کمی تا قسمتی جدی – ۷
انصاف نیوز، الف. محفوظ:
خبر خوب اینکه بنده بالاخره اعتصاب مطلب را رسما شکستم و تصمیم گرفتم نوشتن برای انصاف را از سر بگیرم. البته اعتصابم نه از روی اعتراض بلکه ناشی از خجالت بود. وقتی شماره 4 ستون حاضر را همراه با عذرخواهی در ذیل آن منتشر کردند واقعا شرمنده شدم. بخصوص که نگارنده را نویسنده محترم خطاب کرده بودند. واقعا که تواضع و خاکساری از فضایل نایاب روزگار ماست. با همین تواضع مصاحبه شفقنا را با مدیر مسئول انصاف بازنشر و یک نوشابه خانواده برای خودشان باز کردهاند. بله فقط برای خودشان! گفتند مختص بچههای تحریریه است و شامل فری لنسها نمیشود.
عرض کردم نوشابه برای بچهها خوب نیست چون شکر افزوده دارد. ملاحظه نمیفرمایید بچههای پایداری به جهت مصرف زیاد شکر دچار دیابت زودرس شدهاند و عنقریب هزینه اضافه روی دست بزرگترهای جبهه خواهند گذاشت؟
بگذریم. یکی از خوانندههای ستون استوار ما یادداشتی ارسال کرده و در حاشیه مطلب شماره 5 متذکر شده: آقایان ظریف و قالیباف هم اسم بیمسما دارند مگر آنکه قالیباف را خالیباف بخوانیم. بر عکس، اسم آقایان حسن روحانی و مصطفی محقق داماد هر دو با مسماست. اولی اسما و رسما روحانی است و دومی نیز علاوه بر آنکه محقق است داماد هم هست. شان آقای محقق که شخصا و حسبا و نسبا اجل از این مقولات به شمار میرود ولی از حق نگذریم ایران بهشت دامادهاست.
در کنار نورچشمیهای مقامات که دچار سندروم ناخواستۀ ژن خوب وراثتیاند، دامادهای مقامات ژن خوب اکتسابی دارند. هرچند لازمۀ چنین اکتسابی هم هنرها و استعدادهای ذاتی خاصی است که همه ندارند.
این بحث را در ساحات مختلف زبانشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد سیاسی و حتی ژنتیک میتوان به طور مستوفا توسعه داد اما ریسکش از تشکیک در مقدسات بیشتر است. علاوه بر آن اگر باب بحث باز شود سنگ روی سنگ بند نمیماند و نظامات جامعه از هم گسیخته میشود.
اما این لطیفه از مجموعه مطایبات سیاسی عقیدتی را هم ناگفته نگذارم که افرادی پدیدۀ دامادها در ایران امروز را سنجاق کردهاند به رویداد غدیر خم. حقیر به جهت مختصر اعتقاداتی که برایم مانده حتی از نقل سرپوشیدۀ چنین افاضات و یا اشاره به وجه شبه نیز شرم دارم. نمیدانم چه حکمت دارد بعضی نوابغ چطور از فرار مغزها جا ماندند و بیخ ریش نداشتۀ ما گیر کردند. کاش به جای خمپاره برخی از این افراد داخل حلب خیارشور جاساز و به اروپا و آمریکا صادر میشدند. واقعا روی دست توپهای چوبی حاج میرزا آقاسی بلند شدهند. ما هم دندانمان به کرک و پر خودمان گیر کرده. سکوت کنیم آبرومندانهتر است. تا بعدا چه پیش آید.
انتهای پیام
با سلام واحترام هر چند به دلایلی که معلوم نیست شما دیدگاه ها را منعکس نکرده واعتنا نمی کنید به ویژه اگر مودبانه و معقول و مختصری بر خلاف رویه معمول و عادت مالوف شما باشدبا این همه این بار هم می نویسم خدا را چه دیدی شایددری به تخته خورد و فرجی حاصل شد.نویسنده طناز و مجهول الامضاء مقاله های کمی تا قسمتی جدی درمقاله شماره هفت خویش به زعم خود موضوع “ژن خوب و داماد ها” را در حکومت و حاکمیت بررسی کرده است( هرچندموضوع مذکور واقعیت تلخ و درد آوری است)و متاسفانه پا را از تعریض به افرادو مصادیق موجود فراتر گذاشته و منشاء این پدیده نا میمون را واقعه غدیر خم و دامادی علی ع به پیامبر دانسته و گفته است : “اما این لطیفه از مجموعه مطایبات سیاسی عقیدتی را هم ناگفته نگذارم که افردی پدیده دامادها در ایران امروز را سنجاق کرده اند به رویداد غدیر خم ” . در حالی که آن رویداد فرخنده مثل اعلی و اوج شایسته سالاری بوده است .البته چه بسا منظور نویسنده این است که بهره مندان این پدیده برای توجیه کار خویش به این رویداد تمسک جسته اند. با این همه طرح و اشاره به این رویداد در این پدیده بی سر و سامان به سخره گرفتن اعتقادات پاک و اصیل و بی احترامی به آن شخصیت های گرامی است.