فراتر یا فروتر؟ | مصطفی ملکیان
مصطفی ملکیان، فیلسوف اخلاق، در کانال تلگرامی خود نوشت:
«اسلام از ما میخواهد که نه مثل فراتران باشیم و نه مثل فروتران، بلکه مثل مردم باشیم. خلیلبن احمد میگفت: «اللهم اجعلنی عندک من احسن(اعلی) الناس، عندالناس مثل الناس، و عند نفسی من ارذل (اسفل) الناس».
خدایا سه حالت میخواهم، میخواهم هرچه تو به من مینگری از همه بندگان بهتر ببینی و هر چه خودم به خودم مینگرم خود را فروتر از همه ببینم و هرچه مردم به من مینگرند، مرا نه فروتر نه فراتر ببینند. این خیلی خیلی دعای مهمی است و مطلب اهمیتداری است که بدانیم سه تا ناظر در زندگی داریم، خدا، خودم و انسانهای دیگر. خوب است این سه ناظر، سه دید متفاوت داشته باشند.در این سه جهت باید سیرکرد.
حال اینکه میگوید عندالناس، چون اگر مرا فراتر از خودشان ببینند، در برابرم تواضع میکنند واگر فروتر ببینند، برمن تکبر میورزند، مرا ذلیل میکنند، بااینکه تواضع باید در برابر خدا باشد و بندهای هم نباید ذلیل شود. حال، چرا اگر حتی ثروتمند هم هستیم، نباید لباس فراتر از حد متوسط بپوشیم و چرا نباید فروتر از حد متوسط بپوشیم؟
اگر لباسی بپوشیم که از حد متوسط مردم پائینتر باشد، ژندهپوشی کنم، مردم و علی الخصوص آنها که در کوچه و خیابان بامن مواجهند، مرا خفیف میگیرند. این نخستین اثر ژندهپوشی من است که شما مرا خفیف میگیرید. نگویید این دید نادرستی است که افراد با دیدن لباس من، نسبت به من پیدا میکنند. نباید اینگونه قضاوت کرد. بله، نباید؛ اما این دید وجود دارد.
ازنظر دینی من نباید نسبت به فرد براساس لباس او نظرسوء پیداکنم، این درست است. اما آیا در همه عصرها و زمانها و مکانها این کار را انسانها میکنند یا نمیکنند؟ مثال دیگری میزنم: اگر من ببینم که شما در محفلی که محفل خوشنامی نیست رفت وآمد میکنید، از نظر شرعی حق ندارم که شما را آدم لاابالی و… حساب کنم، چون گفتهاند که « اجتنبواکثیرا من الظن». این درست است اما از طرف دیگر، گفتهاند که « اتقوا مظان التُّهم »از جاهایی که بارفتن به آنجا حکم خوبی روی شما نمیکنند، بپرهیزید. پس این هردو سخن درست است.
هم به من گفتهاند که قضاوت بد نکنم و هم به شما گفتهاند که کاری که مورد تهمت قرار گیرید، کاری را که معمولاً مورد سوءظن مردم است نکنید. وفاق این مثال با حرف خودمان این است که از سویی نباید با لباس مردم روی آنها حکم کنیم، اما مردم معمولاً این کار را میکنند و چون چنین است ما حق نداریم که لباسی فروتر از حدمتوسط بپوشیم. ( البته اگر در وسع مالی ماهست).
این نوع لباس پوشیدن اول ضرر است. نمیشود گفت من در درون عزتم راحفظ میکنم، آن مقداری که در درون باید حفظ شود، عزتی است که خود شما باید برای خود قایل باشید و بسیاری از عزتها در مناسبات اجتماعی بین افراد، تحقق مییابد. نتایجی که براین نگرش خفیفانه مردم مترتب است، این است که مردم به سخن من اعتنا نمیکنند، به داوریهایم بها نمیدهند. به خوشآیند و بدآیند من اهمیتی نمیدهند. وجود و عدم من تقریبا مساوی میشود، اگر نگویم که گاه وجود من مزاحم آنها میشود!
در اسلام گفتهاند مؤمن هم باید از لحاظ نفسانی برای خود عزت قائل باشد و هم در بیرون نباید خود را ذلیل دیگران بدارد. حتی به این لحاظ گفتهاند نباید زیاد شوخی کرد. یکی از وجوه اهمیت دادن به شوخیِ زیاد نکردن، این است وقتی آدم زیاد شوخی کرد، دیگر مردم او را به جد نمیگیرند. این نوع عزت از دست دادن دراسلام مباح نیست. ازاین جهت فقها کارهای صوفیه ملامتیه را خوش نداشتند. آنها میگفتند هرچیزی که مرا در نظر دیگران حقیر کند، باعث میشود که عجب در من از بین برود.
این بود که به هرکاری از این قبیل دست میزدند و چون عُجب بزرگترین مرض روحی است، آنها میگفتند ما به هر درمانی رو میآوریم. فقها میگفتند بله عُجب را باید از بین برد، اما وقتی اینگونه عجب را از بین میبری، چیز دیگری را هم از دست میدهی و آن عزت است. عجب را باید به گونهای دیگر از بین برد.
کسی به امام جعفرصادق(ع) گفت چرا لباس فاخر پوشیدهاید؟ حضرت گریبان لباس خود را باز کردند و نشان دادند که در زیر آن لباس خشنی پوشیده بودند و گفتند این را برای خودم پوشیدهام تا تنآسا نشوم، اما آن رابرای مردم پوشیدهام تاعزتم حفظ شود.
حال چرا فراتر از حدمتوسط نباید بپوشیم؟ این آثار خیلی خیلی ناپسندی دارد، علی الخصوص وقتی جهات معیشتی امر را در نظر بگیریم. اولاً به این امر دامن زدهایم که دیگران نسبت به او احساس ذلت کنند وخودش نسبت به آنها احساس عجب کند. چرا میدان را به دست دیگران بدهیم که به دست ما خوار شوند؟ لباس فاخر و اشرافی پوشیدن باعث میشود که اولاً زمینه خودبینی در ما به وجود آید و ثانیا دیگران خود را در مقابل ما خوار ببینند؛ یعنی عجب من و ذلت دیگران.
دلیل دیگری که برای این معنا باید گفت این است که وقتی ما لباس فاخر بپوشیم، دیگران که نمیتوانند آن نوع لباس بپوشند از وضع خود به تنگ میآیند. اگر نمیتوانیم برای مردم رفاه مادی بیاوریم، لااقل رفاه روانی بیاوریم.»
رویکرد وجودی (اگزیستانسیالیستی) به نهج البلاغه
انتهای پیام