جریان «انقلابی» به پایان رسید؟ | پاسخ تحلیلی پرویز امینی
پرویز امینی، تحلیلگر سیاسی اصولگرا، میگوید مرگی در کار جریانهای فکری و سیاسی کشور نیست و استفاده از چنین تعابیری برای آنها درست نیست.
او در مصاحبهای تفصیلی با انصاف نیوز از سرگذشت جریان انقلابی تا امروز گفت.
آقای امینی با اشاره به شعار وفاق ملی تاکید کرد که تحقق چنین اهدافی در نهادهای اجماعساز ممکن است.
انقلابیهای امروز و خط امامیهای دیروز
انصاف نیوز: جریان انقلابی معمولا در انتخاباتی که درصد مشارکت پایینی دارد رای میآورد. در این انتخابات علیرغم اینکه درصد مشارکت به زیر چهل درصد رسید باز هم نتوانست پیروز شود. آیا این را میتوان آغازی برای مرگ و شکست دائمی جریان انقلابی دانست؟
در محیط سیاسی و اجتماعی استفاده از برخی واژهها در جامعهی ایرانی رایج است که کار نمیکند یا بعد از گذشت زمان کنار گذاشته میشود. یکی از آن واژهها همین مرگ گروههای سیاسی و فکریست و یا تعابیری مانند بنبست، یا اینکه میگویند این جریان تمام شده است و…
محیط فکری و سیاسی از نظر کمیت و کیفیت دچار افتوخیز میشود. تعابیری مانند مرگ و… چندان دقیق نیست. زمینهی این تعابیر ذهنیت رادیکال در جامعهی ایران است که همیشه در تحلیل یا عمل به سمت منتهیالیه موضوعات میرود.
تمام شدنی در کار جریانات فکری و سیاسی نیست، ممکن است افت و خیزهایی از لحاظ کیفی داشته باشد، بازتولیدهای درونی داشته باشد و پایگاه اجتماعیشان محدودتر یا گستردهتر شدند. جریان سیاسیای که شما اسم بردید دگرگونیهایی را پشت سر گذاشته و بازتولیدهایی در طول زمان پیدا کرده است.
شما با ورژن دیگری از جریان انقلابی در این مقطع زمانی روبرو هستید. نگاهی بیندازید به ابتدای انقلاب، زمانیکه مجموعهی چپ و راست کلا یک مجموعه بود تحت عنوان خط امام. این خط امامیها گرایش به اسلام فقاهتی داشتند.
شما میبینید زمانی که جریان خط امام جریان غالب کشور شد و جریان غیر خط امام را کنار زد خودش به دو طیف چپ و راست تقسیم شد. در این زمان هم اسلام فقاهتی در متن است و محل اختلاف تفسیر از این اسلام فقاهتیست. یکی فقه پویا را دنبال کرد و دیگری فقه سنتی را. دو جریان کاملا مجزا از یکدیگر شدند.
در آن زمان به این دلیل که روحانیت مرجعیت داشت به دو بخش روحانی تقسیم شدند؛ یکی جامعه روحانیت مبارز و دیگری مجمع روحانیون مبارز. اینها امتداد اجتماعی و اقشاری هم پیدا کردند یعنی در دانشگاه شدند انجمن اسلامی در مقابل جامعه اسلامی، میان معلمان شدند انجمن اسلامی معلمان در مقابل جامعه اسلامی فرهنگیان، بین زنان شدند جامعه زینب در مقابل جمعیت زنان دفاع از جمهوری اسلامی و…
چپ و راست اینقدر انشعاب پیدا کردهاند که دیگر تعین مشخصی ندارند
در دو خرداد جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی رسمیت پیدا میکند. طی سالهای بعد اینقدر دگرگونی و انشعاب پیدا میکنند که در دهه 90 دیگر تعین سیاسی مشخصی ندارند و ما با کثرتی از نیروهای سیاسی روبرو هستیم.
سه جریان سیاسی روز: محافظهکار، رادیکال، اصلاحگرا
الان که داریم صحبت میکنیم با سه جریان مواجهیم؛ یک جریان محافظهکار، یک جریان رادیکال و یک جریان اصلاحگرا. مبنا و مسئلهی هر سهی اینها هم «تغییر» است چرا که ما دهه نودی را پشت سر گذاشتیم که به نوعی عقبگرد در هر زمینهای بود.
جریان رادیکال به تغییر معتقد است اما بر این باور است که از این سیستم سیاسی دیگر تغییر مطلوبی حاصل نمیشود و باید به سمت براندازی، انقلاب یا دخالت نیروی خارجی رفت. اینها نهاد انتخابات را هم قبول ندارند.
یک جریان محافظهکار هم داریم که میگوید ما به تغییر در سطح بنیادین و عمیق نیاز نداریم و اگر در دهه 90 چنان مشکلاتی داشتیم دلیلش سیاستمدارانی بودند که کشور را اداره میکردند. راه حل تغییر آن سیاستمداران یا تصمیمات آنان است. ابنها بر این باورند که که اگر تصمیمات غلط و مداخلات سلبریتیها و… وجود نداشت 98 و 1401 و… پیش نمیآمد. انتخابات 1400 حول همین تفکر برگزار شد.
آن خط سوم اصلاحگر
یک جریان اصلاحگری از هر دو سو وجود دارد که به نیاز تغییرات اساسی باور دارند و نظام سیاسی را دارای ظرفیتهایی برای ایجاد این تغییر میدانند. به این ترتیب با هر دو جریان رادیکال و محافظهکار مرزبندی دارند.
بخشی از اصلاحطلبان قدیمی از جمله جریان روزنهگشایان در انتخابات مجلس و در سمت مقابل آنهایی که به هر دلیلی دیگرنمیخواستند به امثال جلیلی رای دهند علیرغم اینکه پایگاه رای کلاسیکشان اصولگرایی بود. مجموعهی این دو گروه نیروی سیاسی-اجتماعی جدیدی هستند که در حال هویتیابیاند.
اما سوال شما و انتخاباتی 40 درصدی که به آن اشاره کردید. ببینید یکی از اصلیترین سبدهای رای در هر انتخاباتی آرا سیاسی و ایدئولوژیک است. مشارکت وقتی حدود 39 یا 40 است معنیاش این است که مشارکت غالبا مربوط به همین پایگاههای رای ایدئولوژیک بوده. خصوصا دور اول انتخابات مسیر انتخابات و شخصیتهایی که در آن حضور داشتند به گونهای بود که پایگاههای رای اجتماعی چندان فعال نشدند.
اصولگرایی دیگر سازمان سیاسی ندارد
انصاف نیوز: چه چیزی باعث شکست یا هر عنوان دیگری برای اندیشهی آقای جلیلی شد؟
ببینید یک جریان سیاسی در واقع سه بخش دارد؛ یکی نیروهای سیاسی، یکی عقبه و نیروهای فکری و دیگری امتداد اجتماعی. این جریان که تحت عنوان اصولگرایی شناخته میشد در تجربهی دهههای گذشته از نظر سیاسی تشکیلاتش فروپاشیده یعنی نیروی اجتماعی دارد اما سازمان سیاسی دیگر ندارد.
اینها در گذشته زمانی که تحت عنوان جناح راست بودند کمترین مشکلشان اتحاد بود. البته این روند فقط تا 2 خرداد ادامه داشت. بعد 2 خرداد فرو ریختند. بنابراین یک سازمان جدیدی ایجاد کردند تحت عنوان شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی تا اتحاد جدیدی را به وجود آورند. با عنوان آبادگران در شورای دوم و مجلس هفتم آمدند.
در انتخابات 84 به دلیل اختلاف میان بدنهی سنتی و نوگرا این اتحاد هم از بین رفت. در 84 اولین بار بود که این جریان با سه، چهار کاندید آمد. آن سمت هم البته متکثر به میدان آمد. را آوردن احمدینزاد باعث گستردهتر شدن بحران در این جریان شد.
منازعات درونی اصولگرایان تا اختلاف بین مهدوی و مصباح هم رسید
همین طور انشعابات در این بیشتر شد تا در انتخابات مجلس نهم رسید به اختلاف بین آقای مهدوی و آقای مصباح. این سطح از نزاع درونی در این جریان باورش سخت بود. در تمام انتخابات بعد همین طور بود. حتی 1400 هم آن تکثر بود ولی کار نکرد. در 1403 این جریان دو کاندید اصلی داشتند اما نیروی سیاسی متشکل کنندهای که عمل سیاسی واحد میان اینها شکل دهد وجود نداشت. بنابراین با دو کاندیدا آرایشان شکسته و تقابل بدنه های اجتماعی این دو نامزد به فرسایش اجتماعی و سیاسی آنها تبدیل شد.
انصاف نیوز: گروهی هم بر این باورند که دلیل، تحلیل رفتن پایگاه اجتماعی این طرز فکر و اندیشه است.
بدنهی اجتماعی اینها تغییر کرده اما در این انتخابات مسئلهشان همین بود که گفتم یعنی حضور دو کاندیدا و شکسته شدن پایگاه رای.
انصاف نیوز: اما معمولا در حمایت از یکدیگر کنار میروند.
در این انتخابات که کنار نرفتند! در انتخابات 1400 هم رای آقای رئیسی قاطع بود و آقای جلیلی نمیتوانست رای کسب کند اما در 1403 اختلاف معناداری میان جلیلی و قالیباف نبود که یکی را راضی به کناره گرفتن شود.
تعامل سایر ارکان قدرت به مسیر دولت پزشکیان وابسته است
انصاف نیوز: به نظرتان سایر ارکان نظام چقدر با دولت پزشکیان همراهی خواهند کرد؟
به مسیر دولت آقای پزشکیان بستگی دارد اما فعلا بنا بر همکاری و وفاق است. باید دید در مسیر چه مناقشات و منازعاتی پیش میآید.
به خود آقای پزشکیان و دولت او مربوط است چون ابتکار عمل دست اینهاست. نحوهی دیالوگ اینها با رقیب تعیین کنندهست.
ترمیم شکافهای اجتماعی: قوهی مجریه نمیتواند و نهادهای اجماعی میتوانند
انصاف نیوز: در مقاطعی شکافهایی در جامعه ایرانی پدید آمده است. به نظرتان دولت چهاردهم چقدر در ترمیم این شکافها توانمند خواهد بود؟ چه مصادیقی برای حل این شکافها ممکن است؟
شکافهای اجتماعی محتوا و ساختارهای متفاوتی دارند. اینکه چقدر قوهی مجریه با آن شکاف نسبت دارد هم متفاوت است. بنابراین یک نسخهی کلی و واحد داد.
اصلا از قوهی مجریه این انتظار را داشتن که شکافهای اجتماعی را ترمیم کند چندان واقعبینانه نیست. چرا که قوه مجریه یک نهاد رقابتپذیر است.
نهادهای رقابتپذیر محل چالش و اختلافند. قوهی مجریه حاصل انتخابات و نزاع است. در هر انتخابات شکافهای اجتماعی فعال میشوند. کاندیدها تلاش میکنند از طرفین نزاع اجتماعی رای جمع کنند. بنابراین انتظار حل شکافها از قوهی مجریه منطقی نیست.
در مقابل نهادهای اجماعی هستند یعنی جایی که دیگر رقابت موضوعیت ندارد. اینها میتوانند دست اندرکار ترمیم شکافهای اجتماعی باشند.
قوهی مجریه میتواند شکافها را تقویت یا تضعیف کند
انصاف نیوز: این دو گروه نهادی که شما اشاره کردید امکان تعامل ندارند؟ یعنی مثلا دولت چهاردهم میانجیای میان مردم و آن نهادهای اجماعی شود و با این نهادها برای حل شکافها اجماع کند.
بله. قوهی مجریه میتواند شکافها را تقویت یا تضعیف کند اما کارکرد اصلی قوهی مجریه این نیست.
انصاف نیوز: بنابراین الآن نمیتوانید به مصداقی از شکافهای اجتماعی ما اشاره کنید که دولت چهاردهم بتواند روی آن کار کند؟ حتی شکافی که چندان هم محل نزاع نباشد.
ببینید مسئلهی قوهی مجریه این است که بتواند با طیف وسیع و متنوعی کار کند یا انها را نمایندگی کند. این به معنی عنصر عمومیت است. درواقع نمیرود شکافها را به نفع یک سمت حل و فصل کند و در عوض مسیری را انتخاب میکند که نقطه عزیمتهای مختلف روی آن اشتراک نظر داشته باشند. این وظیفهی قوهی مجریه در مواجهه با مسائل است که آن را “کارآمدی” میگویند.
تفاوتی نمیکند در چین هستی یا آمریکا یا چه حزبی حاکم است در انتها سوال اساسی برای نظامهای حکمرانی این است که کارآمد هستید یا نه؟! بخش اعظم افراد جامعه وجهه نظرشان به حکومت ابزاریست یعنی نگاه نمیکنند خاستگاه معرفتیشان چه چیزیست بلکه به نتیجه نگاه میکنند.
جملهای از ماکیاولی هست که میگوید «وقتی نتیجه به دست آمد کسی از روشها سوال نمیکند». بنابراین قوهی مجریه کارش جای دیگریست. اتفاقا قوهی مجریه در جمهوری اسلامی به دلیل امکاناتش نقش اصلی را در کارآمدسازی یا نا کارآمد سازی نظام سیاسی دارد. قوهی مجریه باید احساس رضایت اجتماعی ایجاد کند.
انصاف نیوز: این کارآمدی دولت شامل ساختن توافقی بر سر موضوعاتی مانند فیلترینگ یا حجاب هم میشود یا صرفا به همان نهادهای اجماعی که توضیح دادید برمیگردد؟
ببینید اگر ما توانستیم نسخهای پیدا کنیم که طرفین نزاع آن را پذیرفتند خب جز کارآمدیست و به هر حال رضایت اجتماعی ایجاد شده.
دولت چهاردهم توانا به ایحاد یک توافق داخلی است؟!
انصاف نیوز: به نظرتان دولت چهاردهم خواهد توانست در موضوعاتی که محل نزاع است توافقی ایجاد کند و کارآمدی داشته باشد؟ خصوصا در مورد موضوعاتی که 1401 پررنگتر شد.
الآن نمیشود پیشبینی کرد. باید منتظر ماند و دید که چطور وارد این منازعات میشود چون این منازعات به این سادگی حل و فصل نمیشوند. طرفین نزاع نیرومندند و هر کدام پایگاه اجتماعی متفاوتی دارند. جریانی که از آن به عنوان اصلاحگر نام بردم بیشترین اهتمام را به این توافقات دارند.
انتهای پیام
ایشون تحلیل خودشونو دارند و تحلیلشون اساسا علطه ….چیزی به اسم جریان محافطه کار به اون شکل که ایشون تبیین می کنند وجود نداره …