خرید تور تابستان ایران بوم گردی

«سفری روحانی به تبریز و دیداری با مردی بزرگ از تبار آل هاشم»

آیت‌الله سیداصغر ناظم‌زاده، استاد حوزه علمیه‌ی قم، در یادداشتی با عنوان «سفری روحانی به تبریز و دیداری با مردی بزرگ از تبار آل هاشم» نوشت:

بسمه تعالی

در سفری چندروزه از دوشنبه نوزدهم شهریور ۱۴۰۳ تا پنج‌شنبه، توفیق حاصل شد با برادربزرگوار حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج سیدجواد شهرستانی  نماینده تام الاختیار آیت الله العظمی سیستانی با جمعی همراهان دوست داشتنی، سفری به بناب، میاندوآب، مراغه ودر آخر به تبریز داشته باشیم. هدف از این سفر، رسیدگی به حوزه های علمیه و دیدار با مردم علاقمند و متدین در سه شهر مهم آذربایجان شرقی و رفع نیاز بعضی مراکز دینی  و در حد امکان، کمک به نیازمندانی بود که در دسترس بودند. همچنین حضور در جلسات باشکوه مردمی برای آشنایی با قرآن، که برنامه‌اش توسط یکی از جوانان عزیز و نخبه قرآنی از همراهان ما اجرا شد، واقعا لذت و شور و شعف معنوی خاصی را به همراه  داشت. در این برنامه‌ها روحانیان و امامان جمعه و جماعت وبزرگان این سه شهر حضور داشتند، که لازم می‌دانم از آنان تشکر و قدردانی کنم.

شاه بیت این سفر روحانی دیدار با آیت الله سیدمحمدتقی آل هاشم پدر شهید حجت‌الاسلام و المسلمین محمدعلی آل هاشم امام جمعه تبریز بود. عصر چهارشنبه بود که از مراغه به سوی تبریز حرکت کردیم. پس از حدود سه ساعت طی مسیر به تبریز رسیدیم. شهری زیبا و تاریخی با مردمان فهیم و سخت‌کوش و دانشمندان و شاعران برجسته. شهری که عطر عالمانی چون قاضی طباطبایی، شهید اسدالله مدنی، علامه طباطبایی و دیگر بزرگان قبیله دانش و عرفان و فقاهت را به مشام می‌رساند. برای رسیدن به منزل آیت الله آل هاشم حدود نیم ساعت  محله‌ها و کوچه‌پس‌کوچه‌های زیادی را پیمودیم تا سرانجام در یکی از فقیرترین محله های شهر تبریز به مقصد رسیدیم. با دیدن آن محله و منزل شگفت زده شدم؛ منزلی به غایت ساده و قدیمی!  من به علت نشستن طولانی در ماشین کمرم درد گرفته بود، ولی  وقتی در و دیوار آن منزل را دیدم به سال‌ها قبل بازگشتم و به یاد منزل پدری ام در محله باغ پنبه قم که در آن سکونت می داشتم افتادم. از همین‌رو در دنیای خاطره غوطه‌ور شدم و درد کمرم را فراموش کردم.  با همراهان از تنها در کوچکی وارد خانه شدیم. خانه‌ای با دیوارهای آجری کهنه و فرسوده قدیمی و قسمتی هم کاهگلی. در حیاط آن، باغچه‌ای بود با چند درخت و پرندگانی که با نغمه هایشان گویی زمزمه نیایش در این خانه عالم و زاهد شهر داشتند.
   
دوستان و همراهان وارد اتاق آیت‌الله سید محمد تقی آل هاشم شدند. من کمی دیرتر وارد شدم. تا آن روز ایشان را ندیده بودم؛ یک روحانی کهن‌سال با چهره‌ای نورانی و جذاب.  اتاقی داشت بسیارقدیمی با مساحتی حدود پانزده متر که تعدادی صندلی و یک تختخواب در آن بود؛ گویا هم اتاق مهمانی و هم اتاق خواب ایشان بود. وقتی وارد شدم با بزرگواری از جا برخاست و با اینکه مرا نمی شناخت در آغوشم گرفت، به گرمی او را بوسیدم، به اصرار جای خود را که صندلی بود به من دادند وخود روی تخت خواب بسیار قدیمی‌اش نشستند. تواضع و فروتنی این عالم فرزانه، که خیلی بزرگ‌تر از بنده و جمع ما بود بیشتر مرا شیفته خودکرد.

هم در گفتار و هم در سکوتش، دنیایی ازمعرفت و ایمان و توکل  موج می‌زد. وقتی تسلیت گفتیم با یک دنیا‌ وقار از راضی بودن به تقدیر الهی سخن گفت؛ گویا اتفاقی برای فرزندش امام جمعه تبریز و فرزند دیگرش که سال‌ها پیش در میدان حق علیه باطل شهید شده رخ نداده است. براستی محو قوت ایمان، اعتقاد به آخرت و زهد و ساده‌زیستی و  نورایت این مرد بزرگ شدم  ودردرون به صداقت و بی آلایشی و دوری ازدنیا وشکرگزاری ازمقدرات الهی غبطه خوردم و برروح واندیشه ام تاثیرگذاشت.
 
وقت کم بود و نزدیک به غروب بود، و نباید بیشر از این  وقت آن عالم سالخورده و داغدیده را می‌گرفتیم. در این دیدار برادرعزیزمان حضرت حجت‌الاسلام‌والمسلمین آقای شهرستانی، انگشتری که نگین آن از سنگ مرقد مطهر عسگریین- علیهماالسلام- که پس از انفجار جنایتکاران سلفی ها، قطعه ای از آن بیرون افتاده بود، درست کرده بودند با یک عبای مشکی به رسم هدیه به ایشان دادند، بعد خداحافظی کردیم. و عازم محل استراحت درتبریزشدیم، ولی  هنوز هم که چند روز از آن دیدار معنوی می‌گذرد، لذت آن در ذائقه‌ام هست و این فراز از سخن امیر مومنان علی (ع) برایم معنا شد که یکی از فواید سفر همنشینی  با بزرگان است: «و صحبته ماجد»(مستدرک الوسائل،ج۸،ص۱۱۵).
در همین سفر با امام جمعه کنونی تبریز آشنا شدیم و برای ایشان آرزوی توفیق دارم.

درپایان از امامان جمعه  بناب ومیان دوآب ومراغه وفضلاودیگربزرگان آن شهرهاکه ازاین هیئت بگرمی ودوستانه  همراهی وپذیرایی کردندصمیمانه تقدیروتشکرداریم.
خداوند روح همه شهیدان و بویژه دو شهید بزرگوار بیت آل هاشم را با مقربان و اولیای خویش محشور گرداند و به بازماندگان، صبر و اجر عطا فرماید.

سیداصغر ناظم زاده قمی
۲۵ شهریور۱۴۰۳

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا