پس از نصرالله
محمد توکلی، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز:
حالا ساعاتیست که حزبالله لبنان خبر ‘شهادت سید مقاومت’ را تایید کرده است، ساعاتی پس از آنکه اسرائیل از ‘موفقیتآمیز بودن ترور دبیرکل حزبالله’ خبر داده بود.
پرسشی که از شب گذشته برای بسیاری مطرح شده بود این است که پس از نصرالله چه خواهد شد؟ لبنان چه حال و روزی پیدا خواهد کرد؟ منطقه به کدام سمت و سو میرود؟ ایران چه واکنشی نشان میدهد؟
این پرسشها و مانند آن پس از ترور سردارِ شهید در فرودگاه بغداد نیز مطرح شده بود و حالا بار دیگر در موقعیت مشابهی قرار داریم.
میتوان سهلگیرانه مدعی شد که پس از سلیمانی و نصرالله و مانند آنها افرادی همچون این فرماندهان خواهند آمد و نباید دربارهی جانشین آنها هیچ نگرانی به دل راه داد اما واقعیت به این سادگیها نیست. شاید چنین جملاتی در دورانی به درد جنگ تبلیغاتی میخورد اما در شرایط امروز حتی به درد این کار هم نمیخورد.
شاید برای پاسخ دقیقتر به این پرسش که ‘پس از نصرالله چه خواهد شد و چه باید کرد؟’ ضروریست که به این پرسش توجه نشان دهیم که ‘چه شد به امروز رسیدیم؟’
برای پاسخ به این پرسش میتوان ماههای اخیر را مرور کرد که رژیم اسرائیل توانست اهداف مورد نظر خود را در کشورهای مختلف منطقه شناسایی و ترور کند. قاعدتا چنین اقدامی بدون بهره بردن از شبکهی نفوذ قابل انجام نبوده است.
میتوانیم برای یافتن پاسخ کمی عقبتر هم برویم و عملیات ۷ اکتبر بخشی از نیروهای حماس را به خاطر بیاوریم. عملیاتی که نه تنها جمهوری اسلامی ایران و حزبالله لبنان بلکه به روایتی بخشی از رهبران حماس نیز از آن بی خبر نگه داشته شده بودند.
حالا و پس از خسارتهایی که پس از ۷ اکتبر بر ‘محور مقاومت’ وارد آمد، دیگر وقت آن رسیده است که بپرسیم آن عملیات چه دستاورد مشخصی داشت و هزینه – فایده آن چگونه محاسبه شده بود که حالا به این نقطه رسیدهایم؟!
برای پاسخ به ‘چه شد که به امروز رسیدیم؟’ از این هم میتوان عقبتر رفت. به جایی که در سطح رسانههای رسمی کشور نوعی محدودیت و گاه ممنوعیت برای پرسشگری و گفتوگو پیرامون آن احساس میشود. به جایی پس از به سرانجام رسیدن برجام هستهای!
در آن روزها برخی در دولت و خارج از دولت معتقد بودند که برای مسائل منطقه نیز میتوان به الگویی همچون برجام فکر کرد. الگویی که بر اساس آن کشورهای منطقه و فرامنطقه که -چه بخواهیم، چه نه- بر وضعیت خاورمیانه اثرگذار هستند مذاکرات مستمری را برای یافتن راهحلهای ‘برد – برد’ آغاز کنند.
در آن روزها به هر دلیلی امکانی برای تحقق این ایده فراهم نشد و ترجیح بر این بود که ‘میدان’ حرف اول را در منطقه بزند. شاید اگر آن روزها پرواز با دو بال ‘میدان’ و ‘دیپلماسی’ انتخاب شده بود امروز روز دیگری بود.
برای یافتن پاسخی صحیح به پرسش ‘پس از شهید نصرالله چه خواهد شد و چه باید کرد؟’ ابتدا باید این سه مقطع زمانی را با چشمانی باز واکاوی کنیم. سپس علاجی برای شبکهی نفوذ بیابیم، تکلیف خود را با بخشی از حماس مشخص کنیم و سیاست منطقهای خود را سامانی نو دهیم تا پس از آن بتوانیم بدانیم که چه خواهد شد و چه باید کرد!
البته که در عرصهی عمل مصلحت برای ایران این است که همه در داخل کشور با رهبری واحد پیش بروند. تحلیل گفتار و رفتارها جدای از عمل است.
انتهای پیام
فکر کنم اشتباه برداشت شد درمورد طرح عدم کفایت سیاسی دولت داره بحث میشه نه مداکره باامریکا …
یک مشکل دیگه برای ایران در متطقه یک دونه ترور سنبه کسانی که دنبال عدم کفایت سیاسی دولتند را مرزور می کنه حالا بگو …
قبلا بارها گفتم ، طوفان الاقصی کلک موساد بود و مسولان غزه به دام افتادند و همین عجله و فتوحات موقت باعث شد سیدحسن دلاور که از قبل قصد جنگ نداشت، وارد معرکه شود . نه ایران نه حزب الله قصد نبرد نداشتند و عجله غزه باعث شد نتانیابو جسارت حمله به هنیه در تهران را پیدا کند. بهانه پیدا کرد و با کمک غرب گستاخ شد. باید اندیشید( حتی ممکن است جاسوسهای داخل تشکیلات حماس شروع کننده طوفان الاقصی باشند). نتانیابو از درون کشورش ناامید شد و با عجله حماس جان گرفت