خرید تور نوروزی

اگر پول ندارید برای تحصیل فرزندتان باید مدرسه را تمیز کنید!

سیما صدر، فعال اجتماعی، در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:

تا به حال با چنین سوالی مواجه شده اید که (مدرسه) یعنی چه؟ یا (مدرسه) به چه چیز گفته میشود؟ سوال معمولی نیست. در روزگاری که احساس میکنیم مدرسه یک واژه بسیار معمول و همچنین مکانی الزامی برای یادگیری تحصیل. آموزش های لازم می‌باشد، مواجه شدن با چنین سوالی بسیار عجیب و غیر معمول است.
اگر بخواهیم کلمه‌ی مدرسه را از نظر لغوی بررسی کنیم باید بگوییم واژهٔ مدرسه که در فارسی و عربی امروز کاربرد دارد، واژه‌ای عربی و از نظر دستور زبان عربی، اسم مکان است؛ یعنی مکانی که محل «درس و درس خواندن و درس دادن» است.

مَدرِسِه، یا آموزِشگاه یک مؤسسهٔ آموزشی است که با هدف تأمین فضای آموزشی و آموزش به دانش آموزان توسط معلمان طراحی شده‌است. اکثر کشورها یک سیستم رسمی آموزش و پرورش اجباری دارند. مدرسه یک موسسه یا واحد آموزشی است که محیطی غنی و باکیفیت را برای دانش آموزان خود فراهم می کند که در رشد تحصیلی، اجتماعی و عاطفی و جسمانی آنها مؤثر باشد.

همان طور که در تعریف بالا خواندیم، مدرسه دارای فضای آموزشی است. هر کودکی در طی فرایند جامعه پذیری، زمانیکه وارد مدرسه می شوند، در واقع به اولین بستر اجتماعی ورود میکنند و هر آموزشی که لازمه رشد و تکاملش هست را فرا میگیرد.

سوالی که اینجا پیش می آید اینست که آموزش به خودی خود یعنی چه؟ در مواجهه با چنین سوالی با «نظریه آموزش» آشنا می شویم.

«نظریه آموزش» نوعی نظریه عملی است که سعی در فراهم آوردن رهنمود و روشنگری تمامی جنبه‌های مختلف آموزش (اعم از جنبه‌های تعلیمی، اخلاقی و سیاسی مربوطه) و همچنین ساختار اجتماعی وابسته به آن دارد.جهت دستیابی به این هدف، نظریه آموزش نیاز به فراهم کردن مفاهیم صحیح و دانش کافی از نحوه تدریس، یادگیری، روشهای ارزیابی، ساختار و نحوه تغییر و تحول سیستمهای آموزشی و اجتماعی، نقش افراد ذی‌نفع مربوطه و مسائل نظیر آن دارد.

مسئله آموزش طی قرنهای متمادی ذهن فلاسفه را به خود مشغول داشته‌است: به عقیده برخی معلمی (یا گونه‌ای از آن) از نظر قدمت دومین پیشه انسان‌ها بوده‌است. هیچ جامعه‌ای وجود نداشته که اهمیت و مرکزیت آموزش را رد کند زیرا شکی نیست که کودکان، بی‌سواد، نادان و نامطلع از فرهنگ جامعه‌شان به دنیا می‌آیند. برخی از کودکان در یادگیری مهارتها، امکانات یا توانایی بیشتری دارند و این امر در قرار گرفتن فرد در طبقه اجتماعی و میزان در آمد وی تأثیر فراوان دارد. یادگیری همچنین به کودکان این قابلیت را می‌دهد که به صورت مستقل به سمت اهداف مورد نظرشان حرکت کنند و همچنین هویت ویژه‌ای در جامعه داشته باشند.

همانطور که گفته شد، آموزش دارای مفهوم و کاربردی گسترده، پیچیده و مبهم است. تاکنون تعریف واحد یا جامعی از «آموزش» به دست نیامده‌است و اهل نظر، هر یک بر پایه تفکرات و تجربیات خود، تعریفی از آن ارائه داده‌اند.

برخی از تعاریف آموزش:

امیرحسین آریان‌پور: آموزش و پرورش عبارت است از «فرایند هدایت و جهت‌دهی عمدی به تجارب انسانی»
محمدباقر هوشیار: آموزش و پرورش مجموعه منظمی از اعمال و رفتار است؛ به بیان دیگر آموزش و پرورش فعل و انفعالی است میان دو قطب سیال (آموزگار و دانش آموز) که مسبوق به اصل و متوجه هدف و مستلزم برنامه است.
جان دیویی: آموزش، دوباره ساختن یا سازمان دادن تجربه است، به منظور اینکه معنای تجربه گسترش پیدا کند و برای هدایت و کنترل تجربیات بعدی، فرد را بهتر قادر سازد.
ژان ژاک روسو: آموزش، هنر یا فنی است که به صورت راهنمایی یا حمایت نیروهای طبیعی و استعدادهای فراگیر (متربی) و با رعایت قوانین رشد طبیعی و با همکاری خود او برای زیستن تحقق می‌پذیرد.

تا اینجا با دو مفهوم «مدرسه» و «آموزش» کاملا آشنا شدیم.
اما مشکل جایی آغاز می شود که با تعاریفی که از «مدرسه » و «اموزش» خواندیم پا به مدارس ایران بگذاریم.
از همان بدو ورود با تناقض بسیار زیادی مواجه می شویم.
اگر از محتوای مدارس و اینکه آیا به راستی « آموزش» اتفاق می افتد یا نه ، عبور کنیم با این مسأله مواجه می شویم که «تحصیل» که در واقع حق هر کودکی در ایران است، تبدیل به یک امر مالی شده است.
با وضعیت مدارس ایران کسی که از تمکن مالی کافی برخوردار نباشد، تحصیل درست و کافی هم نمی‌تواند داشته باشد. این در حالیست که در قوانین ایران همواره بر حق تحصیل رایگان تا پایان دوره متوسطه تاکید و در قانون اساسی نیز ذیل فصل «حقوق ملت» به آن تاکید شده است.

در قانون اساسی که بنیادی‌ترین و اصلی‌ترین قانون کشور است بر حق تحصیل و آموزش رایگان برای تمام مردم تاکید شده است. اصل ۳۰ این قانون می‌گوید: «دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد».


علاوه بر قانون اساسی، ‌قانون «تأمین وسائل و امکانات تحصیل اطفال و جوانان ایرانی» مصوب ۱۳۵۳ در زمینه حق تحصیل وجود دارد که ‌در ماده 1 آن می‌گوید: «کلیه اطفال و جوانان ایرانی که واجد شرایط تحصیل می‌باشند باید بدون هیچ‌گونه مانعی به تحصیل بپردازند و هیچ کس نمی‌تواند آنان را ازتحصیل باز دارد، جز با مجوز قانونی».

همچنین از سال ۹۴ کلیه کودکان اتباع هم باید امکان ثبت نام و تحصیل در مدارس را داشته باشند و هیچ کودکی نباید به خاطر ملیتش از تحصیل باز بماند.

به ظاهر، مدارس دولتی این قوانین را پذیرفته اند و در راستای قانون اساسی و حکم حکومتی عمل میکنند اما در عمل ، حق تحصیل رایگان اتفاق نمی افتد. مدارس اینقدر تحت عناوین مختلف از جمله (کتاب، بیمه، کمک به مدرسه، اردویی که میبرند، جشن الفبا، جشن تکلیف برای دختران، برگه امتحان) از کودکان هزینه دریافت می کنند، که کودک بیشتر از آنکه حواس و تمرکزش روی درس باشد به فکر پرداخت هزینه های مدرسه است.
در روزگاری که تورم اقتصاد مملکت را فلج کرده است و تحت فشار اقتصادی طبقه متوسط در حال نابود شدن است و بسیاری از مردمی که در طبقه پایین جامعه هستند به نان شب محتاج هستند پرداخت هزینه های تحصیل فرزندان برایشان کار ساده ای نیست.مخصوصا اگر خانواده ای چند کودک محصل داشته باشد، این هزینه ها برایشان چند برابر خواهد شد.
از سال ۱۴۰۲ طبق قانونی نامعلوم در زمان ثبت نام از هر کودک اتباع محصل با توجه به پایه تحصیلی اش مبلغی تحت عنوان شهریه آموزش پرورش گرفته می شود.
پایه اول تا سوم ابتدایی ۵۰۰ هزار تومان
پایه سوم تا ششم ابتدایی ۷۰۰ هزار تومان
پایه هفتم تا نهم ابتدایی ۹۰۰ هزار تومان
پایه دهم تا دوازدهم ۱میلیون و ۵۰۰ هزار تومان
البته که این مبالغ مربوط به سال تحصیلی پیش است و امسال همین هزینه ها قطعا افزایش یافته است و باید ببینیم امسال میخواهند تحت عناوین مختلف ، چه مبالغ نجومی را از خانواده ها دریافت کنند.

مدرسه جایی که باید محل آموزش رشد و یادگیری کودکان باشد با این هزینه های سرسام آور تبدیل به دکانی شده که با این شهریه ها میخواهد بودجه آموزش پرورش ، و با عنوان ( کمک به مدرسه ، هزینه برگه های امتحانی و…..) بودجه هر مدرسه را تامین کند. غافل از اینکه همه ی خانواده ها قادر به تأمین این هزینه ها نیستند.
مدرسه ای را میشناسم به خاطر اینکه یکی از دختران کلاس دهمی هزینه برگه امتحانی اش را نداده بود، میخواست دختر را از امتحان منع کند. التماس های دختر باعث شده که چنین منعی پیش نیاید.
یعنی کودکان و خانواده هایی که تمکن مالی کافی ندارند باید غرور و عزت نفسشان را زیر پایشان بگذارند اگر می‌خواهند درس بخوانند.تازه اگر تاثیری داشته باشد التماس ها و خدشه دار شدن عزت نفسشان.

اکثر مدارس دولتی هنگام دادن کارنامه های بچه ها برای گرفتن هزینه ی کمک به مدرسه ، خانواده را با ندادن کارنامه تهدید میکنند .
دو مدرسه را در شهرستان پاکدشت میشناسم که مادر هایی که تمکن مالی کافی نداشتند را ، وادار به تمیز کردن مدرسه و شستن توالت مدرسه کردند تا کارنامه بچه هایشان را بدهند.
یکی ازین مادرها دیسک کمر داشت و با این حال میز و صندلی های چند کلاس را تمیز کرد تا بتواند کارنامه فرزندش را بگیرد.
اینها مادرهایی هستند که به تحصیل فرزندانشان اهمیت میدهند. اما حد این اهمیت دادن ها تا کجاست؟
وقتی مدرسه به جای دغدغه آموزش ، دغدغه مالی دارد و به خانواده های نیازمند اینگونه با چنین رفتار و اعمالی تحقیر و توهین می کند تا چه زمانی این خانواده ها چشم می بندند بر این رفتارها و باز بچه هایشان را به مدرسه میفرستند؟
اصلا این مبالغ هنگفت که تحت عنوان «کمک به مدرسه» از خانواده ها گرفته می شود ، دقیقا برای کدام خدمتی است که توسط مدرسه ارائه شده است؟ مدرسه ای که در روستای فیلستون از دختر کلاس یازدهمی ۱ میلیون تومان کمک به مدرسه می خواهد ، آیا به اندازه مبلغ خواسته شده به این دختر آموزش داده است ؟
حقیقتا فشاری که مدارس دولتی بر خانواده ها برای پرداخت هزینه های تحصیل می آورند ، نه با توان مالی این خانواده ها تناسبی دارد نه با اصول انسانیت نه با میزان عملکرد مدارس در آموزش این کودکان.
شاید زمان آن فرا رسیده که عملکرد مدارس مورد بازبینی و بازنگری قرار گیرند و بر کلیه مدارس نظارتی دقیق و همه جانبه و مبتنی بر اخلاق و انسانیت صورت بگیرد تا کودکان محصل دغدغه شان« آموزش »و « یادگیری» باشد و بس.

انتهای پیام

بانک صادرات

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا