ما و ظلمِ ناگزیر
ساسان حبیبوند، نویسنده حوزهی فلسفه، در کانال تلگرامی خود نوشت:
«در مناطق جنگلی و مرطوب، حشرات و جانورانی مانند موشها و جوندگان در سقف و اطراف خانهها لانهسازی میکنند. این موجودات، معمولاً باعث آسیب به خانهها و گسترش بیماریها میشوند. بنابراین، خانه ما هم مانند دیگران هر سال توسط متخصصان دفع آفات با استفاده از سموم و تلهها پاکسازی میشود.
مدتی است به این فکر میکنم که این حیوانات بینوایی که ما میکشیم، هیچ تقصیری ندارند. آنها نمیدانند که فعالیتشان ممکن است به ما لطمه بزند یا ما را بیمار کند. آنها صرفاً به شیوهای که طبیعت برایشان مقرر کرده، زندگی و رفتار میکنند؛ زندگیای که در انتخاب یا نوع آن هیچ نقشی ندارند. اینکه موجودی بیگناه را بهخاطر حیاتی که حق طبیعی اوست، از بین ببریم مصداق روشن ظلم است.
انسان از خود میپرسد آخر ما به چه حقی اینها را نابود میکنیم؟ ما چرا برای بقای خود به اینها ظلم میکنیم؟ اما با کمی تأمل میبینید که گویی در این جهان نمیتوان بهطور مطلق از ظلم کردن اجتناب کرد. گویی ظلم و زور، بخشی لاینفک از سازوکار این جهان است.
در سالهای اخیر موج مبارزه با گوشتخواری و کشتن حیوانات در جهان شدت گرفته و افراد بیشتری به گیاهخواری روی میآورند. بهنظر من هم این اتفاقی بسیار نیکوست، اما مسئله فراتر از اینهاست. زندگی ما در هر لحظه بهمعنای مرگ صدها و هزاران موجود دیگر است – بدیهی است که زندگی آنها هم همینطور. ما علفهای هرز را ریشهکن میکنیم، سبزیجات را میخوریم و مصرف میکنیم. هنگام شستن دستهایمان، هربار هزاران موجود میکروسکوپی را نابود میکنیم. حتی فعالیتهای طبیعی بدن ما، مانند عملکرد معده و سیستم ایمنی، مستلزم نابودی هزاران میکروارگانیسم است که همگی زندهاند و حق حیات دارند.
مرگ و زندگی بهشکل یک دوگانهی جداییناپذیر در کل چرخهی حیات مستتر است. موجودات گونهگون خواهناخواه قربانی حیات و بقای یکدیگر میشوند. همین که طبیعت، من و شما را بهگونهای ساخته است که بهتدریج ارگانیسممان ضعیف میشود و رو به مرگ و زوال میگذاریم، نقشهی کلی جهان را برای مرگ عدهای بهمنظور آمدن عدهای دیگر آشکار میسازد.
این مسئله برای من که معیار عمل درست را شکوفایی میدانم و معیار عمل نادرست را ظلم میشمارم چالشی کلان و اساسی پیش میآورد. اما اگر حذف ظلم بهطور کامل ممکن نباشد، شاید نتوانیم قانون اخلاقی قطعی و همیشگی وضع کنیم. شاید اخلاق را باید بهعنوان یک روند پویا و منعطف ببینیم که هدف آن حرکت بهسوی شکوفایی و کاهش رنج است، با معیارهایی کلی که بسته به شرایط و موضوعات مختلف باید تفسیر و تطبیق داده شود.
در نهایت یک نکته مسلم است، اینکه در دنیایی که این همه ظلم و رنج ناخواسته وجود دارد، باید تا جایی که میتوانیم از ظلم و آزار خودساخته جلوگیری کنیم. اتفاقاً وجود رنجهای ناخواسته، اهمیت شفقت و مهرورزی را دوچندان میکند.»
انتهای پیام
الان میخوای زیرپوستی اینو بگی که ظلم انسان به انسان دیگه اگر بخاطر بقا باشه طبیعیه؟
یعنی الان که اسرائیل داره فلسطینی ها رو بطور وحشیانه قتل عام میکنه، چون بخاطر بقای خودشه اینکار طبیعیه؟