اخلاق کار و اوضاع نابسامان
وحید سهرابی فر، استاد فلسفه، در کانال تلگرامی خود نوشت: «اگر کارگری حقوق عادلانه از كارفرما دريافت نكند، آيا اخلاقا مجاز است كه از كيفيت يا كميت كار بكاهد؟
اين سوالی است كه چند روزی است به آن فكر ميكنم. می دانيم كه بسياری از كارگران – به معنای عام كلمه- در توجيه/توضيح نقصان كيفيت/كميت كارشان از شرايط نابسامان كاری گله ميكنند. آنها معتقدند در ازای یک کار تمام وقت و پرتلاش، حقوقی دریافت نمی کنند که کفاف یک زندگی آبرومند را بدهد، از این رو لازم نیست زحمت بیشتری بکشند و کار -تولیدی یا خدماتی- را به نحو استانداردی انجام بدهند.
– ممکن است گروهی بگویند که کارگر حق ندارد از کارش کم کند زیرا بر اساس یک قرارداد کاری، خود را موظف کرده است که در ازای حقوق و مزایای مشخص، کاری مشخص تحویل بدهد و کاستن از آن کار تخلف در محتوای قرارداد است؛ قراردادی که فرد از روی اختیار و آزادی آن را پذیرفته است.
در پاسخ ممکن است گفته شود، چنین نیست که فرد از روی آزادی و اختیار، قرارداد ناعادلانه ای را پذیرفته باشد بلکه از روی ناچاری و برای برآورده کردن بخشی از نیازهایش، حقوق نامکفی آن کار را پذیرفته است.
– استدلال دیگری که ممکن است علیه تجویز اخلاقی ارائه شود، به پیامدهای چنین رفتاری نظر دارد. اینکه اگر قرار باشد هرکسی صرفا به جهت ناعادلانه بودن شرایط کاری اش، وظیفه اش را به درستی انجام ندهد، نهایتا نظام جامعه فلج خواهد شد و هیچ بخشی از جامعه، کارکرد حقیقی خود را نخواهد داشت. بنابراین بهتر آن است که هرکسی کار خود را به درستی انجام دهد و همزمان در پی اصلاح قرارداد ناعادلانه خود نیز باشد. این سخن از زاویه نگاه یک مدیر، معقول به نظر میرسد ولی از نگاه یک کارگر به سختی میتوان آن را پذیرفت.
– در هر صورت، نابودی ارزش های اخلاقی در چنین محیطی نگران کننده است. ارزش های اخلاقی در چنین شرایطی به راحتی زیرپا گذاشته می شوند، اموری چون صداقت و امانت داری جای خود را به فریب و کم فروشی می دهند و انسانی که امید میرفت به فضائل متصف شود، کم کم به یک هیولا تبدیل می شود. توجیه هم مهیاست: نیاز به بقاء!
– فارغ از اینکه پاسخ سوال نخست چه باشد، مشاهده محدود من نشان می دهد، حتی در چنین شرایطی نیز افرادی که درستکاری در پیش میگیرند، نهایتا به موفقیت نزدیکترند. با این حال، شما چه فکر میکنید؟ آیا کاستن از کار، اخلاقا رواست؟»
انتهای پیام