چرا كشورها شكست میخورند؟
محمدرضا یوسفی، استاد دروس خارج فقه حوزهی علمیهی قم در کانال تلگرامی خود نوشت:
«روز سيزده اكتبر، عجم اوغلو به همراه رابينسون و جانسون برنده جايزه نوبل اقتصاد شدند. او استاد برجسته دانشگاه MIT و اقتصاددانی نهادگراست. كتابهاي زيادي از او به زبان فارسي ترجمه شده، كتابهای راه باريك آزادی كه در پاسخ به نوشته نظم و زوال سياسی فوكوياما نوشته شده و همچنين كتاب چرا ملتها شكست مي خورند، توسط مترجمين مختلفی ترجمه شده است. اين در حالی است كه برخي از صاحب نظران كتاب « ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی» را مهمتر می دانند.
اين سوال كه «چرا برخي از كشورها توسعه نيافته اند؟ برای بسياری از اندیشمندان، به ویژه برای اندیشمندان کشورهای درحال توسعه مطرح است. کتاب «چرا ملت ها شکست می خورند» در مقام پاسخ به اين پرسش برآمده است. كتاب بحث را با یک مثال عینی شروع می کند. نوگالس آریزونا نام شهری در امریکا و نوگالس سورنا نیز نام شهری در مکزیک است. اين دو شهر به لحاظ موقعيت جغرافيايی، ريشه نژادی، نوع مذهب، آداب و رسوم فرهنگی اشتراك دارند اما يكي پيشرفته و ديگري از قافله توسعه عقب افتاده است. این دو با وجود اشتراکهای یادشده، به دلیل تفاوت های نهادی دو كشور امريكا و مكزيك از دو سطح مختلف زندگی برخوردارند.
شبيه اين مورد را براي دو كشور كره شمالی و كره جنوبی نيز مي توان مثال زد. اين دو از سال 1950 به طور كامل از هم جدا شدند. اکنون سطح زندگی کره جنوبی مانند اسپانیا و پرتغال دو کشور سطح ميانی اروپایی شده است. ولی سطح زندگی در کره شمالی مثل یک کشور آفریقایی بوده، تفاوت خیلی زیادی با کره جنوبی دارد و این در حالی است که در سال 1950 این دو کشور تفاوتی با همدیگر نداشتند. امید زندگی در کره جنوبی 10 سال بیشتر از کره شمالی است. وضع بهداشت و سلامت در کره شمالی خیلی وخیم بوده، علاوه بر اینکه تلفن همراه در کره شمالی وجود ندارد، دسترسی به تلفن ثابت نیز بسیار محدود است. به جز مناطق خاص، برق تنها تا ساعاتی پس از غروب وجود دارد.
امروزه داستان کره شمالی داستان غم انگیزی است. بنابراین دو کشور با شرایط یکسان در سال 1950، اکنون تفاوت فاحشی با هم دارند. پرسش این است، چرا این همه تفاوت میان این دو کشور رخ داده است؟ پاسخ این است که این تفاوت شگرف به دلیل تفاوت در سازماندهی نهادهای سیاسی و اقتصادی در این دو کشور است.
بنابراین تفاوت نهادها موجب تفاوت درآمد سرانه دو کره شده است. درآمد سرانه کره جنوبی در سال ۲۰۲۳ ، تقریبا ۳۳ هزار و ششصد دلار و درآمد سرانه کره شمالی حدود هزار و سیصد دلار بوده است. یعنی سطح رفاه کره جنوبی تقریبا ٢٦ برابر کره شمالی است. این امر به دلیل تفاوت نهادهای سیاسی و اقتصادی دو کشور است. هر کشوری که نهادهای سیاسی و اقتصادی آن مشابه کره شمالی باشد در تلۀ فقر و فساد گرفتار خواهد آمد و هر حكومتی که راه کره جنوبی را پیش گیرد می تواند سطح رفاه جامعه را افزایش دهد.
هر گاه یک نظام سیاسی، مالکیت خصوصی را محترم شمرد، فضای کسب و کار را ارتقاء دهد، روابط با دنیای بیرون را بهبود بخشد، نظام آموزش مهارت محور را دنبال کند، اقتصاد مولد را تشویق کند، شفافیت در عرصه سیاست و اقتصاد را افزایش دهد و مانند آن.
در این صورت کشور به سمت توسعه حرکت می کند. هر گاه این نهادها در عینیت تحقق یابند، پیشرفت را در هر کجا و هر زمان و برای هر کشور نتیجه می دهند. در عوض، حکومت فردمحور، فوق قانون و مادام العمر، نظام آموزشی ایدئولوژیزه، عدم تضمین حقوق مالکیت، محدودیت روابط بین المللی، عدم ورود سرمایه های خارجی، عدم مشارکت بنگاه های خارجی با بنگاه های داخلی، عدم نگاه برون نگر در صنعت، نظام خودکفایی، عدم شفافیت و.. منجر به دام فقر و فساد شده، موجب تداوم عقب ماندگی خواهند شد.
از منظر نهاد سیاسی، پرسش مهم این است که دولتها چگونه سرکار میآیند؟ دولت ها چگونه انتخاب میشوند؟ آیا رأی عمومی و انتخابات مردمی موجب به قدرت رسیدن آنان می شود و یا اینکه حکومتی موروثی است؟ نکته دیگر این که آیا قدرت فردمحور، مادام العمر و فوق قانون است؟ حکومت چه هدفی را دنبال می کند؟ آیا افزایش سطح رفاه مردم یک اصل در جهت گیری سیاستها و مواضع است؟ درجۀ پاسخگویی حکومت چقدر است؟
پاسخگویی قدرت به این معناست که مردم با چه سازوکاری می توانند بدون خشونت حاکم را از قدرت کنار بگذارند؟ کیم در کره شمالی به طور موروثی قدرت را به دست گرفته، فوق قانون و مادام العمر است. هیچ سازوکار قانونی و عملی مسالمت آمیز برای کنار گذاشتنش وجود ندارد. تمامی کشورهایی که رهبرانی مانند کیم دارند، معمولاً عقب مانده هستند. در کره جنوبی، حکومت پاسخگو است. نظارت مردم از طریق سازوکارهای قانونی بر قدرت اعمال می شود.»
انتهای پیام