درآمدی بر چالشهای کنشگری دانشجویی در دانشگاههای ایران
رضا محمدی، دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی تبریز در نشریهی دانشجویی تمثیل نوشت:
«زمانی فرامیرسد که عملکرد یک سیستم چنان نفرتانگیز میشود که دیگر نمیتوانید در آن شرکت کنید. حتی نمیتوانید به طور غیرفعال شرکت کنید. باید بدنهای خود را بر دندهها، چرخها، اهرمها و تمام اجزای ماشین بیندازید و آن را متوقف کنید! باید به کسانی که آن را اداره میکنند و مالک آن هستند نشان دهید تا زمانی که شما آزاد نباشید، ماشین از کار خواهد ایستاد!» این جملات پرشور، بخشی از نطق بهیادماندنی ماریو ساویو، از رهبران جنبش آزادی بیانِ دانشگاه کالیفرنیا در سال 1964 است.
سخنان او در آن زمان، صدای اعتراضاتی بود که در بسیاری از دانشگاههای آمریکا طنینانداز شده بود و بهوضوح نشان میداد که دانشجویان میتوانند نقش مهمی در ایجاد تغییرات در ابعاد مختلف سیاسی و اجتماعی داشته باشند. کنشگری دانشگاهی بهعنوان “مجموعهای از فعالیتهای جمعی از سوی دانشجویان، اساتید، و دیگر اعضای جامعه دانشگاهی، با هدف اصلاح سیاستها و رویههای دانشگاهی و تأثیرگذاری بر مسائل اجتماعی و سیاسی گستردهتر” شناخته میشود. این کنشگران، در قالب گروههای کوچک و بزرگ، میتوانند در حوزههای مختلف صنفی، رفاهی، آموزشی، سیاسی، اجتماعی و زیستمحیطی به فعالیت بپردازند، بیآنکه لزوماً نیازی به تشکیل جنبشی گسترده داشته باشند.
در کنار این تعریف، کنشگری دانشجویی به معنای “مجموعهای از فعالیتهای سازمانیافته از سوی دانشجویان با هدف تأثیرگذاری بر مسائل اجتماعی، سیاسی و آموزشی” تعریف میشود. این نوع کنشگری، بهعنوان یک فرایند پویا و پایدار، میتواند زمینهساز جنبشهای دانشجویی و تحولات عمیق در دانشگاه و جامعه باشد. در این متن، با تمرکز بر جنبههای دانشجویی کنشگری دانشگاهی، به بررسی چالشهای پیش روی فعالین دانشجویی خواهیم پرداخت؛ چالشهایی که بهواسطه ویژگیهای منحصربهفرد دانشجویان و ماهیت محیط دانشگاهی ایجاد میشود. همچنین، نگاهی خواهیم داشت به روشهای نسبتاً نوین اعمال فشار خارجی بر این فعالیتها در کشور، و تأثیراتی که این فشارها میتواند بر اثرگذاری کنشگری دانشجویی بگذارد.
چالشها و محدودیتهای داخلی
فعالیتهای دانشجویی بهعنوان نیرویی مهم در دانشگاه و جامعه، همواره با مجموعهای از موانع داخلی دستبهگریبان بوده است. این محدودیتها و فشارهای ساختاری که عمدتاً ناشی از ویژگیهای ذاتی محیطهای آموزشی و گاهی تحتتأثیر عوامل دیگری چون وضعیت فرهنگی و سیاسی هستند، بر توانایی دانشجویان برای ایجاد تغییرات مؤثرتر و پایدارتر تأثیر میگذارند. در چنین شرایطی جذب حمایتهای گستردهتر از جامعه کاهشیافته و تلاشهای دانشجویان برای رسیدن به اهداف و آرمانهایشان با موانع جدی روبرو میشود. بررسی این محدودیتها و شناخت ابعاد گوناگون آنها، اولین گام برای تقویت و بهبود اثرگذاری این فعالیتها است.
1) کمبود تجربه عملی در مواجهه با پیچیدگیهای سیاسی: دانشجویان به دلیل فقدان تجربه کافی در مواجهه با مسائل پیچیده سیاسی و اجتماعی، بعضا دچار ناپختگی در تصمیمگیریها میشوند. این مسئله به خصوص در برهه هایی که همراه با اعتراضات دانشجویی است، با برخی تصمیمات احساسی و واکنشهای نسنجیده همراه میشود. چنین واکنشهایی میتواند به شکل ناتوانی در مدیریت استرس، تصمیمگیریهای نادرست تحت تأثیر احساسات و حتی برخوردهای نابجا با همکلاسیها و اساتید بروز کند.
2) محدودیت زمان تحصیل و فشارهای زمینهای: محدودیت زمانی تحصیل بهعنوان یک ویژگی اجتنابناپذیر از فرایند آموزشی، یکی از چالشهای مهمی است که مانع از برنامهریزی دقیق و اجرای اقدامات بلندمدت توسط دانشجویان میشود. فشارهای تحصیلی نیز مزید بر علت شده و مانع از تمرکز کامل آنان بر فعالیتهای مختلف میشود. علاوه بر این، بسیاری از دانشجویان با فشارهای اقتصادی و خانوادگی مواجه هستند که زمان و انرژی آنها را برای مشارکت فعال در امور اجتماعی و سیاسی محدود میکند. این عوامل، بهویژه با وضعیت اقتصادی و فرهنگی کشورمان، دانشجویان را به سمت انفعال و کاهش اهمیت به فعالیتهای دانشجویی سوق میدهد.
3) کمرنگ بودن نقش احزاب سیاسی و نهادهای مدنی در کشور: در برخی کشورها مانند ایران، به دلیل نبود احزاب و نهادهای مدنی مستقل در کشور، بسیاری از وظایف و نقشهای مهم و پیچیده این نهادها به دوش دانشجویان میافتد؛ مسئولیتهایی که به طور طبیعی توان و آمادگی کافی برای پذیرششان را ندارند. با کاهش فعالیتهای مدنی، صنفی، سیاسی و …، دانشجویان در کسب حمایت و هماهنگی لازم برای پیشبرد اهدافشان با مشکل روبرو میشوند.
4) تضادهای درونی، رقابتها و تداخل منافع: در محیطهای دانشجویی، افراد با پیشینههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی متنوعی حضور دارند که این تفاوتها گاهی باعث بروز تضادهای فکری، رقابتها و تداخل منافع میشود. این مسائل میتوانند همبستگی و همکاری بین دانشجویان را کاهش داده و تنشهایی بر سر دسترسی به منابع، جذب اعضا یا مطرح شدن در محافل دانشگاهی ایجاد کنند. در نتیجه، توانمندی دانشجویان برای تشکیل یک جبهه متحد و قدرتمند در پیگیری مطالباتشان تضعیف میشود.
5) کمبود حمایت و ارتباط ناکافی با اساتید و کارکنان: در بسیاری از موارد، دانشجویان ممکن است با عدم حمایت یا حتی مخالفت از سوی برخی از اساتید یا کارکنان دانشگاه مواجه شوند. این عدم حمایت میتواند به شکلهای مختلفی ظاهر شود، از جمله عدم تأمین منابع مورد نیاز، عدم اجازه برگزاری جلسات، یا حتی اعمال محدودیتهای بیشتر بر فعالیتهای دانشجویی. این مسائل میتوانند به محدود شدن فعالیتهای دانشجویی و کاهش اثربخشی تلاشهای آنان منجر شوند.
فشارها و مداخلات خارجی
چالشهای جنبش دانشجویی تنها به مشکلات داخلی محدود نمیشود. این جنبش، مانند دیگر حرکتهای اجتماعی، با دو نوع خشونت بیرونی مواجه است: خشونت فیزیکی و خشونت نمادین. پیر بوردیو، جامعهشناس فرانسوی، خشونت نمادین را یکی از مؤثرترین ابزارهای کنترل اجتماعی میداند. این نوع خشونت به معنای تحمیل ارزشها و هنجارهای مسلط از طریق نهادهای قدرت است که به طور نامحسوس و غیرمستقیم، هنجارها و باورهای اجتماعی را درونی میکند و افراد را به پذیرش و تبعیت از نظم موجود وادار میسازد.
برخلاف خشونت فیزیکی که آشکار و مستقیم است، خشونت نمادین به شیوهای نامرئی و از طریق ساختارهای ذهنی و فرهنگی عمل میکند که این خود منجر به محدودیت در فعالیتهای افراد و پذیرش ناخودآگاه وضعیت موجود توسط آنها میشود. این فشارها، چه بهصورت فیزیکی و چه بهصورت نمادین، با هدف خاموشکردن صدای جنبشهای مردمی یا تهی کردن آنها از محتوا و معنا به کار میروند. در ادامه، به تحلیل نمونههای عینی از کوششهای اخیر برای ایجاد تضعیف جنبش دانشجویی در دانشگاههای کشور خواهیم پرداخت.
1) دستبردن به آییننامهها: تغییرات مداوم در آییننامههای دانشگاهی، نهتنها برای تنگ کردن فضای فعالیت دانشجویان صورت میگیرد، بلکه با ایجاد پیچیدگیهای بوروکراتیک، امکان اعتراض و فعالیتهای قانونی را نیز محدودتر میکند. تغییر در آییننامه شوراهای صنفی – رفاهی و انضباطی دانشجویان که هر دو در سال ۱۴۰۱ صورت گرفت، جلوهای از این تلاشها است. آییننامه جدید شوراهای صنفی، علاوه بر تحمیل شرایط سختگیرانه برای نامزدها، صریحاً بیان میکند که این شوراها مجاز به ورود به حوزههای برنامهریزی و سیاستگذاری امور آموزشی و پژوهشی و نیز فعالیت در امور فرهنگی، رسانهای، سیاسی و علمی نیستند!
شیوهنامه جدید آئیننامه انضباطی نیز با تشدید مجازاتهای مرتبط با ضوابط پوشش و حجاب، حذف حق رؤیت مستندات پرونده توسط دانشجو، الزام گرفتن مجوز برای ایجاد گروههای مجازی بالای ۱۰۰ نفر، اطلاع جزئیات پرونده به خانواده، تغییرات در تخلفات سیاسی و تشدید مجازاتهای آن، بهوضوح حقوق انسانی و کرامت دانشجویان را پایمال کرده است. همچنین، این شیوهنامه با اشاره به موردی همچون مشکوک بودن دانشجو به ارتکاب جرم و همچنین حذف بند «در صورت عدم وجود هرگونه دلیل، مبنی بر احراز و انتساب تخلف، دانشجو برای اثبات برائت خود نیاز به ارائه دلیل ندارد»، به نقض اصل برائت که در اصل ۳۷ قانون اساسی کشور و ماده ۱۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر تصریح شده است، پرداخته است.
2) تبعید تحصیلی دانشجویان: در در سالهای اخیر، علاوه بر منع موقت از تحصیل و اخراج، شیوه دیگری که شدت گرفته، تبعید تحصیلی دانشجویان است! تعدادی از دانشجویان به اجبار وادار به تغییر محل تحصیل به دانشگاههای دوردست میشوند، به گونهای که گاهی حتی از محل زندگی و خانوادههایشان نیز فاصله زیادی میگیرند. این تبعیدها، علاوه بر تحمیل سختیها و هزینههای اقتصادی و اجتماعی بر این دانشجویان و خانوادههایشان، عدالت آموزشی را نیز زیر سؤال میبرد. دانشجویانی که با تلاش فراوان و کسب رتبه در کنکور پذیرفته شدهاند، بهجای بهرهمندی از دستاورد تلاشهای خود، از محیط آموزشی و تحصیلی مطلوبشان جدا میشوند.
3) ارجاع به دستگاه قضایی: ارجاع به دستگاه قضایی معمولاً بهصورت غیرمستقیم و از طریق گزارش به نهادهای مربوطه انجام میشود. با اینحال در برخی موارد بهصورت مستقیم نیز صورت گرفته است. برای مثال، در زمستان 1401، یکی از دانشگاهها تعدادی از دانشجویان به اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت، مستقیماً به دستگاه قضایی ارجاع داده شدند و علیه آنها شکایت شد. این نوع اقدامات نشاندهنده تلاش برای محدود کردن فضای آزاداندیشی و ایجاد حالتی از ترس و انفعال در میان دانشجویان است.
4) برخورد با تشکلها: موارد متعددی از برخورد و اعمال فشار بر تشکلهای دانشجویی در تاریخ مقاومت مدنی دانشجویان دیده میشود. بسیاری از انجمنهای اسلامی با تعلیق فعالیت یا تهدید به انحلال روبهرو شدهاند و در برخی موارد، فعالیت آنها به طور کامل متوقف شده است. همچنین، تعداد زیادی از دانشجویان فعال در این تشکلها با احکام سنگین انضباطی مواجه شدهاند. در مواردی، مسئولین دانشگاهها با اقداماتی فراقانونی و مغایر با آییننامه تشکلهای دانشجویی و شیوهنامه اجرایی آن، به ممانعت از فعالیت این نهادها پرداختهاند. علاوه بر این، حق قانونی تشکیل اتحادیه تشکلهای دانشجویی سالهاست که نادیده گرفته شده است.
5) ایجاد شبهتشکلهای موازی: در دهههای اخیر، نهادهایی در دانشگاهها با هدف مهار و هدایت فعالیتهای دانشجویی به وجود آمدهاند که من آنها را «شبهتشکل» مینامم. این شبهتشکلها با پشتیبانی کامل از سوی صاحبان قدرت و بدون نیاز به گذراندن مراحل پیچیده و تقریباً غیرممکنِ اخذ مجوز، بهسرعت شکل میگیرند و فعالیت خود را آغاز میکنند. این نهادها با وجود ادعای استقلال، تفاوت چندانی با گروههای وابسته ندارند و به همان اهداف و روشهای کنترلگرانه پایبندند. آنها با سوءاستفاده از نام «انجمنهای اسلامی»، به دنبال ایجاد تفرقه و انحراف در جنبش دانشجویی و کاهش اثرگذاری تشکلهای واقعاً «مستقل» هستند. شبهتشکلهای دانشگاهی با ترویج و تمرکز بر فعالیتهای سطحی و غیرضروری، دانشجویان را از مسائل اصلی دور کرده و بهتدریج انرژی آنان را برای مشارکت فعالانه در امور دانشگاهی و اجتماعی کاهش میدهند. علاوه بر این، با بهرهبرداری از رسانهها و ابزارهای تبلیغاتی، در تلاش برای تضعیف و تبدیل فضای دانشگاه به محیطی کنترلشده و غیر چالشی هستند، بهگونهای که خلاقیت و تفکر انتقادی دانشجویان جای خود را به پذیرش وضعیت موجود بدهد. اگرچه در تحقق چنین اهدافی ناکام مانده و نتوانستهاند توده دانشجویی را با خود همراه کنند.
6) کنترل و نظارت در فضای مجازی: نظارت بر فعالیتهای دانشجویان در شبکههای اجتماعی و صفحات شخصیشان به بخشی از سیاستهای کنترلگر در محیطهای دانشگاهی تبدیل شده است. این نظارتها شامل رصد پستها، نظرات، و تقریباً تمامی فعالیتهای مجازی دانشجویان است که در مواردی به بررسیهای دقیقتر و تشکیل پروندههای انضباطی منجر میشود.
سخن نهایی
فعالیتهای دانشجویان در ایران، با وجود چالشهای فراوان داخلی و خارجی، همواره ظرفیت بالایی برای ایجاد تغییرات عمیق و پایدار در جامعه داشتهاند. این کنشها که از دل لایههای مختلف اجتماعی برمیخیزند، به طور مستقیم با نیازها و دغدغههای مردم در ارتباط هستند و میتوانند بهعنوان موتور محرکهای برای تحولات اجتماعی و سیاسی عمل کنند. برای افزایش تأثیرگذاری، تحلیل دقیق و آسیبشناسی فعالیتهای گذشته و اجتناب از تکرار اشتباهات امری ضروری است. تنها از طریق ارزیابی مداوم و برنامهریزی منظم است که میتوان از اقدامات عجولانه و واکنشهای احساسی پرهیز کرد و بهسوی تغییرات پایدار و واقعی حرکت کرد.
ایجاد هماهنگی و همافزایی میان نیز میتواند این فعالیتها را به نیرویی مؤثر در مقابله با ساختارهای ناکارآمد تبدیل کند. در نهایت، موفقیت کنشگری دانشجویی در ایران به همکاری مؤثر میان دانشگاهها با جامعه مدنی و گروههای اجتماعی وابسته است. با بازنگری در استراتژیها و تقویت همبستگی، این کنشها میتوانند نقش مهمتری در تحقق اهداف بلندمدت و ایجاد تحولات اساسی در جامعه ایفا کنند. در این راستا، انجام تحقیقات بیشتر و جامعتر ضروری به نظر میرسد تا از زوایای مختلف به موضوعات پرداخته شود و بتوان برنامههایی با اثربخشی بالاتر تدوین کرد. چنین رویکردی نهتنها به افزایش مشروعیت اجتماعی این جنبش کمک میکند، بلکه زمینهساز گامهای محکمتر و مؤثرتری بهسوی دستیابی به آرمانهای مشترک خواهد بود.
منابع:
Savio, M. (1964, December 2). Sit-in address on the steps of Sproul Hall. The University of California at Berkeley.
Zald, M. N., & McCarthy, J. D. (2002). University activism and the transformation of higher education. American Sociological Review, 67(4), 531-549.
Brooks, R. (2017). Student activism in the 21st century: Identity, ideology, and the era of globalization. Journal of Youth Studies, 20(4), 414-431.
Bourdieu, P. (1991). Langage et pouvoir symbolique. Paris: Éditions du Seuil
آییننامه شوراى صنفى – رفاهی دانشجويان دانشگاهها و مراكز آموزش عالى (1401). تصویب شده توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی.
شیوهنامه اجرایی آییننامه انضباطی دانشجویان (1401). تصویب شده توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی.
کانال تلگرام انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز
انتهای پیام