یک جامعهشناس: جبران سرمایه اجتماعی با جنگ، ناممکن است»
فریبا نظری، جامعهشناس، در کانال تلگرامی خود نوشت: «به نظر میرسد برخی سیاستگذاران و متولیان حاکمیت طی محاسبات شبیهسازی شدهی ذهنی با دوران جنگ هشت ساله با چند هدف مشخص زیر بر روی دادن جنگی دوباره حساب باز کردهاند:
۱- افزایش انسجام ملی
۲- جبران سرمایهی اجتماعی ازدست رفتهی حاکمیت و نظام حکمرانی جمهوری اسلامی در داخل کشور
۳- بازکسب اعتبار و منزلت منطقهای و جهانی پس از جنبشهای اعتراضی متعدد بهویژه اعتراضات سال ۱۴۰۱
این راهبرد اشتباه و نادرست، نتیجهای درجهت رسیدن به اهداف یادشده برای حاکمیت نخواهد داشت. بیایید برخی از دلایل آنرا با هم مرور کنیم:
شرایط کشور از نظر استحکام، گستره و عمق سرمایهی اجتماعی حاکمیت و نوع مقبولیت نظام حکمرانی نزد ملت متفاوت از سالهای آغازین پس از انقلاب ۵۷ و استقرار نظام جمهوری اسلامی است.
پژوهشهای متعدد، مشاهدات میدانی و تجربیات زیستهی اجتماعی در طی چند دههی گذشته؛ بیانگر و تأیید کنندهی این گزاره و برونداد است.
یکی از جدیدترین و قابل توجه ترین یافتههای پژوهشی در این خصوص، گزارشی از بخش «مسائل و آسیبهای اجتماعی» موج چهارم ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان است که نشان میدهد بخش بزرگی از مردم، وضعیت امروز ایران را مطلوب نمیدانند و در مجموع ۹۲ درصد ایرانیان به وضعیت فعلی ایران معترضند. دادههای این پیمایش، آبانماه سال ۱۴۰۲ جمعآوری و حالا به یکی از مهمترین مستندات پژوهشی درباره وضعیت جامعه ایران تبدیل شده است (هممیهن، ۱۴۰۳).
این گسست و ریزش عمیق سرمایههای اجتماعی حاکمیت، محصول و برونداد یک سال و یک دهه و چند اتفاق و پدیده نیست، بلکه رخداد و حاصل ریزشهای تدریجی و خطاهای فاحش حکمرانی در طی چند دههی اخیر است که اندک اندک و با تکرار راهبردهای اشتباه و نادرست، جمع شده و حاکمیت را دچار ورشکستگی سرمایه اجتماعی نموده است. تا جایی که اکنون احتمال جنگ و منازعه با کشورهای دیگری چون اسرائیل و آمریکا نیز مسئلهی اجتماعی جامعه نیست و از نظر قاطبهی جامعه، صرفاً مسئلهی حاکمیت است.
ایران و ایرانیان سالهاست زخمی جنگ هشت ساله گذشته و سیاستهای نادیده انگاری ملت در داخل کشور و امت گرایی در منطقه و جهان هستند. این زخمها ایران را به لحاظ اقتصادی و اجتماعی، فرسوده و نحیف کرده و خستگی و سفرههای خالی و زندگی در شرایط جنگ ملت نخواسته را در انزوایی با سیاست موردنظر حاکمان بر جامعه تحمیل نموده است.
جامعه معترض و خسته از فقر و فساد و سرکوب و تبعیض، نهتنها آمادهی جنگ دوباره که آنرا مسئلهی خود نیز نمیداند نیست؛ بلکه کنش جمعی نسبت به آن بیاعتنایی به جنگ است.
کافی است در خیابانهای شهرها گذر کرده و با مردمان مختلف صحبت کنیم، در نهادها و سازمانهای مختلف سر صحبت دربارهی احتمال وقوع جنگ را بهویژه با نسل آگاه و جوان، باز کنیم تا متوجه فضای حاکم بر جامعه شویم.
اینها که مرور شد، تنها از جنبهی وضعیت رابطهی نظام حکمرانی و جامعه و سرمایه اجتماعی حاکمیت نزد ملت است و بدیهی است دلایل متعددی در تفاوت شرایط سیاسی، نظامی، اجتماعی و اقتصادی جنگ هشت ساله ایران و عراق با ورود به منازعات و جنگ با اسرائیل یا آمریکا برای پیشبرد سیاست امت گرایی و دفاع از منافع فلسطین و لبنان و یمن و سوریه دارد.
توجه به این نکته بسیار دارای اهمیت است که مهمترین اقدام حاکمیت در حال حاضر، چارهجویی درخصوص ورشکستگی سرمایه اجتماعی خود نزد ملت است و ورود به جنگ با دیگر کشورها به هیچ عنوان این ورشکستگی را جبران نخواهد کرد.
راهبرد مهم حاکمیت در شرایط کنونی، تجدیدنظر در سیاست خارجی و رویکرد امت گرایی جمهوری اسلامی است.»
انتهای پیام
یعنی شما فکر می کنید ما حق انتخاب داریم؟
چرا حاکمیت به اصلاح طلبها گوش نمیده ….