زمان ناامیدی نیست | محمد فاضلی
«محمد فاضلی» جامعه شناس، مقالهای درباره مسائل ایران در سال 1396 نوشته که در آخرین شماره مجله اندیشه پویا در اسفند 1395 منتشر شده است. مقاله حدود 5200 کلمه و طولانی است. خلاصه ی برگزیده ی این مقاله را در تلگرام منتشر کرده که در پی می آید:
1. مسعود نیلی اقتصاددان و مشاور اقتصادی رئیسجمهور را بهکار میگیرم. ایشان در دوازدهمین کنفرانس بینالمللی مدیریت پروژه در 24 بهمن 1395 بعد از ارائه شرحی تأملبرانگیز از مسیر اقتصاد ایران و آیندههای متصور برای آن گفته است: «اقتصاد ایران در بزنگاهی تاریخی قرار گرفته است. لذا بین تصمیم بد و تصمیم سخت باید یکی را انتخاب کرد. تصمیم سخت یعنی تصمیمی که احتمالا اقبال عمومی به آن نمیشود. اقتصاد ایران مثل بیماری است که دکتر میگوید باید جراحی شود. گفتن این امر یک تصمیم سخت است چون خانوادهی بیمار از این خبر ناراحت میشوند. تصمیم بد هم این است که به جای جراحی بیمار، او را به پارک ببریم.» وی در ادامه گفته است: «برای ایجاد این تغییر نیازمند یک سرمایه اجتماعی قوی در اقتصاد هستیم.» من بر این باورم که تمایز «تصمیمهای بد» و «تصمیمهای سخت» مفهومپردازی مناسبی برای سال 1396 و شاید تا دو دهه بعد از آن است.
2. ایده من درباره جامعه ایران را میتوان در دو مفهوم اصلی خلاصه کرد: «جامعه در مخاطره» و «همآیندی بحرانها». ایران به این معنا جامعهای در مخاطره است که ترکیبی از ناکارآمدیها، رخدادها، انتخابها و سیاستهای نادرست، و سیر تحول متغیرهایی خارج از کنترل نظام اجتماعی و سیاسی نظیر تغییر اقلیم، شرایطی را برای جامعه ایرانی پدید آورده که مخاطراتی بسیار جدّی، ثبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آنرا تهدید میکند و البته در این میان سهم عواملی که در درون سیستم عمل میکردهاند بسیار بیشتر بوده و هست.
3. جوامع هر کدام به درجاتی با این مسائل مواجه هستند اما ویژگی جامعه امروز ایران آن است که این مسائل همگی با هم روی میز جامعه و سیاستگذاران قرار گرفتهاند و این همان خصیصهای است که «همآیندی بحرانها» میخوانم. سیاستگذار همزمان با دهها مسأله درشت و پیچیده مواجه است که هیچکدام به مرور زمان از دستور کار خارج نشده و بالعکس، تشدید شدهاند و هیچ امیدی نیست که از آن دست مسائلی باشند که به مرور زمان از دستور کار خارج شوند.
4. سیاستگذاری در جامعه ایران خصایص تأملبرانگیزی دارد و من از میان همه آنها ترجیح میدهم دو ویژگی مرتبط با یکدیگر را بررسی کنم. سیاستگذاری همواره مستلزم درگیر شدن با منافع متعارض است و این در هر جامعهای صدق میکند، اما برخی جوامع دارای دولت و نظام سیاستگذاریای هستند که به درجاتی دارای استقلال نسبی از جامعه و گروههای ذینفع است، یا تعادل نیروهای اجتماعی و سیاسی، سیاستگذاری عقلانی نسبتاً مستقل از منافع کوتاهمدت را امکانپذیر میسازد. جامعه ایران فاقد چنین ظرفیتی است و از همینرو سیاستها همواره متوجه منافع کوتاهمدتی است که هزینههای درازمدت بر جامعه تحمیل میکند.
5. رسیدن به اهدافی نظیر تعادلبخشی آبهای زیرزمینی، کاهش مصرف انرژی، تعدیل بحران محیط زیست، پایدارسازی تأمین مالی بهداشت و سلامت، یا پایدارسازی صندوقهای بازنشستگی نیازمند اخذ تصمیماتی است که با منافع کوتاهمدت بسیاری در تعارض قرار دارد. این تعارض از محدود کردن اختیارات خود دولت (نظیر محدود شدن دولت برای مداخله در اقتصاد تا دستاندازی به منابع بیمهها، نهی دولت از مبسوطالید بودن در بهرهبرداری از منابع آب دشتها و تفویض اختیارات به سایر ذینفعان) شروع میشود و تا تعارض با منافع سایر ذینفعان ادامه مییابد.
6. گروههای صاحب منافع قادرند انواعی از تاکتیکهای گفتمانی، شعارهای ایدئولوژیک یا حتی اعتراضات خیابانی را برای رسیدن به اهداف خود دنبال کنند.
7. جامعه ایرانی در چنین وضعیتی، سیاستگذاری بهمثابه شترسواری دولا دولا را در پیش گرفته و چنان رفتار میکند که گویی گذشت زمان مسائل را حل میکند و از این ستون تا آن ستون فرج است. شترسواری دولا دولا یعنی داعیه پایدارسازی منافع آب در میان باشد و همزمان بر خودکفایی کشاورزی بدون توجه به ملزومات آب و خاک آن اصرار شود؛ دولت بخواهد بودجه جاری خود را کاهش دهد و همزمان عزمی برای کاستن از بار نیروی انسانی نداشته و هر سال با ضرایب مشخصی بودجه جاری را افزایش دهد؛ برای رشد اقتصادی هشت درصدی و نیاز به سرمایهگذاری 150 میلیارد دلار در سال برنامهریزی شود و همزمان سطح تنش در سیاست خارجی کاهش داده نشود تا چشمانداز روشنی از جذب سرمایه خارجی ایجاد شود؛ و در حالی بر جذب سرمایه خارجی تأکید شود که عدم شفافیت نظام بانکی و تطبیق نیافتن آن با استانداردها بانکی جهان و تحولات آن پس از بحران مالی سال 2008 به این سو، نظام بانکی یکی از موانع بزرگ است و جدای از روشن نبودن راهکارهای اصلاح آن، آمادگی برای پرداخت هزینههای آن وجود ندارد.
8. جامعه و سیاست در ایران به این معنا شترسواری دولا دولا میکند که آرزوی اصلاحات و توسعه را در سر میپروراند، آنرا بر صفحات متعدد برنامههای پنجساله خود حک میکند و دائم از اهداف بلند سخن میگوید اما درباره هزینههای تحقق چنین اهدافی نه گفتوگوی جدی میکند و نه برآوردی از هزینهها و ملزومات آن دارد. این جامعه و بالاخص قدرت سیاسی در آن کارهایی را انجام میدهدکه به درستی آنها باور ندارد و گاه نادرستیاش را پیشتر آزموده است، اما در میان غوغای منافع متعارض، به آن تن میدهد.
9. ایران در منطقهای از جهان قرار گرفته که بر خلاف شرق و جنوب آسیا، آمریکای لاتین، اتحادیه اروپا، و حتی جنوب آفریقا، کشورها در معرض فرسایش قرار دارند و شمار دولتهای فرومانده و حکومتهای ناکارآمد در بدترین وضعیت قرار دارد. اقتصادهای جهان به سوی منطقهای شدن پیش میروند و کشورهای همسایه ایران به سوی فروپاشی و اولویت یافتن شدید امنیت بر توسعه حرکت کردهاند. نگرانی فروپاشی یا کند شدن شدید فرایندهای توسعهای حتی برای کشورهایی نظیر ترکیه و عربستان نیز وجود دارد. این وضعیت، ایران را در «تله همسایگان» قرار میدهد، وضعیتی که برای بسیاری از کشورهای شمال و مرکز آفریقا وجود دارد.
10. ایران در معرض فرسایش تمدنی است. فرسایش تمدنی ناظر بر کاهش ظرفیت زیستپذیری جامعه، افزایش ظرفیتهای بیثباتی اجتماعی و سیاسی، ناکامی اقتصادی در برآوردن نیازهای جمعیت و قرار گرفتن در تله توسعهنیافتگی است.
11. بدیهی است که فرسایش تمدنی به کاهش ظرفیت دفاع از خود خواهد انجامید. دفاع از کشور در شرایط پیچیدهتر جهانی و منطقهای، نیازمند ارتقای فناورانه، توان اقتصادی بیشتر و مقابله با تهدیداتی است که ضربهپذیری ملی را افزایش میدهند.
12. بدون دست یافتن به نوعی از رژیم امنیتی در منطقه که هزینهکرد تسلیحاتی وسیع کشورهای رقیب ایران را کاهش دهد و ایران را نیز قادر به تأمین تسلیحاتی قابل رقابت با این وضعیت سازد، حفظ توازن استراتژیک پس از طی شدن بازه زمانی ده ساله دشوار خواهد شد. عدم موفقیت در ممانعت از تداوم روندهای تشریحشده به «فرسایش تمدنی-استراتژیک» ایران میانجامد. این فرسایش بدان معناست که:
13. نیازهای جمعیت فراتر از ظرفیتهای اقتصادی، منابع حیاتی، توان فناورانه، ظرفیت حکمرانی و ظرفیت اکولوژیک کشور افزایش یافته و تأمین نیازها به وضعیت بحرانی میرسد. (فرسایش تمدنی)
14. روابط تنشآمیز در سطح منطقهای و بینالمللی افزایش مییابد و در کنار عدم توازن میان سطح تهدید امنیتی و سطح تمهید ابزارهای مقابله با تهدیدات، فرسایش امنیتی رخ میدهد. (فرسایش استراتژیک). فرسایش استراتژیک ناشی از فاصله موجود و همچنین سرعت تعمیق شکاف میان ظرفیتهای استراتژیک ایران و کشورهای همسایه است.
15. ترکیب «فرسایش تمدنی» و «فرسایش استراتژیک» کشور را در «چرخهای قهقرایی» قرار میدهد که موجودیت تمدنی را در خطر قرار خواهد داد.
16. سیاست داخلی کشور در یکی از پرمناقشهترین اوضاع خود در چهار دهه گذشته قرار دارد.
17. فقدان اجماع سیاسی، رقابتهای گروههای سیاسی را از ورود به فاز «تفکر سیاستی» بازداشته است. اصل، دست یافتن به قدرت است بدون آنکه تصویر روشنی از سیاستهای حل مسائل وجود داشته باشد. آیا بهراستی ما میدانیم سیاستهای مد نظر گروههای اصلاحطلب یا اصولگرا برای حل مسائلی نظیر بحران آب، فرسایش خاک، ناپایداری مالی صندوقهای بیمهای و بهداشت و درمان، یا خروج از رکود چیست؟ آیا این گروهها مانیفست اقتصادی، اجتماعی، محیطزیستی یا فرهنگی روشنی دارند و ابتکار عمل خاصی را برای پیش روی مردم قرار دادهاند.
18. فقدان اجماع سیاسی سبب میشود پیشزمینه لازم برای ورود به مباحثات سیاستی درباره راهکارهای حل مسائل شکل نگیرد، و ضعف شناخت و برنامه سیاستی گروههای سیاسی نیز سبب میشود آنگاه که دائماً سوگوارانه درباره مسائل اصلی کشور سخن گفته میشود، راهکاری روی میز سیاستگذار قرار نگیرد تا محملی برای اجماعسازی قرار گیرد.
19. بزنگاه تصمیمهای سخت در برابر تصمیمهای بد درست در شرایطی که تشریح شد معنادار است. تصمیمهای سخت، با اقبال عمومی مواجه نمیشوند. افزایش سن بازنشستگی، اصلاحات پارامتریک و خودداری از تحمیل هزینههای بیشتر بر صندوقهای بازنشستگی به کام مردم و سیاستمداران خوش نخواهد آمد، اما چارهای جز اخذ چنین تصمیمهایی برای جلوگیری از فروپاشی مالی صندوقها باقی نمانده است. تصمیم سخت، شروع اصلاحات و مواجه شدن با پیآمدهای اجتماعی و سیاسی آن است؛ و تصمیم بد ادامه دادن مسیر طیشده تا فروپاشی مالی است. این وضعیت در همه عرصههای محیط زیست، اقتصاد، جامعه و سیاست نیز صادق است.
20. گذشت زمان به نفع ما نیست. شرایط سیاست بینالمللی و روابط خارجی ایران با روی کار آمدن دونالد ترامپ دشوارتر از گذشته شده است، تغییرات اقلیمی اگرچه قطعیت ندارند اما روندشناسیها نشان میدهند وضعیت محیطزیستی دشوارتری پیش روست، جمعیت رو به افزایش است و بدیهی است که در فقدان اصلاحات جدی، برآوردن نیازها دشوارتر شده و لاجرم حیات اخلاقی جامعه تحت فشار ساختاری بیشتری قرار خواهد گرفت. رقابت اقتصادی در سطح جهانی روز به روز فزایندهتر شده و یافتن جایگاهی در نظام بازار دشوارتر میشود. پیچیدگیهای فناوری بیشتر شده و کسب توان رقابتی در این چنین وضعیتی نیازمند طراحی سیستمهای فناوری و نوآوری دقیقتر و در تعامل بیشتر با جهان است که در وضعیت فعلی روابط خارجی، چشمانداز آن خیلی نویدبخش نیست.
21. جامعه ایران در این سال یکی از مهمترین تصمیمات خود برای چهار سال آینده را اتخاذ میکند. این سال متضمن دو تصمیم عمده است: نخبگان سیاسی، احزاب و گروهها و در نهایت کاندیداهای ریاست جمهوری باید تصمیم بگیرند که میخواهند به همان سیاست شترسواری دولا دولا ادامه دهند یا درباره مسائل موجد ضرورت اخذ تصمیمهای سخت سخن بگویند و درباره ماهیت چنین تصمیمهایی با مردم گفتوگو کنند. این تصمیمی در کلانترین سطوح سیاسی است. انتخاب دوم را مردم انجام میدهند. مردم باید میان آنکه درباره تصمیمهای سخت سخن میگوید (اگر اصلاً چنین گزینهای وجود داشته باشد) و آنها که مسائل پیچیده را ساده جلوه میدهند و از راهکارهای جادویی برای آنها خبر میدهند دست به انتخاب بزنند.
22. بسیار بداقبالیم که در زمانهای زندگی میکنیم، میاندیشیم و مینویسیم که حداکثر انتخابهای ما میان تصمیمهای سخت و تصمیمهای بد محدود شده است. این بار سنگین را مسیر طیشده بر دوش ما نهاده است، اما نخبگانی که سودای ایرانی آباد و عزتمند را در سر دارند، باید بار شکل دادن به بزنگاهی تاریخی برای گذر به دورانی پربارتر را به دوش بکشند. زمان ناامیدی نیست.
انتهای پیام