خرید تور تابستان

زیرِ زمین چه خبر است؟ | سیاهی لشکرهای مترو؛ ترفندی برای فروش دستفروش‌ها

نگار فیض‌آبادی، انصاف نیوز: سیاهی لشکرهای مترو کسانی هستند که با هماهنگی قبلی با دستفروشان وارد واگن می‌شوند و خطاب به او می‌گویند قبلا جنس او را خریده‌اند و از کیفیتش راضی‌اند! درواقع آنها برای این کار پول می‌گیرند. فروشنده هم با این ترفند نظر مسافران را برای خریدن محصولش ترغیب می‌کند.

خبرنگار انصاف نیوز، برای آنکه از موضوع سیاهی لشکرهای مترو، کیفیت اجناس و بیشترین کلاهبرداری‌هایی که در مترو اتفاق می‌افتند، مطلع شود، سراغ دستفروشان، مشتری‌ها، یگان حفاظت مترو، مسئول ایستگاه و پلیس، رفته است. متن کامل را در ادامه می‌خوانید.

از شیر مرغ تا جان آدمیزاد، فقط یک ضرب‌المثل اغراق‌آمیز نیست، مخصوصا اگر مسافر هرروزه‌ی مترو باشید، حتما می‌دانید وارد جایی شده‌اید که هر وسیله‌ای را می‌فروشند.

احتمالا شما هم این جمله‌های آشنا را بارها شنیده‌ا‌ید: جوراب دونه‌ای ۳۰ فروش همکارها، دوتا فقط ۵۰ تومان!
هر خانه‌ای یک رسوب‌گیر کتری می‌خواهد، شلوار لاکرا کش فقط ۱۵۰، ایرپاد اصل فقط ۵۰۰ و… تقریبا همه‌ی دستفروش‌ها می‌گویند سرمه مدادی‌شان برخلاف همکارانشان اصل است.

سیاهی لشکرهای مترو وارد می‌شوند!

یکی از دستفروش‌های مترو می‌گوید به چشم خودش دستفروشی را دیده است که با سیاهی لشکرهایش وارد مترو می‌شود. ماجرا از این قرار است که تقریبا برخی از دستفرو‌ش‌ها همراه با چند نفر برای فروش چهار محصول تکی (زعفران، پد موبر، ریمل، مداد چشم) با هماهنگی قبلی سوار واگن می‌شوند.

یکی‌شان از دور داد می‌زند که من از این پد موبر بردم و خیلی راضی هستم. یکی دیگر می‌گوید قبلا خریده و حالا هم می‌خواهد دو مداد چشم دیگر ببرد و… همان موقع است که دستفروش می‌گوید «ببینید خانم‌ها، مشتری خودش می‌گه که استفاده کرده و راضیه، دیگه برای جنسی که مشتریش وایساده و راضیه، نیازی به تبلیغ من نیست. ممنون گلم که گفتی، خوشحالم که راضی بودی!» 

یکی از دستفروش‌های لوازم آرایش، درحالی‌که دانه‌های تسبیح را از زیر انگشتانش رد می‌کرد و ذکر می‌گفت، می‌گوید شگرد بعضی‌هایشان همین است اما نان حرامی است که سر سفره‌شان می‌برند. او که روی سکوی مترو مستقر است، درباره‌ی جنس‌هایش می‌گوید که برادرش از ترکیه می‌آورد و باکیفیت هستند و اعتقادی هم به این شگردها ندارد، چون مشتری‌های ثابت خودش را دارد.

همان موقع دستفروش دیگری، این کارها را نوعی «ظاهرسازی و بازارگرمی» می‌داند تا مردم خرید کنند. حتا می‌گوید که خودش هم یک‌بار «گول» خورده و از روی دلسوزی و برای رضای خدا از پیرزنی زعفران خریده است اما اصلا راضی نبوده است و بعد از خرید به قول خودش تازه دوزاری‌اش افتاده که داستان از چه قرار است!

مردم عقلشان به چشمشان است! | دعوای دستفروش‌ها باهم

دستفروش مترو: بعضی از مشتری‌‌ها مغزشان کار نمی‌کند!

حالا انگار بحث گل انداخته است! دستفروش کناری، می‌گوید: می‌دونی چیه؟ مردم عقلشون به چشمشونه و زود اعتماد می‌کنن. راستش چند بار بین فروشنده‌ها و اینایی که سیاهی لشکر می‌آرن دعوا شده که برای چی اینطوری جنست رو به مردم قالب می‌کنی؟ کاش خرده‌زعفران باشه ولی نیست. کاکل بلاله که رنگش کرده‌‌ان ولی مردم نمی‌دونن و دقت نمی‌کنن. اصن مغزشون کار نمی‌کنه!

دستفروش‌ها یکی از فروشنده‌های مترو را با نام «صدیقه کلاغ» می‌شناسند و می‌گویند او از این کارها زیاد می‌کند! بین خودمون می‌دونیم چه کار می‌‌کنه ولی بخوایم حرفی بزنیم، دعوا می‌شه! اگر خواستی آمارش رو دارم. بیشتر خط چهاره و از ۸ صبح تا ۲/۳۰ می‌چرخه. 

ماجرا حالت تراژیکی به‌ خودش گرفت وقتی یکی از دستفروش‌ها از زنی گفت که صبح با صورت قرمز و چشمانی گریان، شاکی شده بود که این پدهای موبر، صورتش را خراب کرده‌اند و شوهرش هم دعوایش کرده است! او هم به زن گفته تقصیر خودش است چون این‌ها سمباده هستند و پوست را خراب می‌کنند! گویا همان موقع دستفروش پد آرایشی را می‌بیند و با او حرفش می‌شود اما فروشنده سریع راهش را عوض می‌کند.

دستفروش دیگری رو به همکارش کرد و گفت من آمارشان را دارم. با یکی از همین سیاهی لشکرها حرف زده‌ام. ماهی ۷۰۰ هزار تومان می‌گیرد تا فقط بگوید که خودش هم از این ریمل‌ها استفاده کرده و راضی بوده است!

او می‌گوید: ببین خانم، ما دستمان توی کار است، قیمت‌ها را می‌دانیم، خودم این مدادها را دانه‌ای ۲۰ هزار تومان می‌خرم و ۵۰ می‌فروشم، اما آنها هم که ۲۰ تومان خریده‌اند، دانه‌ای ۱۵۰ هزار می‌فروشند! همین رژ مکه‌ای‌ها را ۲۰ می‌خرم، ۳۵ می‌فروشم، بعضی‌ها ۸۵ می‌فروشند. یعنی گران‌فروشی هم بین دستفروش‌ها زیاد است.

یکی از دستفروش‌ها در خط چهار مترو می‌گوید که «هفت سال است در مترو لوازم آرایشی می‌فروشد و معتقد است آوردن سیاهی لشکر کلاهبرداری و سیاه‌کاری است. یک‌بار یکی از مسافرها تعریف می‌کرد از این زعفران‌ها که پنج عدد ۱۰۰هزار تومانی هستند خریده است و غذایش بوی بدی گرفته‌ است.
طوری‌که مهمان‌ها صدایشان درآمده بوده است که این زعفران‌ها را از کجا خریده‌ای که اینطوری هستند؟! هنوز هم نمی‌دانم چرا بعضی از مردم این‌ مدلی هستند که به عقلشان رجوع نمی‌کنند؟ خب زعفران با این قیمت معلوم است که تقلبی و بیخود است! انگار فقط می‌‌خواهند ارزان باشد.

طبق گفته‌ی پلیس، اگر کسی با برگه‌‌ی شکایت بیاید، کارش را پیگیری می‌کنند و بقیه‌ی کارها هم از طریق دادسرا پیش می‌رود. فروشنده‌ها می‌خواهند با این سیاه‌بازی‌ها بقیه را هم برای خرید ترغیب کنند. یک آقا هم در واگن آقایان است که آبمیوه‌گیری دستی می‌فروشد و سه تا سیاه‌باز دارد.»

دستفروش‌ها چقدر جا می‌گیرند؟

بعضی از دستفروش‌های مترو تقریبا اندازه‌ی سه نفر جا می‌گیرند. اگر اهل شمردن چیزها باشید، می‌بینید گاهی حتا ۹ دستفروش در واگن خانم‌ها حضور دارند. ممکن است با چرخ‌هایشان از روی پای مسافران رد شوند و وقتی مسافری می‌گوید «آی خانوم چه خبرته، پام رو له کردی!» با یک ببخشید یا گفتن «حالا مگه چی‌ شده؟»، سروته ماجرا را هم می‌آورند.

تعدادی از مسافران از صدای بلند دستفروش‌‌ها و تنه زدن‌هایشان گله می‌کنند و می‌گویند «واقعا دیگه برای آدم اعصاب نمی‌ذارن. خسته و مونده از سر کار می‌آیم باید صدای اینا رو تحمل کنیم! جنس‌هاشون هم بنجله، مالیات هم که نمی‌دن تازه اذیت می‌کنن و طلبکارم هستن!»

یگان حفاظت مترو از دعواهایی می‌گوید که به خاطر بی‌احتیاطی دستفروش‌ها بالا می‌گیرند و باعث صدمه‌ی فیزیکی مسافران می‌شوند.

بعضی از مسافران اما با لحنی دلسوزانه درباره‌ی دستفروش‌ها می‌گویند این بنده‌‌های خدا هم از سر ناچاری در مترو جنس می‌فروشند، مجبور نباشند که نمی‌آیند. همان موقع یکی از خانم‌ها در مخالفت با او از درآمد بالای بعضی از دستفروش‌‌ها می‌گوید و اینکه یکی از آنها را در ایستگاه آزادی دیده است که درآمد هر روزش میلیونی است. او می‌گفت این دستفروش‌ها از نظر حقوقی در دسته‌ی تجار قرار می‌گیرند، اما خب هر کدامشان از نظر سطح اقتصادی با شغل‌‌های دیگر فرق دارند.

بیشترین کلاهبرداری‌ در مترو | بعضی‌ دستفروش‌ها تازه از زندان آزاد شده‌اند

مامور حفاظت مترو و مسئول یکی از ایستگاه‌‌ها، از مورد پرتکراری می‌گویند که تقریبا یک کلاهبرداری رایج بین بعضی از دستفروشان به حساب می‌آید. «مثل وقتی که خرید مشتری ۱۰۰ هزار تومان بوده است اما فروشنده ۱۰ میلیون کارت کشیده است!

کارتخوان‌های قدیمی این قابلیت را دارند که فروشنده می‌تواند با نگه داشتن دکمه ثبت، انجام تراکنش را به تعویق بیندازند. مثلا به مشتری می‌گویند که خریدت انجام نشد و فرد از مترو پیاده می‌شود و بعد از آن فروشنده دستش را از روی دکمه برمی‌دارد و پول از حساب طرف کسر می‌شود!

یا مثلا می‌گویند دستگاه کاغذ رسید ندارد و آن لحظه هم بعضی مشتری‌ها پیامکشان را چک نمی‌کنند تا مطمئن شوند. بعضی‌ها هم برای حفاظت از محیط‌زیست، از گرفتن رسید صرف‌نظر می‌کنند. یکی از مشتری‌ها می‌گوید قبلا به دلیل این کلاهبرداری چهار میلیونش را از دست داده است. 

همین حالا کسی هست که دو هفته از زندان آزاد شده و طی آماری که یکی از شاکیان به مامور مترو داده است قبلا در مجموع ۸ میلیارد تومان از حساب مشتری‌ها کارت کشیده است. مردم نمی‌دانند ولی همین حالا هم او همکاران ما را تهدید کرده است که اگر شکایت کنند، سوراخ سوراخش می‌کند! گاهی هم دعواهایی پیش می‌آیند اما بعد از پیج کردن، خبری از پلیس نمی‌شود و درنهایت می‌گویند صدا را نشنیدیم! پلیس به‌ اندازه‌ی کافی با ما همکاری نمی‌کند.»

ماموران مترو می‌گویند «فروشنده‌های کلاهبردار که حتی بعضی‌هایشان تازه از زندان آزاد شده‌اند یا سوءسابقه دارند، معمولا رقم بیشتری را از حساب مهاجران افغان کم می‌کنند، چون برخی از آنها سواد ندارند و یا آشنایی با این رویه‌ها ندارند و متوجه نمی‌شوند. از نظر نوع جنس هم بیشتر در مورد لوازم موبایل این اتفاق می‌افتد. گاهی هم بعضی دستفروش‌ها اسکیمر (دستگاه کپی کارت بانکی) دارند تا بتوانند اطلاعات کارت را کپی کنند اما اتفاق رایجی نیست.»

به گفته‌ی مامور حفاظت مترو، نبودن نیروی نسوان، مدیریت دستفروش‌های مترو را سخت کرده است. از آن‌جایی‌که بعضی از مردم به خاطر دلسوزی خرید می‌کنند، تعداد دستفروش‌ها هم بیشتر می‌شود و آمار کلاهبرداری‌ها هم بالاتر می‌رود.

یگان حفاظت مترو یا حجاب‌بان‌ها؟ | مردم ترحم می‌کنند

بخشی از مسافرها که فکر می‌کنند یگان حفاظت مترو، حجاب‌بان هستند، روی خوش بهشان نشان نمی‌دهند. در واقع «ترحم» مردم بیشترین اختلال را در مدیریت این شرایط ایجاد می‌کند و وجود حجاب‌بان‌هایی که لباس‌هایی مشابه ماموران مترو را پوشیده‌اند، هم باعث شده، مسافرها نسبت به ماموران حفاظت مترو قضاوت بدی داشته باشند و حق را به برخی از فروشنده‌هایی بدهند که با مظلوم‌نمایی جای مسافرها را تنگ می‌کنند و پول مردم را بالا می‌کشند.

استندِ جنس‌های دستفروش را به اتاق مسئول ایستگاه مترو می‌آورند. آقا را به خاطر اینکه وارد واگن بانوان شده است، چند دقیقه‌ای بیرون ایستگاه نگه می‌دارند تا به او تذکر بدهند دیگر در واگن خانم‌ها نرود، چون مسافران گلایه کرده‌اند.

مسئول ایستگاه مترو می‌گوید: «طبق قوانین، بساط‌گستری فروشنده‌ها در حریم مترو ممنوع است و تذکر ماموران با جیغ و داد مردم مواجه می‌شود! از طرف دیگر وقتی ماموران می‌خواهند کولی‌ها را به مترو راه ندهند، با واکنش مردم مواجه می‌شوند.

درحالی‌که برخی از آنها در حین گدایی، گوشی مسافران را می‌دزدند! بعضی از فروشنده‌ها هم هستند که از طریق کلاهبرداری در مترو، ماشین‌های گران‌ خریده‌اند اما دیدگاه جامعه نسبت به آنها عمدتا دلسوزانه است.»

بعضی از مسافرها و دستفروش‌ها اما معتقد هستند «این نیروها قبل از ماجرای مهسا امنیتی در مترو نبوده‌اند و در واقع حجاب‌بان‌هایی هستند که به دستفروش‌ها هم تذکر می‌دهند». پلیس مترو می‌گوید یگان حفاظت مترو از ماه‌های مرداد و شهریور سال ۱۴۰۲ فعال شده است و مدیریت این موارد (و نه حجاب) به عهده‌ی یگان حفاظت مترو است.

مردی که با نشان دادن یک کاغذ پزشکی، در واگن خانم‌ها درخواست پول می‌کرد.

دستفروش‌های مرد در واگن خانم‌ها

مسئول ایستگاه می‌گوید: «وقتی فروشنده‌ی آقایی در اوج شلوغی در واگن خانم‌ها سوار می‌شود، معنی‌اش این است که از نظر روانی مشکل دارد. مدیریت کردن شرایط هم معمولا با مقاومت مسافران مواجه می‌شود!»

یکی از دستفروش‌ها سعی می‌کند به زور از فاصله‌ی نزدیک از کنار مسافر خانمی رد بشود و برایش مهم نیست با او تماس جسمی داشته باشد. خانم اما عصبانی می‌شود و به او فحش می‌دهد و می‌گوید دلش نمی‌خواهد مرد غریبه از آن فاصله‌ی نزدیک از کنارش عبور کند. کار به پلیس ایستگاه می‌کشد اما دستفروش با طلبکاری می‌گوید فقط می‌خواسته پیاده شود! پلیس چند ساعتی او را نگه می‌دارد و به خانم هم می‌گوید اگر بخواهد می‌تواند شکایت تنظیم کند و فردا به دادسرا برود.

یک دستفروش مرد هم با آمدنش به واگن خانم‌ها، باعث ناراحتی مسافری می‌شود و بعد از اعتراض خانم که چرا در آن شلوغی آنجا آمده و خودش را به زن‌ها می‌زند، با صدای بلند می‌گوید «الآن مشکل ممکلت اینه که من اومدم تو واگن خانوما؟ من برم بیرون همه‌ی مشکلات حل می‌شه؟!»

نظر مشتری‌ها درباره‌ی کیفیت جنس‌های مترو

مامور مترو از تجربه‌اش می‌گوید که «می‌خواسته برای دخترش سایه‌ی چشم بخرد اما فروشنده به او گفته است این چیزهایی که می‌بینی چربی مرغ هستند، بگذار جنس خوب بدهم چون این‌ها برای پوست ضرر دارند!»

دو یگان حفاظت مترو از اتفاقات کمتر شنیده‌شده‌ای می‌گویند که عجیب ولی واقعی هستند! در واقع تعدادی از دستفروشان مترو شاکی دارند و از جنس‌هایی که تقلبی هستند گله می‌کنند. مثلا خانمی آمده است که می‌گوید سمباده را به جای پد موبر به او فروخته‌اند!

معمولا کاکل بلال را با اسپری زعفران رنگ می‌کنند و چند بسته را ۱۰۰ هزار تومان می‌فروشند. از طرف دیگر تقلبی بودن هم باعث شده صدای مشتری‌ها دربیاید و به مسئولان قطار اعتراض کنند. مسئول ایستگاه با اطمینان می‌گوید «۹۰درصد خانم‌ها شکار دستفروش‌های مترو هستند.»

مشتری‌های دستفروشان مترو چه کسانی هستند؟

آن دسته از مسافرانی که خیلی کم از مترو استفاده می‌کنند، با دیدن آن‌همه تنوع اجناس، برای خرید ذوق خاصی دارند. آنهایی که سر کار می‌روند و فرصت زیادی برای خرید از مغازه‌ها ندارند، با شوق بیشتری دست به جیب می‌شوند و از ترفندهای دستفروشان بی‌خبرند و حتی اصطلاح رایج سیاهی لشکر را نشنیده‌اند!

دسته‌ی دیگری اما معتقدند جنس‌های مترو بی‌کیفیت هستند و گاهی هم قیمتشان از مغازه‌ها و پاساژها بیشتر است. 

خانم ۴۴ ساله می‌گوید اگر نیاز داشته باشد از مترو خرید می‌کند. دختر ۲۸ ساله‌ای هم با وجود اینکه خرید می‌کند، نظرش این است که سیاهی لشکر باعث اعتماد مردم می‌شود اما خودش این‌طور اعتماد نمی‌کند. خانم جوانی رو به مسافر کناری‌اش می‌گفت کیفیت جنسی که فروشنده نشان می‌دهد، با آنچه به مشتری می‌فروشد، فرق دارد. او این تجربه را درباره‌ی شلوار خانگی و مداد چشم داشت.

چند آقای ۳۰ و ۴۰ ساله می‌گویند که از مترو خرید نمی‌کنند و خانم‌ها برخلاف آقایان، بیشتر از خرید استقبال می‌کنند. یکی‌شان با خنده، می‌گوید خانم‌ها «ساده‌تر» هستند و به همین دلیل است که به دستفروش‌ها بیشتر اعتماد می‌کنند و می‌خرند! بعضی از مسافرها هم با منطق «هر ارزانی بی‌حکمت نیست» سراغ خرید در مترو نمی‌روند یا نهایتا چیزهایی را می‌‌خرند که جزو محصولات آرایشی- بهداشتی و خوراکی نباشند تا اگر بی‌کیفیت و چندبار مصرف بودند، سلامتشان را به خطر نیندازد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا