ویژگیهای دولت روحانی در رابطه با آمریکا
«رضا نصری» کارشناس حقوق بین الملل در یادداشتی درباره ی ویژگیهای دولت روحانی در رابطه با آمریکا، در روزنامه ی «ایران» نوشت:
در صحنهٔ بینالمللی، مهمترین چالش دولتهای متوالی ایران همواره مربوط به عملکرد خصومتآمیز و بعضاً پر مخاطرهٔ ایالات متحده بوده است. در نتیجه، لازمترین و مهمترین خصوصیات هر دولت در ایران، هموراه درک درست آن از موضوعِ «آمریکا» و قابلیت آن در اتخاذ یک سیاست هوشمندانه در مقابل این کشور بوده است. عملکرد سه سال گذشته دولت روحانی نشان داده که این دولت – به ویژه در قیاس با دولتهای گذشته – از چنین درک واقعبینانهای برخوردار است. به واقع، دولت روحانی ویژگیهایی دارد نه که تنها تا کنون در مهار هزینهسازیهای آمریکا کارآمد بوده، بلکه در دوران ترامپ نیز میتواند احیناً برای ممانعت و خنثیسازی برخی سیاستهای خصومتآمیز آن بسیار مفید واقع شود. ویژگیهای دولت روحانی منحصر به موارد زیر نیست. اما تا آنجا که مستقیماً به موضوع آمریکا مربوط میشود، این چهار ویژگی نقاط تمایز دولت یازدهم نسبت به دولتهای گذشته است:
۱) دولت روحانی بر جریانهای داخلی آمریکا، روابط آنها با یکدیگر و سازوکارهای حقوقی و سیاسی حاکم بر روند تصمیمگیری در آن کشور تسلط دارد. نگاه دولت روحانی به ایالات متحده یک نگاه علمی و دقیقی است که با رویکرد تکبُعدی و کُلینگر اغلب جریانهای سیاسی در ایران – که آمریکا را به عنوان یک واحد یکپارچه و منسجم مینگرد – تفاوت دارد. جریانشناسی درُست و تسلط دولت روحانی بر دینامیسم سیاسی و سازوکارهای داخلی آمریکا باعث شده که دستگاه دیپلماسی این دولت رفتار آمریکا را «تاثیرپذیر» و «تغییر پذیر» ارزیابی کند، برای خود در برابر ایالات متحده «عاملیت» قائل شود و از «جبرگرایی» حاکم بر سایر جریانهای سیاسی ایران در قبال آمریکا، فاصله بگیرد. به همین خاطر، دولت روحانی به مراتب بیشتر از سایر دولتهای ایران موفق شده با استفاده از اهرمهایی که در اختیار دارد، در حد توان، جریانهای داخلی آمریکا را به تقابل با یکدیگر بیاندازد و از این جهت ظرفیتِ آسیبرسانی و قدرتِ مانور نهادهایی مانند کنگره را به حداقل برساند. امروز، دستِکم نیمی از دستگاه سیاسی ایالات متحده – و اکثریت قابل ملاحظهای از تکنوکراتها و کارشناسان سیاست خارجه در این کشور – به شدت مصِر هستند که اقدامات و رفتارهای دولت جدید در قبال ایران از چارچوبها و حد و مرز تعیین شده توسط برجام تجاوز نکند و مدام دستگاه حاکم و قوای قانونگذار را به اتخاذ «احتیاط» در تعامل با ایران دعوت میکند. حتی شاهدیم که امروز تندروترین طیف جمهوریخواهان در این کشور و افرادی که شناسنامهٔ سیاسیشان با «ایران ستیزی» گره خورده است، مدام به جریان مخالف، افکار عمومی و جامعهٔ جهانی «اطمینان» میبخشند که اقداماتشان در رابطه با ایران با تعهداتی که آمریکا به تهران سپرده هیچ مغایرتی ندارد. این فضای سیاسی در واشنگتن در چهار دههٔ اخیر بی سابقه بوده است. دستِکم هیچیک از دولتهای پیشین در ایران پیش از این نتوانسته بود تا این میزان بر سیاست داخلی آمریکا تاثیرگذار باشد.
۲) دولت روحانی، با حداقل امکانات لوجیستیک و تدارکاتی، قادر است در رسانههای آمریکا حضور قابل ملاحظهای پیدا کند و در پُر مخاطبترین نشریات این کشور در حد ممکن «صدای ایران» را منعکس کند. به عبارت دیگر، دولت روحانی میتواند به صورت نسبتاً موثری افکار عمومی آمریکا را با «روایت ایران» از سیاستها و حوادث آشنا کند، به اتهامهایی که علیه ایران مطرح میشود در پُر مخاطبترین رسانهها پاسخ بدهد، تناقضها و سوءقضاوتها را – به منظور ایجاد شکاف در صحنه سیاست داخلی واشنگتن – عیان کند؛ و فضاسازیهای رایج را – که معمولاً زمینهسازِ سیاستهای خصومتآمیز و مقدمهٔ تصویب لوایح ضد ایرانی است – تا حد امکان با مانع روبرو کند. از آغاز دولت روحانی تا کنون، شاید دهها مقاله از جانب وزیر امور خارجهٔ ایران، شخص رئيسجمهور و سایر مقامات دیپلماتیک ایران در نشریات انگلیسیزبان مانند نیویورکتایمز، واشنگتنپُست، فاینانشیال تایمز و گاردین منتشر شده که هریک – با شکستن فضای تکصدایی علیه ایران – بازتاب وسیع و قابل ملاحظهای در افکار عمومی داشته و حتی بعضاً بر فضای مذاکرات و روال کار کنگره نیز تاثیرگذار بوده است. این در حالی است که در هشت سال زمامداری دولت قبل به ندرت شاهد بودیم که مقامات ارشد ایران به صورت مستقیم افکار عمومی آمریکا را مخاطب قرار دهند یا – اگر هم مخاطب قرار دادهاند – ارتباط آنها با مردم این کشور، تاثیر مثبت و سازندهای برای منافع ملی ایران در بر داشته باشد. به واقع، در تاریخ چهل سالهٔ اخیر، در کمتر مواردی شاهد بودیم که مقامات ارشد یک دولت بتوانند – با کیفیت دولت روحانی – به صورت مستفیم با مردم غرب «همزبانی» ایجاد کند، با حساسیتها و احساسات جمعی آنها ارتباط برقرار کند و از این رو از افکار عمومی به مثابهٔ یک مانع در برابر تندرویهای جریان ضدایرانی استفاده نماید.
۳) دولت روحانی با زبانِ فنیِ سیاست خارجه و ادبیات ویژهٔ سیاست داخلی آمریکا آشناست و به همین خاطر قادر است از سوءاستفادهها و بهرهبردایهای مغرضانه از اظهارات خود ممانعت کند. این در حالی است که در دولت قبل، یکی از مهمترین ضعفهای سیاسی و امنیتی ایران – که بعضاً موجب ایجاد اجماع در دستگاههای قانونگذار و تصویب قطعنامه و لایحه علیه ایران میشد – امکانِ بهرهبرداری جریانهای مغرض از بیانات مقامات ارشد دستگاه اجرایی کشور بود. به عنوان مثال، استفادهٔ مکرر مسئولین دولت احمدینژاد از اصطلاح «ایران هستهای» که در ادبیات روابط بینالملل مفهوم خاصی را تداعی میکند؛ تاکید مکرر رئيسجمهور وقت بر این گزاره که «ایران به باشگاه هستهای پیوسته است»؛ا برگزاری نمایشهایی از قبیل «جشنهای هستهای» با نمادهای خاص؛ و همچنین اتخاذ مواضع غیردیپلماتیک و نامتعارف توسط رئيس دولت وقت در مجامع بینالمللی، همگی عواملی بود که در فضاسازیهای راهبردی علیه ایران و معرفی آن به عنوان یک «کشور مسلح به سلاح هستهای» نقش موثری ایفا میکرد. این فرصت در دولت روحانی از جریانهای متخاصم گرفته شد؛ ضمن اینکه – بدلیل زبان تخصصی و رویکرد علمی دولت روحانی – فورومهای دانشگاهی و تخصصی نیز به روی مقامات ارشد دستگاه دیپلماسی ایران باز شد تا آنها بتوانند از این طریق نیز بر روایت حاکم در مورد ایران تاثیر بگذارند.
در همین راستا، در سالهای گذشته شاهد بودیم که تسلط وزیر امور خارجهٔ ایران بر ظرافتهای حقوقی و قانون اساسی آمریکا، در مقاطع متعددی، باعث شد که او بتواند در مباحث داخلی این کشور در مورد «ماهیت حقوقی» برجام، وظایف نهادهای مختلف در برابر معاهدات بینالمللی و حتی روابط میان-نهادی در ساختار سیاسی آمریکا در رسانههای این کشور دخل و تصرف کند، و از این جهت به جریانهای متخاصم اجازه ندهد که به صورت یکجانبه و بی رقیب روایت و برداشت خود را در صحنهٔ داخلی ایالات متحده به دیگران تحمیل نمایند. نمونهٔ بارز این قبیل اقدامات دکتر ظریف زمانی بود که او در پاسخ به نامهٔ ۴۷ سناتور جمهوریخواه به مقامات ایران، با بکارگیری استدلالها و زبان «حقوق داخلی» آمریکا، ایرادهای قانونی مواضع آنها را متذکر شد و از فضاسازی آنها به صورت موثری ممانعت کرد.
۴) چهارم اینکه دولت روحانی نزد جامعهٔ ایرانی مقیم آمریکا – که تدریجاً در حال تبدیل شدن به یک نیروی سازمانیافته و موثر در ساختار سیاسی ایالات متحده هستند – از محبوبیت و مقبولیت بیشتری نسبت به دولتهای قبل برخوردار است. این حُسن رابطه تا کنون در جلب حمایت آنها از مواضع ایران – به ویژه در دوران مذاکرات هستهای – بسیار مفید بوده و میتواند در آینده نیز، به ویژه در مقاطع حساس پیش رو، در جلبِ همکاری آنها برای مقابله با اقدامات ضد ایرانی دولت ترامپ و کنگرهٔ جمهوریخواه بسیار موثر واقع شود. میزان تاثیرگذاری سیاسی جامعهٔ ایرانیان آمریکا رو به رشد است. نسل دوم جامعهٔ ایرانیتبار این کشور نیز از میزان تخصص و کارایی بسیار قابل توجهی برخوردار است. دولتهای پیشین ایران در جذب و جلب حمایت این گروه موفقیت چندانی نداشتند. حال اینکه در دولت روحانی، بعضاً به دلیل رویکرد دولت نسبت به اتباع ایرانی خارج از کشور و بعضاً به دلیل کاریزما و خصوصیات فردی دکتر ظریف، این ظرفیت ایجاد شده که ایرانیان مقیم ایالات متحده به مثابهٔ یک نیروی سازنده در کنار دولت ایران قرار بگیرند و برای خنثی کردن برخی طرحهای جریان ضد ایرانی، در راستای تامین منافع ملی، تلاش کنند. تلاشی که شاید هیچ وقت به اندازهٔ امروز به آن نیاز نداشتهایم.
انتهای پیام