آیا «آن لحظهی موعود» فرارسیده است؟
افزایش تنش ایران و اسراییل: مصاف دو الاهیات سیاسی آخرالزمانگرا
محسنحسام مظاهری، نویسنده و پژوهشگر اجتماعی تشیع و آیینهای شیعی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
«۱: یکی از ابعاد بسیار مهمی که در فهم و تحلیل رفتارهای اسراییل و خصوصا جنگ این روزها کمتر بدان پرداخته شده، بعد ایدئولوژیک (قومی ـ مذهبی) و الاهیاتی است. اسراییل نه یک رژیم/دولت سیاسی، بلکه یک حکومت ایدئولوژیک دینی است مبتنی بر الاهیات آخرالزمانی.
از این منظر، جنگ ایران و اسراییل هم نه رویارویی دو حکومت سیاسی بلکه درواقع مصاف دو ایدئولوژی مذهبی ـ سیاسی است که صرفنظر از تفاوتهایی در نظام حکومتی و مشروعیت سیاسی و…، شباهتهای مهمی با هم دارند؛
ازجمله:
هردو مبتنی بر خوانشی ایدئولوژیک و سیاسی از دین هستند و داعیهی تشکیل حکومت دینی برای اقامهی «حکم خدا در زمین» دارند.
گفتار رسمی در هردو، دینی است و مبتنی بر ارجاعات مکرر به متن مقدس.
هردو داعیهی رهبری فراملی (منطقهای / جهانی) دارند.
هردو به الاهیاتی آخرالزمانی باور دارند که در آن، صفحهی پایان جهان را نبردی نهایی، سخت، خونین و فراگیر رقم خواهد زد. نبردی که فرجام حق و باطل است و در ثمرهی آن، جهان به «برگزیدگان شایسته» به ارث خواهد رسید که پیروز نهایی نبردند و جهان را از عدل و داد پر خواهند کرد. و هردو خود را آن زمینهساز و نمایندهی آن برگزیدگان میدانند.
۲
این شباهتها منحصربه الاهیات سیاسی ج.ا. نیست و فراتر از آن در دیگر خوانشهای شیعی نیز وجود دارد. شباهتهای بسیاری میتوان میان دو روایت شیعی و یهودی (و نیز شاخهی راستگرای افراطی مسیحی) از پایان تاریخ و انتظار برای حکومت موعود برشمرد. از باور به مفاهیمی چون «رجعت» تا ویژگیهایی که جنگ سرنوشتساز نهایی و پیروز آن برشمرده شده. مقایسه کنید روایات منابع حدیثی شیعه از عصر ظهور و فتن آخرالزمان و پیروزی امام عصر بر سپاه کفر و آغاز حکومت جهانی او را با پیشگوییهای انبیای بنیاسراییل در عهد عتیق از هارّ مَجدون (در مکاشفهی یوحنا) و «روز خدا» و پیروزی «بقیه اسراییل» و آغاز حکمرانی پادشاهی از نسل یسی (پدر داوود) بر جهان.
۳
قابل حدس است که بخشی از این شباهتها، ریشه در تجربهی تاریخی مشابه این دو گروه دینی دارد: هم قوم یهود و هم شیعیان، موقعیتِ اقلیتبودگی و طردشدگی داشتهاند و بهویژه در ادواری از تاریخ خود، تجارب خونینی از مواجهه با اکثریت (مسیحیان / اهل سنت) در خاطر جمعی آنان ثبت شده است. همین تجارب تاریخی، بستری برای ظهور مفهوم «انتقام» در این دو گروه شده است؛ انتقامی که خداوند به آنها «بشارت» داده و منتظرند تا در آخرالزمان آن «وعدهی الاهی» تحقق یابد و «روز خداوند» فرارسد. (عبارات در گیومه از مشترکات روایت آخرالزمانی شیعه و یهود است.)
۴
برای آخرالزمانگرایان یهودی ـ مسیحی، تشکیل دولت اسراییل، و برای آخرالزمانگرایان شیعی پیروزی انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی نشانههایی از ورورد به عصر ظهور و آغاز دورهی موعود دانسته میشود. هردو گروه بهموازات هم در این چند دهه، ادبیاتی را با مضمون تطبیق وقایع، شرایط و شخصیتهای روز با متون مقدس خود تولید کردهاند که البته بیش از نخبگان در بین عامه مورد پسند بوده است. نمونهی شاخص شیعی این ادبیات را میتوان کتابهای «عصر الظهور» اثر علی کورانی و «یوم الخلاص» اثر کامل سلیمان دانست.
در منابر و محافل مذهبی سیاسی نیز در این سالها مدام از زمینهسازی برای ظهور و نزدیکبودن آن و شروع «ظهور صغری» (مشابه «غیبت کبری») سخن گفته شده است. علاوه بر برخی احادیث، خوابها و مکاشفههای برخی علما و عرفای معاصر مستند اصلی این ادبیات بودهاند. بهگونهای که در بدنهی مذهبیِ معتقد به نظام (حزباللهیها) این باور که آیتالله خامنهای پرچم حکومت را به دست امام زمان خواهد داد و جمهوری اسلامی متصل به حکومت موعود میشود، باور رایجی است (نک: یادداشت «آخرالزمان شیعی و الاهیات سیاسی جمهوری اسلامی» در کتاب ساکن خیابان ایران).
۵
با رویدادهای سیاسی اخیر (از ترور سردار سلیمانی تا ترور نصرالله) و تشدید بیسابقهی تقابل نظام و اسراییل (که هنوز مشخص نیست تا چه سطحی ادامه خواهد داشت)، شرایطی پدید آمده که بیش از هر زمان منطبق با آن مقطع حساس موعود در ادبیات آخرالزمانی مذکور است. گویی به آن لحظهی خاص نزدیک شدهایم. به نظر میرسد در آن سو (افکار عمومی اسراییل) نیز چنین باوری درحال قوتگرفتن است. این را در ادبیات سران رژیم اسراییل نیز میتوان دید. (ازجمله نامگذاری عملیات علیه ایران به «جنگ قیامت» توسط نتانیاهو).
باید دید آیا این تنش به همان «جنگ بزرگ موعود» خواهد انجامید یا با ادبیاتی که باز در هردو خوانش مشترک است این بار هم «بداء» حاصل شده و ورقخوردن سرنوشت جهان موقتاً به تعویق خواهد افتاد.»
انتهای پیام