‌ دارد.

مردم به راحتی رأی خود را پس می‌گیرند

انصاف نیوز: به نظر می‌آید که در جامعه‌ی ایران در نقاط زمانی مختلف از جمله 88، 1401 و… شکاف‌هایی به وجود آمده که ترمیم آن هنوز ممکن نشده است. به نظر شما ترمیم این شکاف‌ها و ایجاد وفاق ملی چطور ممکن است؟ در دوران آقای پزشکیان ممکن می‌شود؟

واقعیت این است وقتی گفتمانی در جدال سیاسی با رقیب سرسخت خود پیروز می‌شود به این معنی نیست که فقط حزب پیروز، موفق شده. بلاشک جامعه‌ی عظیم مردمی پیروز، تابع چشم و گوش بسته حزب حاکم نیست و خواسته‌های خود را مطالبه می‌کند و حزب پیروز موظف به اجابت و پاسخگویی و تحقق انتظارات است.

احزاب معمولا در نقش شتاب دهنده ایفای نقش می‌کنند. اگر گفتمان پیروز نیازها و مطالبات مردم را تامین نکند به راحتی مردم رای خود را پس می‌گیرند. طبعا اولین جایی هم که مخالفتشان را ابراز می‌کنند انتخابات بعدی خواهد بود.

جامعه‌ی مخاطب ایران هیچگاه به دو گروه الف و ب تقسیم نشده که مواجهه با آنان ساده باشد. رفتارشان پیچیده و طبقاتی‌ست. مردم به اقتضا زمان به گفتمان الف و یا ب اعتماد می‌کنند و به راحتی رای تفویضی خود پس می‌گیرند. واقعیتی که بارها در ساحت سیاسی ایران به محک تجربه درآمده است. حاکمیت باید به مطالبات جامعه پاسخ دهد.

نیاز به رأی مردمِ ناقص‌العقلِ سیاسی!

متاسفانه در بازی قدرت و دست به دست شدن مواضع اجرایی کشور بعضا نظریاتی افراطی شکل گرفته که برای مردم قائل به بلوغ سیاسی و اجتماعی نیست. آنان هرچند که به رای ملت نیازمندند اما زمانی که به قدرت برسند خود را پاسخگوی مطالبات مردم نمی‌دانند و وقعی برای شهروندان قائل نیستند.

درحالیکه به هیچ وجه چنین رویکردی در اندیشه‌ی سیاسی امام خمینی وجود ندارد. امام برای حاکمیت و دخالت مردم شأن ذاتی و بلامنازع قائل است. نظریه سیاسی امام خمینی این است که عرف، حجیت و نقش ذاتی دارد. مطالبات عرف جامعه ولو به خطا باید تامین شود. جامعه در روندی مقبول به تدریج حتی خطای احتمالی خود را تصحیح می‌کند.

نماینده‌ی مردمیم نه قیّم آن‌ها

ما اجازه نداریم برای مردم قیمومیت کنیم تنها وظیفه داریم مردم را نمایندگی کنیم. نباید بگوییم عقل ما از مردم بیشتر است. حتی اگر بیشتر باشد نمی‌توانیم سرمان را پایین بندازیم و راه خودم را برویم. باید حتما شهروندان را یا قانع کنیم و یا اگر توفیقی پیدا نکردیم‌ پاسخ مطالبه‌ی اکثریت جامعه را بدهیم. 

اگر چنین کردیم جامعه‌ی مخاطب روز به روز فربه‌تر می شود و دوپاره نخواهد شد. عرف به رسمیت شناخته می‌شود و شهروندان مطالبات خود را تامین شده احساس می‌کنند. 

انصاف نیوز: اصلا اجماع سازی در چه مواردی ممکن است؟ آن شکاف‌ها در مقاطعی مانند 88 انگار هنوز وجود دارند. پزشکیان یا به شکل کلی‌تر حاکمیت اگر بخواهد اجماعی بسازد در چه مواردی ممکن است؟ مثلا در مورد حجاب آیا ممکن است؟

مواجهه با مقوله حجاب موضوع فوریت داری برای کشور و مردم‌ نیست. واکنشی که بعد از فوت خانم مهسا امینی رخ داد این نبود که جامعه در برابر یک اتفاق تلخ از خود واکنش نشان داد بلکه آن اتفاق بهانه‌ای بود که مردم نارضایتی‌شان را از حکومت در پوشش آن اتفاق نشان داد. جامعه دارد مخالفت و مقاومت خود را با ظلم‌هایی که درحوزه‌های دیگری اتفاق می‌افتد اینگونه ابراز می‌کند.

متاسفانه همان قسم نابخردی‌هایی که صورت گرفت موجب شد حکومتی که مدعی ارزش‌های اسلامی است الان آرزومند است که جامعه همان حجاب خانم امینی را رعایت کند و مبنا قرار گیرد! درحالیکه پرخاش‌ها به گونه‌ایست که استیصال را بر تدابیر حضرات حاکم کرده است. 

ما برای تحقق هر هدفی باید روندها و رفتارهای کارگزاری خود را طوری طراحی کنیم که به نتیجه‌ی مطلوب برسد. اگر به صرف وظیفه بدون توجه به جوانب امر عمل کنیم ممکن است تبعات منفی‌تری به جا بگذارد.

موارد ممکنِ اجماع‌ | آن‌ها که تحریم را ودیعه‌ی الهی می‌دانستند هم نظرشان برگشته

انصاف نیوز: در سیاست خارجی چطور ممکن است به اجماع برسیم؟

تقریبا دو دهه را بر سر این موضوع گذرانده‌ایم  و امروز چپ و راست دیگر به این نتیجه رسیده‌اند که تحریم، حادثه‌ای تلخ برای کشور است و روندهای خطایی که طی کرده‌ایم تا این تحریم‌ها اعمال شود را باید برگردانیم. شاید ده سال پیش این توافق فراگیر وجود نداشت. طرف مقابل می‌گفت تحریم یک ودیعه الهی است! خب مقدرات کشور را هم در دست داشتند، چه کردند؟!

خوشبختانه هر 6 نفرکاندیدای انتخابات اخیر بر سر موضوع ضرورت رفع تحریم توافق داشتند. آنان با بیان رسا اعلام کردند تحریم، عارضه بدی است و باید کاری برای رفع فوری آن کرد. این توافق وجود داشت که روابط جهانی ما باید مجددا احیا شود و کشور به سمت صلح و همزیستی با عزت و حکمت پیش برود.

ازمنظر دولت ظرفیت‌های عملیاتی خوبی داریم. یکسری ظرفیت‌های فراتر از دولت هم هست. بخشی از این ظرفیت‌ در دست مجلس است، بخشی در اختیار رهبری‌ست، بخشی در اختیار نیروهای مسلح و… از این بزرگواران انتظار می‌رود رییس جمهور را حمایت کنند که کشور از این معضل کهنه شده‌ی پر آسیب هر چه سریعتر خارج شود. 

راه خلاص از رفتارهای کلنگی به رسمیت شناخته شدن احزاب است

انصاف نیوز: همه ی روسای جمهور ما معمولا با افتخار می‌گویند که حزبی نیستند و این امر حتی بین مردم هم یک نکته‌ی مثبت به نظر می‌آید.

به دلیل ناکارآمدی احزاب این تصور شکل گرفته درحالیکه این برداشت اشتباه است. متاسفانه حاکمیت با تحزب به معنای واقعی کلمه توافقی ندارد بنابراین احزاب به آن شکلی که ما انتظار داریم شکل نمی‌گیرند. مجموعه‌های ضعیفی هستند که دور هم جمع می‌شوند و قدرت بسیج ملی هم نوعا ندارند گاهی به میدان می‌آیند و پیروزی‌های موقتی هم به دست می‌آورند. اما قدرت پایدار سازی آن را ندارند. 

حاکمیت باید بپذیرد دست به دست شدن قدرت در بلند مدت تنها از طریق رقابت قانونمند نهادهای سیاسی مدنی و باتجربه و صلاحیت کافی ممکن و میسر است. 

احزاب نهادهایی هستند که نظام را به رسمیت می‌شناسند، قانون اساسی را قبول دارند و به ارزش‌های اعتقادی این نظام پایبندند. باید اجازه دهند احزاب به معنای دقیق کلمه شکل بگیرند و نهادهای مدنی نیروهای متوسط و برتر از متوسط را جذب نمایند تا برگزیدگان ملت برای جامعه برنامه ارائه کنند.

ایراد مدنظر شما کاملا درست است. هر کس به قدرت می‌رسد فکر می‌کند اگر لگدی به حزب بزند خوب است!

باید فکری به حال احیای نهاد حزب در کشور کرد و گروه‌های رقیب در این موضوع همفکری کنند. مسئولان ارشد کشور باید به این نتیجه برسند که اگر بخواهند رفتارها رفتار جامعه‌ی کلنگی نباشد -به تعبیر آقای کاتوزیان- احزاب باید به درستی و با ظرفیت کامل نقش ایفا کنند.

جامعه‌ی کلنگی آن است که ملت امروز دست‌آوردهایی برای جامعه می‌سازد و فردا با کمترین بهانه‌ای تخریبشان می‌کند. تعبیر آقای کاتوزیان خیلی مهم است. ارزش و دست‌آوردی را که می‌سازیم نباید به سادگی از دست دهیم. احزاب باید پله پله بکوشند و سازه سیاسی، اجتماعی و مدیریتی خود را توانمند و فربه کنند.

میانه‌روی و پذیرش عرصه «مشترک» سیاست‌ورزی

انصاف نیوز: حزب کارگزاران معمولا به یک رویه‌ی میانه روی معروف بوده. نسبت این انتخابات با تحرکات میانه روها، کارهایی مثل بیانیه‌های راهگشایی یا روزنه گشایی، چه بوده؟ همبستگی این‌ها را چقدر می‌بینید؟

تا زمانی که احزاب سیاسی از جمله کارگزاران به این نظام باور داشته باشند اعتقادشان آن‌ها را به این سمت هدایت می‌کند که برای تدبیر درست‌تر باید رفتار معتدل، میانه و اقناعی داشته باشند. رفتار منطقی حکم می‌کند بپذیریم عرصه‌ی سیاست ورزی عرصه مشترک و مشاع است. این عرصه مشترک لازمه‌اش فهم مشترکی‌ست که باید بین رقبا هم وجود داشته باشد.

ما با یکدیگر رقابت می‌کنیم برای تامین منافع ملتی که در این عرصه مشاع ذینفعان واقعی هستند. مبارزه می‌کنیم چون فرضا من مدعی‌ام به مردم بهتر خدمت می‌رسانم.

آنچه امروز شاهدش هستیم اما جنگ احزاب برای تامین منافع مردم نیست. متاسفانه عموما سخن اول بر سر تامین منافع جریانی و قبیله‌ای خودشان است و بعد احتمالا به سمت تامین منافع مردم می‌روند. آن هم بخاطر اینکه در دور بعد بتوانند موقعیت موجود را برای خودشان حفظ کنند. این جزو عارضه‌های جدی رفتارهای نابخردانه فعلی ماست. ما باید این قاعده‌مندی جنگ قدرت بر پایه‌ی کردار مسالمت جویانه بین احزاب را به رسمیت بشناسیم و بین نهادهای فراانتخاباتی اعتماد ایجاد کنیم.

نهادهای فراانتخاباتی هم که با انتخاب مردم به طور مستقیم انتخاب نمی‌شوند در صحنه‌ی قدرت ذی‌مدخلند و حضور دارند.

التزام به قانون منافاتی با قابل نقد بودن آن ندارد

انصاف نیوز: پزشکیان خیلی بر سند چشم انداز بیست ساله و برنامه هفتم توسعه تاکید دارد. در مقابل بسیاری به این برنامه‌ها نقدهایی را وارد می‌دانند و اهداف آن را دور از دسترس می‌دانند. نظر شما چیست؟

ببینید هر دو گروه مدعی‌اند حرفشان غلط نیست اما واکنش آن‌ها نسبت به بازگشت به ریل صحیح مهم است. بنده اینطور می‌فهمم که این دو برنامه محصول چندین نهاد واضع قانون است. حالا الزاما این برنامه‌ها ممکن است منافع جامعه را تامین نکند اما تا زمانی که عنوان قانون دارند باید به آن‌ها التزام داشته باشیم.

اما این التزام به این معنا نیست که الی الابد حق تغییر این قانون را نداریم. از باب اتحاد در عرصه عمل همگان باید به هر برنامه‌ای که در کشور به قانون تبدیل می‌شود ملتزم باشند.

این نکته‌ای بود که پزشکیان با هوشمندی مطرح می‌کرد و می‌گفت شما رقبای من دارید فقط شعار می‌دهید شعاری ساختار شکن. برنامه‌های شما تا جایی ممکن و پذیرفته شده است که براساس قانون پنج ساله یا سند چشم انداز باشد.

در مقام عمل همه باید به قانون ملتزم باشیم گرچه بوقت مقتضی می‌توان از طریق نهادهای مسئول در پی تصحیح آن بود. 

۸۸ نقطه‌ی عطفی بود که از دست رفت و آغازگر اتفاقات سال‌های بعد شد

انصاف نیوز: ناگفته ای از سال 88 دارید؟

حادثه‌ی 88 اتفاقی بود که من از آن به عنوان سوتفاهم یاد می‌کنم. کسانی که مورد تعرض قرار گرفتند؛ به زندان افتادند؛ مصاحبه شدند؛ از صحنه سیاست ایران اخراج شان کردند هیچکدام در پی براندازی نبودند. حاکمیت نشان دهد کدام یک از این‌ها برانداز بودند؟! کدام یک از این‌ها مخالف منافع ملی بودند؟! آن ادبیات خشن در برخوردها بخاطر این بود که می‌خواستند رقیب را از صحنه خارج کنند.

ما قرار نیست در این نقطه متوقف و مدعی شویم که در حق ما ستم روا داشتند یا باید اعاده حیثیت شویم و… اما به کسانی که آن حوادث را خلق کردند می‌گویم که آن عارضه، نقطه‌ عطف بسیاری مهمی بود. به عنوان یک اصل اخلاق سیاسی به هیچ عنوان نباید کسی را به صرف مخالفت با یک گفتمان متفاوت با ابزار سرکوب از صحنه حضور برای کسب قدرت خارج کرد. باید گفتمان رقیب را به رسمیت شناخت و البته در رقابت مسالمت آمیز بر دیگری پیروز شد. 

بسیاری از حوادث تلخی که بعد از 88 افتاد از جمله اعتراضات در موضوع فوت خانم مهسا امینی به این دلیل بود که حادثه‌ی تاریخی 15 سال قبل را با ادبیات انتقادی و سازنده حل نکردیم.

این کلمه‌ قصار مهمی‌ست از بزرگان که می‌گوید شما اگر برای صحت یک گزاره‌ی غلط هزار دلیل بیاورید هزار و یک غلط مرتکب شده‌اید و آن غلط هیچگاه اصلاح نشده است!

هنر حاکمیت، نهادهای مدنی، حزب حاکم و… این است که سطح تنش‌ها را کاهش دهند و حوزه‌ی تامین منافع مردم را گسترده و گسترده‌تر کنند. این هنر حاکم است. قول معروفی‌ست که می‌گویند در عرصه‌ی حکمرانی هزار دوست کم است و یک دشمن زیاد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا