چرا فاش گویی پزشکیان، امر مبارکی است؟
محسن ماندگاری، تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
پزشکیان در مجلس هم دولت روحانی را دیده و هم دولت رئیسی را و به نظر می رسد او در هفتمین دهه از عمر خود به بلوغ سیاسی ارزشمندی برای حل مساله ایران رسیده است.
چرا فاش گویی پزشکیان، امر مبارکی است؟ محسن ماندگاری سخنان مسعود پزشکیان در جلسه رای اعتماد مجلس به وزیرانش را می توان نقطه عطفی در عرصه سیاسی ایران کنونی دانست. او فاش گفت که کابینه اش را با هماهنگی رهبری و نهادهای اطلاعاتی بسته است. بسیاری از اصولگرایان از این فاش گویی رنجیده خاطر شده اند؛ هم از آن رو که آنچه را سالهاست همه می دانند رئیس جمهور پشت بلندگو و رسا اعلام کرد و هم اینکه باعث شد تمامی وزیرانش در مجلس اصولگرا، رای اعتماد بگیرند. به نظر می رسد پزشکیان علیرغم صافی و سادگی ظاهری اش، سیاست ورزی در ایران را خوب آموخته و به لطایف و ظرایف آن آگاه است. پزشکیان محصول شکست دو سیاست «حاکمیت دوگانه» و «حاکمیت یکدست» است. او به خوبی دریافته که بدون جلب نظر نهادهای انتصابی در نظام هرگونه تغییر و پیشرفت و توسعه ای غیرممکن است. تجربه ریاست جمهوری حسن روحانی و ابراهیم رئیسی پیش چشم اوست. روحانی در کشوری که از حاکمیت دوگانه رنج می برد و اختیارات رئیس جمهور محدود است تصور می کرد می تواند صرفا با اتکا به رایی که از مردم گرفته برنامه های خود را پیش برد. برنامه محوری دولت او حل و فصل مساله هسته ای بود. او بجای آنکه برجام را برگ برنده نظام جا اندازد آن را به برگ برنده خود در رقابتهای داخلی تبدیل کرد و پرواضح بود که رقیب اجازه نخواهد داد و این برگ برنده را از اعتبار خواهد انداخت. با شکست روحانی، بسیاری که می دیدند دولت به دلیل اختیارات بسیار محدود و عدم توازن در اختیارات و مسئولیت ها قدرت اجرای برنامه هایش را ندارد اما همه مسئولیتها به حساب او نوشته می شود و در منازعه میان نهادهای انتخابی و انتصابی، منافع ملی در حال ضایع شدن است تنها راه حل باقیمانده برای نجات کشور را یکدست شدن حاکمیت می پنداشتند. اما تجربه ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی نشان داد که کشور با یک جناح قابل اداره نیست، آن هم جناحی که در دو سه دهه اخیر به دلیل خالص سازی عمومی و حتی خالص سازی درون جناحی، نه تنها از فقر تئوریک که از فقر نیروی انسانی کارآمد و فهیم بشدت رنج می برد. پزشکیان در مجلس هم دولت روحانی را دیده و هم دولت رئیسی را و به نظر می رسد او در هفتمین دهه از عمر خود به بلوغ سیاسی ارزشمندی برای حل مساله ایران رسیده است. پزشکیان پیش و بیش از هرچیز به اندازه و جایگاه و اختیارات محدود خود در مقام ریاست جمهوری واقف است و بخوبی می داند بدون جلب نظر و همراه کردن هسته سخت قدرت امکان موفقیت ندارد. تجربه سالها نمایندگی مجلس و عبور از 70 سالگی او را واقع بین تر از پیشنیان نموده است. در همین راستاست که او تلاش دارد حتی برگ برنده های خود را به برگ برنده های نظام تبدیل کند و مهمتر از آن اینکه برخلاف روحانی، نظام را شریک در کامیابی ها و ناکامی های دولت کند. در عین حال او خواسته یا ناخواسته تلاش دارد مسئولیت ها و اختیارات نهادهای انتخابی و انتصابی نیز روشن و شفاف شود. او به سهم حداقلی خود در قدرت اکتفا کرده اما هوشمندانه سعی دارد آن را بصراحت نشان دهد و این امر مبارکی است. فاش گویی او در جلسه رای اعتماد که کابینه اش را با هماهنگی رهبری و نهادهای دیگر نظام بسته است در همین راستا است. او حالا همه را شریک در قدرت اندک خود کرده است. اکنون همه در موفقیت یا شکست این دولت شریکند و نمی توانند سفره خود را جدا کنند. او هرچند عنوان ریاست جمهوری را یدک می کشد اما احتمالا ابایی ندارد از اینکه خود را در حد نخست وزیر نشان دهد. از همین رو است که شاید «رئیس الوزرا» توصیف دقیق تری از جایگاه او در ایران کنونی است. با گذشت چند دهه منازعه بی حاصل در سپهر سیاست در ایران به نظر می رسد احتمالا با مصالحه مردم و حاکمیت بر سر خواستهایی حداقلی برای توسعه کشور، پزشکیان می تواند بر مشکلات فائق آمده و گشایشی هرچند مختصر در اوضاع کنونی ایجاد کند. دولت او احتمالا آخرین راه حل برای مصالحه مردم و حاکمیت است.
انتهای پیام