خرید تور تابستان

ممنوعیتی در «ولایت فدراتیو مشهد»

«ناصر آملی» فعال سیاسی اصلاح طلب مشهد در یادداشتی تلگرامی با عنوان «عصر غریب!» نوشت:

دیروز از انتشارات «صراط» که بیشتر آثار دکتر سروش را منتشر میکند زنگ زدند که «سروش دبّاغ» (فرزند دکتر که خود مسیر پدر را در داروسازی و فلسفه پیموده و از دوستان شریف من است) خواسته است تا من به نمایندگی از ایشان در نشستی حضور یابم و جایزه ای را که به یک کتاب ایشان تعلق گرفته، بگیرم و برایشان ارسال کنم به «تورنتو.» البته پذیرفتم. جایزه به کتاب « فلسفۀ لاجوردی سپهری » از ایشان اختصاص داشت.

مشخصاتم را دادم و قرار شد دکتر دبّاغ مرا معرفی کند و معرفی انجام شد و دیروز عصر ساعت شش و نیم در محل تالار نور مشهد به همراه همسرم حاضر شدم که دکتر فاطمه راکعی نیز آنجا حکم داوری داشتند و دوست همسرم هستند و رئیس حزبی که وی در مشهد سرپرستی آن را دارد: «جمعیت زنان مسلمان نواندیش.»
باری؛ وقتی وارد شدیم دکتر راکعی را دیدیم و خوش و بشی صورت گرفت. سپس همسرم با ایشان به سالن رفتند و من داشتم با برخی رفقا احوالپرسی میکردم که فردی نزدیک شد و مرا به گوشه ای خواند و پرسید مجوّز حضور در نشست را دارم؟!

موضوع را توضیح دادم و گفتم به نمایندگی از …..

بنده خدا سرش را در گریبان کرد و در بیسیم چیزی گفت و بلافاصله دیدم فرد دیگری آمد با رنگ پریده و عذرخواهان که شما حقّ ورود به سالن را ندارید! گفتم چرا؟ گفت نمیتوانید داخل شوید و نمیتوانید تقدیرنامه را بگیرید. فهمیدم!

نیشخندی زدم و گفتم مشکلی نیست؛ همسرم داخل سالن منتظر من است؛ اگر بودن او نیز در سالن ممنوع است، صدایش کنید و اگر برای ایشان منعی نیست به وی بگویید فلانی دک شد! و راهم را کشیدم و آمدم بیرون به قدم زدن.

دقایقی بعد همسرم آمد، متعجب و خنده بر لب. گفت دکتر راکعی بسیار تعجب کرده اند و من نیز گفته ام نمیمانم و خلاصه عصری غریب چنین در «ولایت فدراتیو» مشهد گذشت: «ممنوعیت در گرفتن جایزه، به نمایندگی از نویسنده.»!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. اسد جان ، البته که نشانه اقتدار است ، سیاه نمایی نکن . شخصی محتاج دست به آب شد ، به محل مربوطه مراجعه کرد و افتابه ای برداشت که برود داخل ، افتابه دار گفت این یکی را بگذار و آن یکی را بردار ، اطاعت کرد و موقع برگشتن پرسید که چه فرقی میکرد ، افتابه دار گفت که ، پس من اینجا چکاره هستم .
    اصل بر اقتدار است و ترتیب آن چندان مهم نیست !

  2. نمیدانم حضرات عمق این اتفاقات را اندیشیده اند یاخیر ولی من هرگزبرای این رویدادها افق روشن ویا حتی واضحی نمی بینم حضرات جلواین بدعت هارا بگیرید .خلیفه دوم که کشته شد امام فرمود بنای خلیفه کشی گذاشته شد……………همیشه از یک مسئله کوچک شروع میشود همانطور که………….

  3. خُب این افرادی که با بی سیم می آن و دستور می دن، کی هستن؟ از طرف کدوم نهاد هستن؟ با چه مجوّزی آزادی های قانونی مردم رو سلب می کنن؟ دولت و نمایندگان مجلس باید حسّاسیت بیش تری در باره ی حقوق مردم داشته باشن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا