نصيحت پدرانه اي كه مغفول ماند
به گزارش انصاف نیوز، روزنامه ی جمهوری اسلامی در یادداشتی نوشت:
مقدمه : مروري بر صحيفه امام نشان ميدهد كه حضرت امام خميني در ماه هاي پاياني عمر شريف خود به موازات گره گشايي از معضلات نظام جمهوري اسلامي، تلاش كرده است افق هاي جديدي را پيش روي حوزه هاي علميه و روحانيت باز كند تا راهكارهاي حل معضلات در نظام و نيز حركت در مسير مقضيات زمان را در حوزه نهادينه سازد. از جمله اينكه خود به ميدان آمده و فتاوايي صادر كردند كه با برداشت هاي رايج در حوزه ها همخواني نداشته و نزديكترين شاگردان ايشان را به واكنش واداشته است. مرحوم آيتالله حاج شيخ محمد حسن قديري كه به فرموده امام از دوستان قديمي و خوب ايشان بوده اند به اين نگاه جديد امام معترض شده و به استاد خود توصيه ميكنند ساحت قدسشان از اين گونه مسائل به دور باشد اما امام كه بزرگترين انقلاب مردمي با رويكرد ديني را رهبري كرده و تجربه ده سال حكومت ديني را دارد به خوبي ميداند كه آن گونه كه شاگردشان از اخبار و روايات برداشت دارند، “تمدن جديد بكلي بايد از بين برود و مردم كوخنشين بوده و يا براي هميشه در صحراها زندگي نمايند”. از اينجا است كه به ايشان و همفكران وي كه در حوزه كم نيستند، نصيحت پدرانه ميكنند با نگاه به مشكلات جامعه و برداشت روز آمد از روايات حصارهاي جهل و خرافه را شكسته و به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدي- صليالله عليه و آله- بار يابند و اسلام عزيز را از غربت نجات دهند. براستي حوزه هاي علميه پس از 25 سال از اين نصيحت پدرانه در اين زمينه چه كرده اند؟!. اميد است با بازخواني اين نامه تاريخي، حركت مورد انتظار حوزه در اين زمينه آغاز گردد:
[بسمالله الرحمن الرحيم؛ خدمت حضرت مستطاب آيتالله العظمي امام خميني- مد ظله العالي
با عرض سلام و ادب و احترام، اخيراً دو استفتاء منتشر شده كه در يكي از خريد و فروش آلات لهو سؤال شده و در جواب آمده كه خريد و فروش آلات مشتركه به قصد محلله آن اشكال ندارد. و در ديگري در سؤال مفروض است كه امروز شطرنج بكلي آلت قمار بودن خود را از دست داده و تنها به صورت ورزش فكري درآمده است و در جواب آمده است كه بر فرض عمل مزبور اگر بُرد و باختي در بين نباشد اشكال ندارد. و آقاي مورد اعتمادي نقل كردند كه در بعضي روزنامهها بر فرض مزبور را ننوشته است.
در اينجا سؤالاتي مطرح است:
1- خريد و فروش آلات مشتركه مانع ندارد مگر اينكه قصد منفعت حرام در بين باشد. پس چرا در جواب سؤال اول قصد حلال قيد شده است؟
2- در سؤال دوم سائل محترم از كجا ادعا ميكند كه امروز شطرنج آلت قمار بودن خود را بكلي از دست داده و تنها ورزش فكري شده است؟
3- در روايت معتبره است از سكوني از حضرت صادق- عليه السلام:
اول- قال: قال رسولالله (ص) انهاكم عن الزفن و المزمار و عن الكوبات و الكبرات.
دوم- قال: نهي رسولالله (ص) عن اللعب بالشطرنج و النرد….
زفن، به معناي رقص است (مجمع البحرين) مزمار، نامي است كه مطلق ني را شامل ميشود و نهي حضرت، حجت بر تحريم است مگر حجتي بر خلاف باشد. و هر دو دليل اطلاق دارد.
بنا بر اين استفاده ميكنم كه نيزدن حرام است چه ني آلت مختصه باشد يا مشتركه و بازي شطرنج حرام است چه آليت قمار را از دست بدهد يا نه. و دعواي انصراف منشأ صحيحي ميخواهد كه به نظر نميرسد و آنچه ممكن است گفته شود مثل غلبه يا آليت در آن زمان منشأ صحيحي نيست. و البته در حد خودم در ادله فحص و به مطالب حضرت عالي هم مراجعه نمودم حجتي بر خلاف اطلاق مزبور نيافتم. ادله ميسر و لهو تطبيق بر آلات منافاتي با اطلاق ندارد و علت منصوصهاي هم در ادله نيست و در هر صورت اگر ساحت قدس حضرت عالي از اين گونه مسائل به دور باشد به نظر من بهتر است و ضرورتي در نشر آنها ديده نميشود. ديگر هر طور صلاح ميدانيد. از جسارت عذر ميخواهم و از خداوند متعال دوام سايه بلندپايه آن حضرت را مسألت دارم. و السلام عليكم و رحمتالله و بركاته. 4 صفر الخير 1409- محمد حسن قديري].
بسمه تعالي
جناب حجت الاسلام آقاي قديري- دامت افاضاته
پس از عرض سلام و قبل از پرداختن به دو مورد سؤال و جواب، اين جانب لازم است از برداشت جنابعالي از اخبار و احكام الهي اظهار تأسف كنم. بنا بر نوشته جنابعالي زكات تنها براي مصارف فقرا و ساير اموري است كه ذكرش رفته است و اكنون كه مصارف به صدها مقابل آن رسيده است راهي نيست و “رِهان”در “سَبْق”و “رِمايه” مختص است به تير و كمان و اسب دواني و امثال آن، كه در جنگهاي سابق به كار گرفته ميشده است و امروز هم تنها در همان موارد است. و “انفال”كه بر شيعيان “تحليل” شده است، امروز هم شيعيان ميتوانند بدون هيچ مانعي با ماشينهاي كذايي جنگلها را از بين ببرند و آنچه را كه باعث حفظ و سلامت محيط زيست است را نابود كنند و جان ميليونها انسان را به خطر بيندازند و هيچ كس هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد، منازل و مساجدي كه در خيابان كِشيها براي حل معضل ترافيك و حفظ جان هزاران نفر مورد احتياج است، نبايد تخريب گردد و امثال آن. و بالجمله آن گونه كه جنابعالي از اخبار و روايات برداشت داريد، تمدن جديد بكلي بايد از بين برود و مردم كوخنشين بوده و يا براي هميشه در صحراها زندگي نمايند.
و اما راجع به دو سؤال، يكي بازي با شطرنج در صورتي كه از آلت قمار بودن بكلي خارج شده باشد، بايد عرض كنم كه شما مراجعه كنيد به كتاب جامع المدارك مرحوم آيتالله آقاي حاج سيد احمد خونساري كه بازي با شطرنج را بدون رهن جايز ميداند و در تمام ادله خدشه ميكند، در صورتي كه مقام احتياط و تقواي ايشان و نيز مقام علميت و دقت نظرشان معلوم است، اما اينكه نوشتهايد از كجا سائل به دست آورده كه شطرنج بكلي آلت قمار نيست، اين از شما عجيب است، چون سؤالها و جوابها فرض است و بنا بر اين آنچه را من جواب دادهام در فرض مذكور است كه اشكالي متوجه نيست و در صورت عدم احراز بايد بازي نكنند. و عجيبتر آنكه نوشتهايد چرا به جاي “قصد حرام نباشد”، “قصد حلال”نوشته شده؟ گويي عمل شخص متوجه و قاصد بدون قصد هم ميشود، در اين صورت “قصد حلال”مساوق است با نبودن “قصد حرام”.
و اما در قضيه خريد و فروش آلات مشتركه براي مقصد حلال، اشتباه بزرگي كردهايد كه گمان كردهايد خريد و فروش براي منفعت حلال، يعني استفاده حرام كردن و اين بر خلاف آنچه نوشته شده است ميباشد. البته در اين زمينهها مسائل زيادي است كه حال و وقت من اجازه تعقيب آنها را ندارد. از جنابعالي كه فردي تحصيلكرده و زحمتكشيدهاي ميباشيد، توقع نبود كه اين گونه برداشت كرده و آن را به اسلام نسبت دهيد.
شما خود ميدانيد كه من به شما علاقه داشته و شما را مفيد ميدانم، ولي شما را نصيحت پدرانه ميكنم كه سعي كنيد تنها خدا را در نظر بگيريد و تحت تأثير مقدسنماها و آخوندهاي بيسواد واقع نشويد، چرا كه اگر بنا است با اعلام و نشر حكم خدا به مقام و موقعيتمان نزد مقدسنماهاي احمق و آخوندهاي بيسواد صدمهاي بخورد، بگذار هر چه بيشتر بخورد. از خداوند متعال توفيق جنابعالي را در خدمت به اسلام و مسلمين چون گذشته خواهانم. و السلام عليكم و رحمت اللَّه.
2/ 7/ 67، روحالله الموسوي الخميني1
البته حضرت امام ده روز پس از اين نامه تاريخي كه افق تازه اي را پيش روي حوزه ها ميگذارد، طي نامه اي به ايشان هرگونه شائبه نگاه فردي به اين مسائل را ميزدايند و با تجليل از شخص آقاي قديري، اين نگاه براي نجات اسلام از غربت ميدانند:
بسمالله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاي قديري- دامت افاضاته
با سلام و دعاي خير و آرزوي موفقيت براي شما در پياده كردن احكام اسلام، نامه اول شما و جواب من در حال و هواي مدرسه و درس و بحث بود؛ و الّا من شما را مجتهد و صاحبنظر در فقه ميدانم؛ و هميشه از خدا خواستهام كه شما جوانان بتوانيد معضلات كشور در زمينههاي مختلف را حل كنيد. من شما را يكي از دوستان قديمي و خوب خود ميدانم؛ و زحمات شما را در درس و بحث و كمكهاي شما را در تمام زمينهها فراموش نميكنم. ما بايد سعي كنيم تا حصارهاي جهل و خرافه را شكسته تا به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدي- صليالله عليه و آله- برسيم. و امروز غريبترين چيزها در دنيا همين اسلام است. و نجات آن قرباني ميخواهد. و دعا كنيد من نيز يكي از قربانيهاي آن گردم. خداوند جنابعالي را تأييد فرمايد. و السلام عليكم و رحمة اللَّه. 12/ 7/ 67؛ روحالله الموسوي الخميني 2
پاورقي:
1. صحيفه امام، ج21، ص: 150
2. صحيفه امام، ج21، ص: 161
* امام خميني: اگر بنا است با اعلام و نشر حكم خدا به مقام و موقعيتمان نزد مقدسنماهاي احمق و آخوندهاي بيسواد صدمهاي بخورد، بگذار هر چه بيشتر بخورد
*ما بايد سعي كنيم تا حصارهاي جهل و خرافه را شكسته تا به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدي- صليالله عليه و آله- برسيم. و امروز غريبترين چيزها در دنيا همين اسلام است. و نجات آن قرباني ميخواهد
انتهای پیام