خرید تور تابستان

کار خودشونه!

فرزاد دهقانیان، استاد دانشگاه، در کانال تلگرامی خود نوشت: «دیمون سنتولا و همکارانش آزمایشی را طراحی کردند تا حداقل تعداد افراد لازم برای تغییر یک هنجار در جامعه را بررسی کنند. آنها ۱۰ انجمن آنلاین مستقل با تعداد اعضای بین ۲۰ تا ۳۰ نفر ایجاد کردند. در این آزمایش، به هر کدام از این انجمن‌ها عکسی از یک مرد یا زن ناشناس نشان داده می‌شد و اعضای انجمن باید برای آن شخص ناشناس اسمی را حدس می‌زدند.

در هر دور بازی، اعضای انجمن به گروه‌های دو نفره تقسیم می‌شدند و ۲۰ ثانیه فرصت داشتند تا نامی را پیشنهاد دهند. اعضای هر گروه نمی‌توانستند یکدیگر را ببینند یا بدانند که هم‌گروهی‌شان چه اسمی را نوشته است. اگر هر دو نفر نام یکسانی را می‌نوشتند، جایزه نقدی دریافت می‌کردند، اما اگر نام‌ها متفاوت بود، هر دو پول از دست می‌دادند.

در چند دور نخست، اعضای یک انجمن ۲۴ نفره بیش از ۶۰ اسم مختلف پیشنهاد دادند، بدون اینکه به توافقی دست یابند. گاهی به طور اتفاقی، دو بازیکن نام مشابهی مثل «میا» را انتخاب می‌کردند و از این هماهنگی خوشحال می‌شدند. این بازیکنان سپس سعی می‌کردند «میا» را در دورهای بعدی نیز استفاده کنند. هرچه نام «میا» بیشتر تکرار می‌شد و در شبکه انجمن تقویت می‌شد، احتمال انتخاب آن توسط دیگران نیز افزایش می‌یافت. به این ترتیب، در کمتر از ۵ دقیقه، تمامی اعضای آن انجمن، آن عکس ناشناس را «میا» ‌نامیدند.

در ادامه آزمایش، گروهی از کنشگران که عضو تیم تحقیقاتی بودند، وارد انجمن‌ها می‌شدند. اگر همه اعضای انجمن بر سر نام «میا» به توافق رسیده بودند، این کنشگران وارد عمل می‌شدند و در هر دور بازی از نام «انگرید» برای عکس ناشناس استفاده می‌کردند. این کنشگران، به‌عنوان «اقلیت متعهد»، قصد داشتند تغییری اجتماعی ایجاد کنند. نتایج آزمایش نشان داد که برای تغییر نام «میا» به «انگرید»، حداقل ۲۵ درصد از اعضای انجمن باید کنشگرانی باشند که به نام جدید متعهدند. سنتولا در کتاب خود با عنوان تغییر، این تعداد را “بزنگاه ۲۵ درصدی” می‌نامد.

درس‌آموزی و راهکار عملی

کمی فکر کنید: چند درصد از اعتقادات، باورها و هنجارهای ما ممکن است «میاگونه» و به شکلی مشابه آزمایش بالا شکل گرفته باشند؟ در جامعه، ما اغلب در شبکه‌ای از افرادی قرار داریم که ایده‌ها و نظرات خود را تکرار می‌کنند. این تکرار می‌تواند ما را به پذیرش آن ایده‌ها سوق دهد، حتی اگر این باورها هیچ ارزش ذاتی نداشته باشند و صرفاً به‌دلیل پذیرش جمعی معتبر به نظر برسند.

برای جلوگیری از افتادن در دام چنین باورهایی، باید تفکر انتقادی را در خود تقویت کنیم. به جای پذیرش بی‌چون‌وچرای اطلاعات، سوال بپرسیم: چرا و چگونه این اطلاعات منتشر شده‌اند؟ چه شواهدی برای حمایت از آنها وجود دارد؟ آیا منابع معتبر و قابل اعتماد هستند؟ تفکر نقادانه به ما کمک می‌کند تا ادعاها و اطلاعات را به‌درستی ارزیابی کنیم و از صحت آنها اطمینان حاصل نماییم.

راستی، آیا واقعا همه چی «کار خودشونه»؟ نمی‌تونه ناشی از بی‌برنامگی، نداشتن اشراف اطلاعاتی و اتفاقات تصادفی دیگه‌ای باشد؟»

انتهای پیام

بانک صادرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا