جراحی اقتصادی یا جراحی روح؟! | ابوالفضل نجیب
ابوالفضل نجیب، روزنامهنگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
تجویز جراحی اقتصادی برای رفع معضلات اقتصادی و به بیان ساده تر دفع تشدید بحران اقتصادی به ابر بحران قابل پیش بینی که تا حالا هم به مدد کیسه و معیشت مردم لنگ لنگان و نفس نفس زنان به حیات خود ادامه داده، مسبوق به حداقل چهار رئیس جمهور و دولت های احمدی نژاد و روحانی و رئیسی و ایضن دولت آقای پزشکیان است. سوای ارزیابی ریشه های واقعی این بحران که به آن خواهم پرداخت، اما به واسطه پیامدهای روحی و روانی چنین تجویزی و دنبال کردن نصف و نیمه آن، نبش قبر هربار این تجویز لرزه بر اندام جامعه و متعاقب آن تشدید فقر و فاقه و نکبت و فلاکت هر چه بیشتر سفره مردم بوده است.
فراموش نکنیم افزایش قیمت بنزین و سایر فرآورده های انرژی به مثابه جدی ترین جراحی اقتصادی چه تبعات زیانبار و خسارات کلان و غیر قابل جبرانی بر پیکره جامعه و ذهنیت آن نسبت به کل حاکمیت بهجا گذاشت. ظاهرن این بار دولت پزشکیان در پی آن است جراحی مورد نظر خود را نه از طریق شوک و تاکتیک کی بود کی بود من نبودم، بلکه به اذعان خود با رعایت همه مراحل جراحی و یعنی حرف درمانی و توجیه و بیهوشی تدریجی اعمال کند. غافل از این که بالاخره این بیمار یا در حین جراحی و در خوش بینانه ترین حالت بعد از ریکاوری و به هوش آمدن متوجه مثله شدن پیکره و اندام نیمه جان گذشته خود خواهد شد. و متعاقب آن متوجه این حقیقت که هم تشخیص درد و هم درمان از طریق قطع جراحی که تتمه شریان های او به زندگی را بالکل قطع کرده است. آنچه آقای پزشکیان به داد و فغان های بیمار جراحی شده تعبیر و بر اجتناب ناپذیر بودن اذعان و تاکید و به همان اندازه بر بی تفاوتی و انفعال در قبال چنین وضعیتی پیشاپیش و رندانه تبعات آن را با خونسردی پیش بینی می کند، ناظر بر معنی و تلقی از اعمال جراحی به تعبیر ایشان بیماری است که به تاکید ایشان از حال و روز خود و آیندهاش بی خبر است و ظاهرن وجدان پزشکی ایجاب می کند بی اعتنا به اراده و خواست بیمار رو به موت او را با بردن زیر تیغ جراحی و لابد قطع اصلی ترین مهمترین اندام باعث احیای او به زندگی شود. آنچه اینگونه ساده از جراحی اقتصادی معنی می شود، عطف به زبان لطائف الحال آقای پزشکیان است بدون کمترین ملاحظه و محافظه کاری که فهم آن با همان لحن دلسوزانه آقای پزشکیان برای مردم عادی چندان مشکل نیست.
همانطور که فهم این حقیقت که درمان مشکل معیشت و اقتصاد موجود نه صرفن از طریق جراحی صرف اقتصادی، که لازمه آن جراحی سرتاپای وضعیتی است که همچنان برخی ریل گذاران آن در توهم و یا خواب خرگوشی جراحی صرف اقتصادی در اندیشه احیای آن هستند.
آنچه همه کارشناسان صدیق و دلسوز بر آن علم و اجماع دارند در این حقیقت خلاصه می شود که بحران های عظیم موجود نه تنها در حوزه اقتصاد و معیشت که در سایر حوزه ها و حتی در صورت ظاهر بی اهمیت ترین آن ها، معلول و محصول آمیختگی و آلودگی یکسره همه و بهخصوص اقتصادی در پیوند نامبارک سیاست و رویکرد اراده گرایانه برخی ریل گذاران سیاست های کلان در همسو کردن صفر تا صد جامعه با هدف گذاری های سیاسی و به تعبیر ساده تر تبلیغاتی با ماهیت و خاستگاه های ایدئولوژیکی است که هیچ سنخیتی با روح و روان و نیازهای واقعی مردم ندارد.
واقعیت امر این است اقتصاد و نظام اقتصادی که تمامی تاروپود آن در پیوند با اهداف سیاسی و ایدئولوژیک و همزمان اراده مافیاهای شناخته شده و ناشناخته تعریف و تدوین می شود، پیش از هر جراحی بر اندام اقتصادیاش نیازمند جراحی بر نظام سیاسی و همزمان بر شریان هایی دارد که در پیوند با وضع موجود بقا و حیات شان به حفظ وضع موجود بسته و وابسته است.
آنچه به سیاست اقتصادی تعبیر می شود درست در نقطه مقابل اقتصاد سیاسی که معطوف و محدود شدن موضوع اقتصاد به خاستگاه ها و اهداف سیاسی است. در تقابل با سیاست های اقتصادی که همه چیز را معطوف به علم اقتصاد و راه حل های واقعی برای احیای اقتصاد و بازخورد آن در زندگی و روند توسعه جامعه می کند. در جامعه ای که اقتصاد آن به همه طریق ممکن سیاسی است، لاجرم برای احیای آن چاره ای جز جراحی در ذهنیت کسانی نیست که با اهداف و خاستگاه های توامان ایدئولوژیکی و سوداگرایانه نظام اقتصادی را در اسارت خود گرفته اند.
بدیهی است تبعات چنین جراحی پیش از آن که گریبان مردم و معیشت بخور و نمیر آنها را بگیرد، علی القاعده می باید فریاد کسانی را بلند کند که از بر هم زدن وضع موجود به همه جهات سیاسی و اقتصادی به مخاطره می افتند. درست بر خلاف آنچه رئیس جمهور از تبعات ناشی از جراحی اقتصادی بر روی مردم پیش بینی و به زعم خود تلاش دارد با گفتار درمانی همراهی آن ها را جلب کند.
در نظام اقتصادی که به گفتهی بالاترین مقامات آن اقتصاد و ثروت کل کشور در اختیار و انحصار تنها 4 درصد است، و سالیانه بخش مهمی از منابع و بودجه آن معلوم نیست کجا و با چه خروجی هزینه می شود و همچنین فرارهای مالیاتی دهها و صدها مراکزی که زیر پوشش های فریبنده هم از ردیف بودجه های کلان برخوردار و منتفع و هم در عین حال خود مولد ثروت های بی حساب و کتاب هستند پر معلوم است که اگر قرار بر اعمال سیاست های اقتصادی باشد، همچنان تکرار و تاکید می شود درد و فغان ناشی از جراحی چنین اقتصادی تمامن باید بر دوش کسانی باشد که باعث و بانی وضع موجود بوده و هستند و نه مردمی که با عرق جبین توام با شرمندگی هر روز و هر سال آه حسرت می کشند و کاسه چه کنم چه کنم به دست برای گذران روزمرگی از صاحبان همان ثروت های باد آورده تحت عنوان وام بانکی گدایی و عملن به عمله همان 4 درصد تبدیل شده و می شوند.
سخن آخر این که می شود برای جراحی مورد نظر پزشکیان از حرف درمانی و توجیه و بیهوشی تدریجی مدد گرفت، اما نباید فراموش کرد بیمار جراحی شده و اگر زیر تیغ جراح تلف نشده باشد ناگزیر به هوش خواهد آمد، و اگر شاهد دست و پای بریده شده و بالکل در گل ماندگی خود باشد، در این صورت شما خواهید ماند با سوگند بقراطی که یاد کرده اید.
انتهای پیام
سلام واقعا همینطوره نویسنده محترم از دل ما گفتند موضوع تخصیص و تقسیم بودجه ناعادلانه و غیرپاسخگو و غیرشفاف اولویت دارد به این که حداقلی های مردم را هم براش نقشه بکشیم. این توهین به شعور مردمه که بگیم با ملایمت و به تدریج بد بختتون کنیم خدا را خوش نمیاد که بانام دین و تقدس نمایی سفره خودشون و گروه هاشون رنگین تر بشه و مهم تر از همه به هزینه بیت المال هر گروه یا فرد مافیایی پول و قدرت کلان داسته باشه خوب این چرخه نابودی مردم ادامه پیدا می کنه . بعد شیک و تمیز سر مردم هم منت بزاریم این چه نوع جراحی است که مردم را عاصی تر بد بخت تر بکندچرا این جراحی را با گروه های و افراد قدرتمند دولتی و ارگان های خاص وخصولتی
ها نمی کنید این مکر ها به مردم تاوان دارد بترسید از خدا که مکرالماکرین است بترسید از روز داوری این کشور مال همه است نه اینکه ۱۰درصد دارای ۸۰درصدقدرت پیش بردن اهداف و سیاست گزاری و بودجه و…داشته باشند و خوب اینجوریه که فساد و بخور بخور دزدی کلان عادی و نهادینه می شه و حتی گروه هایی برای منافعشان دست تو قوانین هم می برند
پیشنهاد میکنم دولت طرح جلیلی را برای بنزین اجرا کند تا هم مخالفان کمتری داشته باشد هم شوک قیمتی کمتری ایجاد کرده و اصلاح ساختاری هم اتفاق افتاده باشد.