یادداشتی دیگر درباره فارسی خواندن نماز
ساسان والي زاده در یادداشتی با عنوان «ادب نماز با زبان محاكات ندارد» در روزنامه ی اعتماد نوشت: [لینک یادداشتی دیگر در همین باره]
نماز خواندن پيرمردي به زبان پارسي اين روزها محل بحث در شبكه هاي اجتماعي است. دوست عزيز ما، جناب علي شكوهي نيز در اين باره در روزنامه اعتماد يادداشت خوبي نگاشته است اما بايد دانست نماز را به فارسي خواندن دعوي تازه نيست. در «تاريخ بخارا» آورده است كه: «مردم بخارا در اول اسلام، در نماز، قرآن به فارسي مي خواندندي و عربي نتوانستندي آموختن و چون سجده خواستندي بانگ كردي: نگون با نگون كنيت.» اهل تحقيق البته مي دانند كه نخستين بار ابوحنيفه كابلي در قرن اول هجري فتوا و جواز نماز به فارسي را صادر كرد. امام سرخسي هم در كتاب «المبسوطِ» خود آورده است كه اهل فارس از سلمان فارسي خواستند سوره فاتحه را براي آنها به زبان فارسي ترجمه كند تا در نماز بخوانند. سلمان از حضرت پيامبر اجازه خواست. پيامبر اجازه فرمود تا زماني كه كلمات عربي را نياموخته اند به فارسي بگويند.
اما چنين رواداري پيامبر كه درود خدا بر او باد به تدريج توسط حاكمان بي كفايت و مفسده جوي بني اميه و مفتيان ژاژگوي دربار ايشان به چنان قهقهرايي رسيد كه جملگي ايران و ايراني را مجوس و زندقه و موالي خواندند و زبان به ناپاكي گشودند و اين قوم نژاده را زشت گفتند تا آنجا كه ابن تيميه مي نويسد: سخن زدن به زباني جز زبان عربي، مكروه است و «تشبّه به اعاجم» است!
اما بايد دانست ايرانيان با اشتياق بر آيين محمد(ص) گردآمدند و هرگز اين دين مبين را ناقض زبان و فرهنگ ديرپاي خود ندانستند و مگر نه اينكه به تحقيق قرآن پژوه بزرگ معاصر، استاد خرمشاهي، بيش از ٣٠ واژه قرآن به فارسي است و مگر نه اينكه سهم بزرگي از تفسير قرآن و معارف ديني اسلام به زبان فارسي يا به سعي ايرانيان حاصل شده است؟!
با اين همه زبان پارسي در هزارتوي تاريخ باليده است و بسي درود به يعقوب ليث و سامانيان و شاعران پاكروان چون رودكي و فردوسي كه زبان فاخر پارسي را پاس داشتند و لابد شنيده ايد كه پس از تصرف هرات و پوشنگ شاعران، امير سيستان را به عربي مدح گفتند. يعقوب گفت «چيزي كه من اندر نيابم چرا بايد گفت؟» از اين رو محمد بن وصيف شروع به سرودن شعر فارسي كرد. (تاريخ سيستان، ١٣٨١: ٢١٥) .
و البته زبان فارسي امروز زبان ديگر اسلام است با اين همه راز به دامن ايزد بي نياز بردن زبان عاشق مي خواهد كه نام «تو» به هر زبان كه گويند خوش است و اتفاقا در همين موضوع نماز همه فقهاي شيعه جواز به خواندن قنوت به زبان مادري داده اند. يعني در ميانه نماز و در اوج تقدس و معنويت مي توان به زبان بي آلايش مادري خدا را خواند و از او مدد خواست. دكتر محمد جواد شريعت نيز روايت خواندني در اين باره دارد. زماني كه او و ١٤ جوان ديگر قصد اقامه نماز به پارسي كرده اند، حضرت آيت الله حاج آقا رحيم ارباب به ايشان مي گويد اگر بر اين امر اصرار داريد، دست از نماز خواندن به فارسي برنداريد: زيرا خواندنش از نخواندن نماز به طور كلي بهتر است اما در ادامه از نخستين جمله نماز يعني «بسم الله الرحمن الرحيم» چنان تفسير با عظمتي مي كند كه جز به زبان عربي معني آن با واژگان «بخشنده و مهربان» راست نمي شود و البته اين جوانان مجاب مي شوند نماز را به سنت مالوف بخوانند و راستي را وقتي براي شعر فارسي چون غزل حافظ برآنيم قابل ترجمه نيست چگونه كلام وحي را قابل ترجمه مي دانيم؟
پارسي زباني نژاده، پاك، ستوده و بشكوه است. سخنگويي با ايزد نيز نيازمند هيچ محاكاتي نيست اما هرچيز ادبي دارد و ادب نماز سخنگويي به زباني مشترك با واژگاني برگزيده در آييني مبين است و اين موضوع هيچ مناقشه اي با پاييدن زبان ديرسال پارسي ندارد.
انتهای پیام
مکر باخدا نکنند با بندگان خدا ریا نورزند اموال مردم را به یغما نبرند دین را اسباب تجارت نکنند ……خدارا با هر زبان که بخوانند ذات باری لبیک گوست.
گویاهمواره بایادداشت های متوالی اغایان بعنوان(خواندن نمازبه زبان فارسی) بهترانست!؟فارسی راپاس بداریم؟زبان عربی رازاپاس بداریم!!
من وقتی نماز می خوانم ذهنم فقط به ترجمه نماز بطور همزمان مشغول است و طبعا نمی توانم از آن لذتی ببرم و بخاطر حواس پرتی ناشی از آن ، بیشتر وقت ها هم رکعت بیشتر یا کمتر می خوانم و اشتباه در می آید. اما دنبال معنی جامعی از نماز به زبان فارسی هستم تا هر آنچه را می گویم بفهمم و از گفتگو با خدا لذت ببرم.