مهارِ آسیبرسانان «غیر رسمی»
دکتر رضا نصری، تحلیلگر مسائل بینالمللی در یادداشتی که در روزنامه ی جهان اقتصاد منتشر شده نوشت: از وقتی که دولت ترامپ در کاخ سفید مستقر شده است، شاهد تند شدن لحن میان تهران و واشنگتن هستیم. طبیعتاً، برخی تحلیلگران نسبت به تاثیر منفی این تشدید لحن بر اقتصاد و روند عادیسازی روابط تجاری ایران پرسشها و نگرانیهایی را مطرح کردهاند. اما حقیقت این است که لحن حاکم میان ایران و آمریکا – که از آغاز انقلاب تا کنون لحن خصومتآمیزی بوده – هیچگاه عامل اصلی و تعیینکنندهای در فضای اقتصادی ایران نبوده است. در چند دههٔ گذشته، تهدیدها و لفاظیهای سیاسی دولتمردان واشنگتن علیه ایران تاثیر مستقیم و قابل ملاحظهای بر «ریسک سنجی» و محاسبات سرمایهگذاران خارجی، به ویژه سرمایهگذاران اروپایی، نداشته است. آنچه از سالها پیش بر سر راه روابط کاری و تجاری ایران مانعتراشی کرده است، شیوههای هوشمندانهایست که از جانب بازیگران «غیر رسمی» صحنهٔ سیاسی واشنگتن به صورت سیستماتیک، گسترده و هدفمند علیه بنگاههای اقتصادی کشور اِعمال میشود.
یکی از این شیوهها، شیوهای موسوم به F.U.D است. اف.یو.دی مخفف واژههای «ترس»، «عدم قطعیت» و «شبهه» به زبان انگلیسی است. این روش عبارت از این است که بازیگر «الف» برای آسیب رساندن به منافع بازیگر «ب» – از طریق تبلیغ، تکرار و تزریق اطلاعات هدفمند و گاهی مذاکره و ارعاب – طرف قرارداد، مصرفکننده یا افکار عمومی را نسبت به بازیگرِ هدف و تولیداتاش دچار «ترس»، «عدم قطعیت» و «شبهه» میکند. سازمانهایی مانند بنیاد دفاع از دموکراسی (FDD) و «متحد علیه ایران هستهای» (UANI) – که بعضاً به منظور لطمه زدن به منافع اقتصادی ایران در واشنگتن تاسیس شدهاند – سالهاست به صورت علمی، روشمند، علنی و گاهی غیرعلنی این شیوه را در مورد ایران پیاده میکنند.
این سازمانها مدام صحنهٔ کاری ایران را رصد میکنند، لیستهای دقیق از شرکتها، پروژهها و قراردادهای در حال انعقاد تهیه میکنند، به کشورهای مختلف سفر میکنند و در ملاقاتهای خود با صاحبان شرکتهای متقاضی، طرف مقابل قراردادها، سیاستمداران متنفذ و رسانهها، در راستای ایجاد «هزینهٔ حیثیتی»، ترس، عدم قطعیت و شبهه در مورد کار با ایران فعالیت میکنند. معمولاً به صورت دورهای در مورد بازدهی فعالیتهایشان برای حامیان مالی و سیاسی خود – که بعضاً مرتبط با دولت عربستان سعودی و رژیم اسرائیل هستند – گزارشاتی منتشر میکنند.
حال، با روی کار آمدن دولت ترامپ، همین سازمانها و لابیهای ضد ایرانی در تلاش هستند که این شیوه را – که مدتی در دولت اوباما کمرنگ شده بود – به یک «سیاست رسمی» در دولت جدید تبدیل کنند. آقای مارک دوبوویتز – رئیس بنیاد دفاع از دموکراسی – اخیراً در جلسهای که در ساختمان کنگرهٔ آمریکا با حضور جو لیبرمن (رئیس سازمان UANI) و خانم الینا راس لتینین (رئیس سابق کمیته امور خارجهٔ مجلس نمایندگان کنگره) و برخی از شاخصترین چهرههای ضد ایرانی برگزار شد، به صراحت اذعان داشت که برای بازداشتن سایر دولتها و شرکتها از کار کردن با ایران، باید کمآکان همین روش FUD پیش گرفته شود و همگان را به تلاش برای سوق دادن دولت جدید به اِعمال این روش به عنوان یک «سیاست» دعوت کرد.
البته، اینکه در فضای پسا برجام، با توجه به محدودیتهای سیاسی و حقوقی موجود، دولت ترامپ تا چه اندازه موفق به تدوین و اجرای این سیاست (اف.یو.دی) شود جای پرسش دارد. به هر حال، در کنار همه محدودیتهایی که برجام ایجاد کرده، دولت ترامپ با یک بحران مشروعیت جدی در سطح بینالمللی نیز مواجه است و زبان و اقدامات اولیهٔ شخص رئیسجمهور، قدرت نرم و تاثیر دیپلماتیک آمریکا را تا حدود زیادی کاهش داده است. اما بیتردید، این شیوه – که از جانب بازیگران غیرِرسمی و خارج از محذوریتهای دولتی قابل اجراست – یکی از معضلاتی است که دولت ایران و کلیت دستگاه سیاسی کشور باید در سالهای پیشِِرو برای آن چاره اندیشی کند.
در این راستا، دستکم دو راهکار قابل تصور است:
اول اینکه بپذیریم روشی که منتقدین داخلی «برجام» در سالهای گذشته پیش گرفتهاند در بسیاری از موارد به ترویج و تقویت این شیوه کمک کرده است. اگر به سخنرانیها، مقالات، کلیپهای ویدئویی و پُسترهایی که از جانب منتقدین داخلی در مخالفت با «برجام» در سطح وسیع تولید میشود دقت کنیم، در مییابیم که در تمام آنها عناصر «ترس» نسبت به کار کردن با ایران، «عدم قطعیت» نسبت به تداوم برجام و نوعی «شبههافکنی» نسبت به ثبات سیاسی و اقتصادی کشور قابل مشاهده است. به عبارت دیگر، همان عناصر و مولفههای منفی که کارگزاران شیوهٔ اف.یو.دی در خارج از کشور در پی القاء آن هستند، از فورومهای پُر مخاطب داخلی نیز ساتع میشود. به تبع، در سالهای گذشته بخش عمدهای از نیرو، وقت و منابع وزارت امور خارجه، شخص وزیر و مذاکرهکنندگان ارشد کشور صرفِ خنثیسازی تبعات بکارگیری این شیوه «انتقاد» زیانبار شده است. در نتیجه، بازنگری در شیوهٔ انتقاد و سنجش تاثیرات «بینالمللی» برخی اظهارات داخلی در مورد توافق هستهای، امری ضروری به نظر میرسد.
دوم اینکه برای مهار کردن تاثیر کارگزاران شیوهٔ اف.یو.دی لازم است سازوکارها و سازمانهایی ایجاد شود که به صورت مستقیم برای مقابله با آنها وارد عرصهٔ بینالمللی شوند. به عبارت دیگر، لازم است دولت ایران نسبت به تاسیس سازمانهایی در داخل و خارج از کشور که صرفاً به منظور شناخت و متعاقباً مقابله با کارگزاران اف.یو.دی فعالیت خواهند کرد، یک ارزیابی جدی و فوری انجام دهد. رقبای منطقهای ایران، مانند عربستان سعودی و اسرائیل، از طریق این کارگزاران – که اغلب در واشنگتن مستقر هستند – تا بحال موانع مهمی بر سر راه «کار با ایران» ایجاد کردهاند. به نظر ضروری است ایران نیز – دستکم برای مهار کردن اقدامات آنها- فوراً وارد میدان شود.
انتهای پیام