خرید تور نوروزی

علت پیشرفت علم و افزایش غم | مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان، فیلسوف اخلاق، مطلبی با عنوان به نظر شما چرا هر چه علم بیش تر می شود حزن هم بیش تر می‌شود؟ در تلگرام خود نوشته است که متن کامل آن را در ادامه می‌‌خوانید.

«به نظر من لااقل چهار وجه دارد:

پوچ بودن جهان
وجه اول این است که به نظر می آید هر چه شما عقل ورزی تان بیشتر می شود به نامعقول بودن جهان پی می برید. می‌بینید جهان امری معقولی نیست. لیت لزوما ارزش داوری منفی نیست فقط به این معناست که ساختار عقلانی تناسبی با ساختار این جهان ندارد. همین! بیشتر از این را نشان نمی دهد. این همان absurdity جهان است؛ به تعبیری بی منطق بودن جهان! حیوانات چون این منطق را ندارند بهتر می توانند قدرت انطباق با هستی را پیدا کنند ولی گویی ما وصله ناجوریم! برای همین است که کامو می گفت: « آغاز فکر کردن آغاز تحلیل رفتن تدریجی است»

تلخ تر شدن حقایق هستی با پیشرفت علم
وجه دوم این است که عقل به حقایق تلخ پی می برد. در عالم انسانی وقتی واقعیت های بزرگ کشف شد بشر تلخ کام شد. مثلا کانت گفت هر چه روان شناسی پیش رفت کند بشر تلخکام تر می شود چون بیشتر به تنهایی خودش پی می برد یا هر چه علم بیشتر پیشرفت می کند نامختار بودن انسان بیش تر مکشوف می شود. خب معلوم است کم و شما از این که عروسک خیمه شب بازی باشیم احساس خوبی نداریم. یا این واقعیت که روز به روز بیشتر تقویت می شود که ما بالمآل اگوئیست و خودخواه هستیم.

وجود روان ناخودآگاه
وجه سوم چیزی است که امثال فروید به آن توجه دارند و آن این که تو در سطح ناخودآگاهت گمان می کنی تصمیم می گیری در حالی که ر واقع تحت تأثیر روان ناخودآگاه ات کار می کنی. چه چیزی تلخ تر از اینکه یک بخشی از وجود شما تحت تسلط خودتان نیست!

جدیت در زندگی لزوما نتیجه بخش نیست
وجه چهارم اینکه در عالم هر چه قدر جدیت بورزید هیچ تضمینی نیست که به به مقصود برسید. یعنی نهایت چیزی که در عالم می شود گفت این است که جدیت شرط لازم رسیدن به هدف است ولی مطلقا شرط کافی نیست.

غره مشو که مرکب مردان مرد را
در سنگلاخ بادیه پی ها بریده اند

نومید هم مباش که رندان جرعه نوش
ناگه به یک خروش به مقصد رسیده اند»

منبع: کتاب عقل و اندوه طویل

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. برای حل و فصل این مشکلات هم که شده می ارزد به قرآن نیز عمیق بیاندیشیم…شاید سیستم مورد نظر آن راهنما و آرامش بخش باشد…
    البته باید حداقل همچون دقت در علوم ، با قرآن نیز دقیق برخورد کنیم…همانطور که ناسازگاری را در علوم تاب نمی آوریم ، در قرآن نیز ناسازگاری را تحمل نکنیم و دنبال رفع احتمالی آن باشیم…
    چه روشی را در مطالعه قرآن پیش بگیریم؟ این خود معضلی برای خوانندگان است … باید به روشی که خود آن میگوید بخوانیم…خود قرآن چه روشی را درست میداند؟
    روش مورد اشاره قرآن خواندن متصل است… قرآن قول الهی را متصل میداند…با خوانش مداوم و متصل و تا حد میسر، مژده داده میشویم که به درختواره ای میرسیم که در شباهت با درخت طبیعی ، زیر سایه آن و هوای پاک آن حزن و اندوه نخواهیم داشت…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا