خرید تور تابستان

فرق وراجی با انتقاد | سیاست‌زدگی در ایران

فرهاد قنبری در کانال تلگرامی خود نوشت: «وراجی با نقادی و دیالوگ سیاسی متفاوت است. فرد وراج، مُهمل باف است و در هر زمینه ای بدون داشتن علم و آگاهی کافی و بدون اینکه امکان سنجش صدق و کذب گزاره‌هایش وجود داشته باشد، داد سخن سر می دهد و تصور می کند که صاحب خرد انتقادی است. فرد وراج مدام از واژه ها و اصطلاحات بلاواسطه (اندیشیده نشده) بدون آنکه آن مفاهیم را درونی کرده یا چرایی بیان آن را فهمیده باشد، استفاده می کند.

وراجی با دیالوگ و مباحثه سیاسی متفاوت است. مفهوم دیالوگ یا مباحثه سیاسی بیش از هر چیز ریشه در رساله‌های افلاطون و جد‌ل‌های فکری سقراط با افراد مختلف دارد، گفتگوها و جدل‌هایی که به هیچوجه ارتباطی با سخنان بی‌معنی که امروز در رسانه‌ها به عنوان بحث و گفتگوی و تحلیل سیاسی بیان می‌شود، ندارد و هر کدام از دریچه یک فکر و خرد و اندیشه انتقادی بیان می‌شود.

اما وراجان عموما خیالات و اوهام خود را به واقعیات قابل مشاهده ترجیح می‌دهند، شناخت و درک درستی از انسان و پیچیدگی‌های روان انسان ندارند، فاقد خودآگاهی تاریخی بوده و شناختی از ایران و بنیادهای فکری جامعه و تاریخ ایران ندارند، نه جهان جدید را می‌شناسند و نه شناخت صحیحی از سنت دارند، نگاه تک بعدی و ساده‌انگارانه به مسائل مختلف حوزه سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و روابط بین‌الملل و جامعه دارند، فهمی از ساختارها ندارند، نقادی را با تمسخر و غُر زدن و فحاشی یکی می پندارند و نهایت هنرشان به ابتذال کشیدن همه چیز از جمله سیاست و نقد و نقادی است.

برای مثال تکرار مداوم:
– همش کار خودشونه
– همشون سرو ته یه کرباسن
– سگ زرد برادر شغاله
–  ایرانو فروختن به روسیه و چین
– ژاپنی ها گفتن لجن های کارون رو به ما بفروشید عوضش طلا بگیرید.
-ایران ثروتمندترین کشور دنیاست.
-این بی شرفای..
-پول نفتو بدن به مردم نفری چند میلیون در ماه میشه…
– اسرائیلی‌ها زمین‌ها رو از فلسطینی‌ها خریدن
– عامل همه جنایات اسرائیل حماسه
– سیرک انتخابات
– رای‌ها از قبل شمرده شده
– رئیس‌جمهور قبل از انتخابات مشخصه
– و…
و سخنانی از این قبیل هر نامی که داشته باشد، آن نام بحث و گفتگوی سیاسی نیست.

چه خوشمان بیاید چه نیاید سرزمین ما شهروندان چندان باکیفیتی از لحاظ توسعه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و هنری ندارد و طبیعتا از چنین جامعه‌ای انتظار سیاستمداران آنچنانی نباید داشت. (هر چند سیاستمداران آنچنانی هم اگر یافت شود به واسطه فرهنگ سیاسی و اجتماعی ما به لجن کشیده می‌شود)

متاسفانه بخش نه چندان کوچکی از جامعه ما (عمدتا هم صاحب مدرک دانشگاهی) تحت تاثیر رسانه و شبکه‌های اجتماعی، عقل و فکر را به طور کامل تعطیل کرده و هر خزعبل و شر و وری را باور می‌کنند و به آن دامن می‌زنند.

برای مثال:
شما بروید توییت کنید رفته بودم خلیج فارس دیدم هیلی‌کوپتر سپاه دو نفر را داخل گونی به دریا انداخت و رفت. مطمئن باشید چند ده هزار لایک می‌خورد.

شما بنویسید معاون امور زنان رییس جمهور گفته که درختان را قطع کنید چون ممکن است باعث تحریک زنان شود‌. مطمئنا هشتاد هزار لایک می‌خورد و هزاران نفر کامنت می‌زنند که ای عقده های بیمار و فلان و فلان.

شما توییت کنید پس از کم شدن مشارکت، همه آخوندها حساب‌های مالی خود را به سوریه منتقل کرده‌اند. بدون شک شصت هزار لایک می‌خورد.

شما بنویسید پوتین زنگ زده به رهبر و گفته باید به اوکراین اعلام جنگ کنید. مطمئن باشید هزاران لایک می‌خورد و دوساعت بعد علی کریمی و فرخ‌نژاد استوری می‌کنند و هشتگ ارباب می‌زنند.

طبیعتا با چنین فرهنگ سیاسی و چنین شهروندانی، نمی‌توان وارد دیالوگ سیاسی شد یا امید به توسعه سیاسی و فرهنگی داشت.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا