خرید تور تابستان

خشونت خانوادگی

شهلا اعزازی، استاد دانشگاه و مدیر گروه مطالعات زنان در کانال تلگرامی مطالعات زنان نوشت:

– «بحث خشونت خانوادگی مدت‌هاست مطرح شده و پژوهش‌های متعددی در زمینه انواع آن انجام گرفته و راهکارهایی نیز ‏برای پایان‌بخشیدن به آن‌ پیشنهاد شده‌اند. با وجود این، نه‌تنها هنوز اقدامی برای مقابله با خشونت خانگی صورت نگرفته ‏بلکه برعکس، شاهد افزایش روزافزون شدیدترین نوع خشونت علیه زنان (قتل) از طریق همسر، پدر، برادر و سایر افراد ‏خویشاوند آنان بدون مجازات یا با حداقل مجازات مجرمان هستیم.‏

– خشونت خانوادگی انواع مختلفی دارد و خشونت بدنی آشکارترین نوع خشونت است که معمولا روی زنان و کودکان اعمال ‏می‌شود. خشونت‌های سبک مانند سیلی و پشت‌دستی زدن به‌طور معمول از طرف جامعه به‌عنوان تربیت درنظر گرفته می‌شوند اما خشونت‌های سنگین که منجر به جراحات و صدمات جدی به فرد قربانی می‌شوند با نفی جامعه همراه هستند. قتل ‏زنان یا قتل‌های ناموسی بالاترین نوع خشونت است که متاسفانه اخبار فراوانی در این مورد وجود دارد.‏

– انواع دیگر خشونت هرچند سبب جراحات بدنی نمی‌شوند اما تاثیر آن‌ها بر قربانی می‌تواند بیشتر از خشونت بدنی باشد. بر ‏این اساس، خشونت روانی (تحقیر و دشنام، از میان‌بردن اعتماد به نفس)، خشونت اقتصادی (قراردادن قربانی در مضیقه ‏مالی دائمی) و خشونت اجتماعی (انزوای اجتماعی و ممانعت از برقراری روابط اجتماعی) از انواع دیگر خشونت خانوادگی ‏درنظر گرفته می‌شوند. هم‌چنین مقوله تجاوز و سوءاستفاده‌ جنسی در ابتدا محدود به افراد زیر ۱۸ سال بود اما به‌تدریج، برقراری ‏رابطه جنسی با دیگری بدون تمایل او نیز مطرح گردید و سپس تجاوز جنسی حتی در رابطه زن و شوهر نیز به‌عنوان ‏خشونت درنظر گرفته شد.‏

– پژوهش‌های متعدد در رابطه با خشونت خانوادگی، در جهت شناسایی عوامل موثر بر آن تلاش کرده‌اند. نتایج بررسی‌ها نشان ‏می‌دهند که خشونت در میان بسیاری از خانواده‌ها، بدون توجه به طبقه اجتماعی و ویژگی‌های دیگر جمعیتی دیده می‌شود. ‏عوامل فردی مانند سن و سطح سواد، نوع اشتغال و بیکاری، تعداد فرزندان، سن افراد و … و هم‌چنین عوامل اقتصادی، ‏نژادی و قومیتی نیز می‌توانند باعث بروز خشونت خانوادگی شوند. هرچند بیش از عوامل فوق باید متوجه ساختار جامعه شد، ‏ساختاری اجتماعی که بروز خشونت در جامعه را مجاز می‌داند.‏

– اگر شرایط اجتماعی در جامعه‌ای براساس بی‌قدرتی زنان در عرصه عمومی و خصوصی شکل گیرد و اقتدار و نظارت ‏مردان بر زنان، مجاز درنظر گرفته شود، تا زمانی که این ساختار و نهادهای آن فرادستی مردان و فرودستی زنان را طبیعی ‏و غیرقابل تغییر درنظر می‌گیرند، در مجاورت انواع خشونت‌هایی که در جامعه علیه زنان وجود دارد، خشونت خانوادگی نیز ‏بازتاب مشخص ساختار اجتماعی خواهد بود. ‏

– دیدگاه فمینیسم معتقد است در جوامعی که ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حقوقی آنان براساس بی‌اعتباری، تحقیر ‏و استثمار زنان شکل گرفته‌اند، خشونت مردان نسبت به زنان رسم زندگی است. از نظر اجتماعی و قانونی، مردان در ‏سلسله‌مراتب خانوادگی مقامی برتر از زنان و کودکان دارند و برای حفظ مقام در سلسله‌مراتب، در صورت بروز تعارض در ‏خانواده، برای نظارت بر رفتار و وادارکردن افراد به انجام رفتار موردتقاضا دست به خشونت می‌زنند. ‏

– در ایران موقعیت برتر مردان و امکان نظارت بر رفتار زنان در خانواده، از طریق قانون و هنجارهای اجتماعی شکل ‏گرفته ‌است. قانون خانواده در ایران، ریاست را به مردان واگذار کرده و امکان نظارت بر رفتار زنان را به آنان می‌دهد. از ‏طرف دیگر شرایط اقتصادی به نوعی است که بسیاری از زنان، امکان دسترسی به منابع اقتصادی را ندارند و برای گذران ‏زندگی به مردان وابسته هستند. وجود هنجارهای اجتماعی که مردان را فرادست زنان درنظر می‌گیرند و هم‌چنین نبود ‏سازمان‌های حمایتی از زنان، باعث می‌شود که زندگی در خانواده‌های خشن تداوم داشته و چرخه خشونت به نسل بعدی منتقل ‏شود.‏

– ممانعت از خشونت به راهکارهای مشخصی وابسته است: تغییرات قانونی برای حمایت از قربانی، ایجاد سازمان‌های حامی ‏قربانی مانند خانه‌های امن و درنهایت آگاهی‌رسانی به جامعه، تقبیح خشونت و ارائه راهکارهای حل تعارض بدون استفاده از ‏خشونت. متاسفانه تاکنون نه‌تنها اقدامی در جهت تقبیح خشونت صورت نگرفته، بلکه حتی باید بر رفتارهای همراه با خشونت ‏از سوی مسئولان تاکید کرد که از سوی دیگر، به افزایش خشونت در جامعه و خانواده می‌انجامد.‏»

ادامه دارد…

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا